برگزیدگان ششمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی اعلام شدند.

دروازه خورشید» [باب الشمس یا Gate of the Sun] الیاس خوری [Ilyas Khuri]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، هیات داوران جایزه‌ استاد ابوالحسن نجفی متشکل از ضیا موحد، مهستی بحرینی، عبدالله کوثری، حسین معصومی‌همدانی، موسی اسوار، امید طبیب‌زاده، آبتین گلکار با دبیری علی‌اصغر محمدخانی، پس از بررسی ۸۳ اثر ارسالی به دبیرخانه، ۹ کتاب را به عنوان نامزدهای راه‌یافته به مرحله‌ نهایی معرفی کرده بودند که از میان آن‌ها ترجمه نرگس قندیل‌زاده از «دروازه خورشید» [باب الشمس یا Gate of the Sun] نوشته الیاس خوری [Ilyas Khuri] به عنوان برگزیده انتخاب شد.

در ضمن ترجمه حانیه پدرام از «در جست‌وجوی یک پیوند» نوشته کارسون مکالرز و ترجمه فرید دبیرمقدم از «روز ملخ» نوشته ناتانیل وست به عنوان کتاب‌های تشویقی معرفی شدند.

به برگزیده‌ این جایزه، نشان ابوالحسن نجفی و صد میلیون ریال وجه نقد و به مترجمان تشویقی مبلغ پنجاه میلیون ریال و نشان ابوالحسن نجفی اهدا شد.

جایزه‌‌ «ابوالحسن نجفی» هر ساله برای احترام و پاسداشت خدماتی که او به فرهنگ و ادب و عرصه‌ ترجمه‌ این مرز و بوم کرده، به بهترین ترجمه رمان و مجموعه داستان کوتاه که در یک سال گذشته منتشر شده، اهدا می‌شود.

نرگس قندیل‌زاده حانیه پدرام  فرید دبیرمقدم

دیگر نامزدهای ایرن دوره عبارت بودند از: «پی‌نوشت: هنوز دوستت دارم» اثر سیسیلیا آهرن ترجمه سارا پالیدی، «تاریخچه‌ی تراکتورها به اوکراینی» اثر مارینا لویتسکا ترجمه خاطره کردکریمی، «ژنرال دلا روره» اثر ایندرو مونتانللی ترجمه وازریک درساهاکیان، «ترز راکن» اثر امیل زولا ترجمه محمد نجابتی، «انقلابی‌ها دوباره دست به کار می‌شوند» اثر مائورو خاویر کاردناس ترجمه طهورا آیتی و «نقشه و قلمرو» اثر میشل اوئلبک ترجمه ابوالفضل الله‌دادی.

...

در ادامه‌ی مراسم؛ امید طبیب‌زاده، در سخنانی توجه مترجمان به رمان‌ها پادآرمان‌شهری را یکی از ویژگی‌هایی این دوره دانست و گفت: البته ما چیزی به عنوان رمان‌های آرمان‌شهری نداریم زیرا رمان نمی‌تواند به آرمان‌شهر بپردازد.

او در ادامه درباره روند انتشار کتاب‌های پادآرمان‌شهری از سال ۱۹۲۱ مقارن با شکل‌گیری نخستین آرمان‌شهرها تا کنون پرداخت و گفت: این کتاب‌ها پاسخی احتمالی به فضای حاکم بر حکومت‌های توتالیتر بوده است. زمانی که شوروی فرو ریخت، انتظار می‌رفت دیگر رمان پادآرمان‌شهری نوشته نشود اما نوشتن این رمان‌ها ادامه یافت که به نظر پاسخی به گروه‌های راست افراطی و تمامیت‌خواه در اروپا بود.

طبیب‌زاده با نام بردن کتاب‌های «سرزمین پدری» ترجمه شیرین سادات صفوی، «خاموشی» ترجمه مهتاب صفدری و «زنان تشنه قدرت» با ترجمه ابوالفضل الله دادی به عنوان کتاب‌های پادآرمانشهری، افزود: این آثار یک ویژگی مشترک دارند، مانند بیماری هستند که در کشورهای مختلف یک عوارض مشترک دارند و چیز واحدی را توصیف می‌کند که قدرت‌های تمامیت‌خواه دارند. مفاهیمی که فقط می‌شود از طریق رمان بیان کرد.

موسی اسوار، از داوران این جایزه، نیز گفت: رمان‌ها را که مطالعه کردم، لذت می‌برم که زمین از حجت خالی نمی‌ماند و مترجمان پرورش می‌یابند و می‌بالند و جای بزرگان را آهسته پر می‌کنند. این حس مغتنم است.

او سپس درباره ادبیات عرب صحبت کرد و گفت: ما با ادبیات عرب با وجود اشتراک‌های فرهنگی و ادعای این‌که هزار سال با این زبان دمخور هستیم و زبان اعتقادی ماست، در خیلی زمینه‌ها بیگانه‌ایم.

اسوار سپس با اشاره به جایگاه شعر در زبان عربی دباره روند شکل‌گیری داستان در کشورهای عربی از خطابه، رسائل تا قصص و شکل‌گیری مقامات که جنبی داستانی دارند، توضیحاتی ارایه کرد و گفت: یکی از نخستین آثار که حالت داستانی دارد، «رساله آمرزش» (رساله الغفران) ابوالعلاء معری است که منشأ اثر دانته در خلق «کمدی الهی» بوده است. هزار و یک شب و ذکر جنگ و ایام عرب که داستان رشادت‌ها را نقل می‌کردند و داستان‌های عاشقانه‌ها هم به نوعی در حوزه داستان می‌گنجند. تا می‌رسیم به دوره پیشامدرن که بر اثر تماس مغرب زمین و حس نوستالژی نسبت به گذشته، حرکت ترجمه و تعریب فرآورده‌های ادبی مغرب زمین به ویژه از مصر شروع می‌شود.

او در ادامه به صورت کلی درباره شکل‌گیری ادبیات داستانی در دنیای عرب توضیح داد و گفت: اولین رمان معاصر را محمدحسین هیکل در سال ۱۹۱۳ با عنوان رمان «زینب» در مصر نوشته است و دیگرانی هستند که در سوریه و لبنان رمان نوشته‌اند. در نیمه قرن ۱۹ بود، ۱۸۵۸ روزنامه حدیقه‌الاخبار رمان‌های پاورقی منتشر می‌کرد که از از زبان بیگانه و مشخصات فرانسه ترجمه می‌شدند. فرانسس مراش در سال ۱۸۶۵ رمانی نوشت. در سده نوزدهم جورجی زیدان مصری بر اساس تاریخ اسلام، سلسله رمان تاریخی نوشت. بعد دنسل‌های دیگر ظهور کردند. در سوریه و لبنان و شمال آفریقا و الجزایر تحت تاثیر زبان و فرهنگ فرانسه حرکت ترجمه گسترش می‌یابد و رمان نویسی شکوفا می‌شود.

به گفته او، رمان در دنیای عرب در قرن بیستم بیشتر تحت تأثیر جنگ جهانی دوم و مسئله فلسطین و استعمار بوده است.

اسوار یادآور شد: رمان حرکت، خوب و ریشه‌داری در زبان ادبیات عرب داشت که نه تنها شکوفا شد، بلکه به زبان‌های دیگر راه یافت، اقبال زبان اروپایی باعث شد جایزه نوبل به نجیب محفوظ اهداء شود.

او با تأکید بر این‌که در ایران با ادبیات معاصر عرب بیگانه بوده‌ایم، گفت: علت نخست آموزش زبان عربی است که معمولا به صورت سنتی آموزش می‌دادند. تا انقلاب چندان با ادبیات معاصر خاورمیانه عربی دم‌خور نبودیم. نمایشگاه بین‌المللی فتح باب مغتمی برای ورود کتاب‌های عربی بود البته تغییراتی هم در نظام آموزشی رخ داد.

این مترجم با بیان این‌که فرهنگ‌های دوزبانه در زبان عربی کم هستند، گفت: فرهنگ‌هایی خوب وجود دارد اما کافی نیست، بخصوص اگر با ادبیات معاصر سرکار و داشته باشید، دشواری بی حد و حصر می‌شود. ترجمه از زبان عربی خیلی سخت است و اگر کسی خطر کند و وارد میدان شود باید خیلی چیزها را به جان بخرد. در این راه ملامت می‌شود، لغزش‌گاهایی وجود دارد و به همین دلیل کوشایی و دانش وسیع می‌طلبد. یکی از مشکلات ما تفاوت‌های زبانی و فرهنگی است. زبان عربی به‌ظاهر ساده است اما در همان زمان عربی ۲۰ و چند کشور به ۴حوزه زبانی تقسیم می‌شوتد که شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارند که گاه برای کسانی که به زبان عربی هم صحبت می‌کنند، غریب و بیگانه است مثلا سریال عربی الجزایری با زیرنویس عربی فصیح پخش می‌شود. هرکدام مفردات خاص خود را دارند. وارد اصطلاحات که می‌شوید، چالش‌های عجیب و غریبی خواهید داشت. گاه تعبیرات غلط انداز است. واژه‌های فریبکار بسیار هستند.

اسوار سپس درباره واژه‌های فریب‌کار توضیح داد: در متن با کلمه‌هایی روبه‌رو می‌شوید که آشنا هستند اما معنای دیگری دارند که مخفی است یا درباره زبان فارسی تغییر معنا داده است. مثلا هجرت در ایران مفهوم دینی پیدا کرده است اما در زبان عربی همان مهاجرت است. یا مصدع که به معنای شکاف و گسست است اما در زبان فارسی به معنای دردسر تعبیر می‌شود.
او در ادامه یا آوردن شاهد مثال‌های دیگری درباره سختی ترجمه از زبان عربی گفت.

کتاب حوصله‌سربری که جایزه ابوالحسن نجفی گرفت!

حسین معصومی همدانی هم به بررسی کتاب «دروازه خورشید» پرداخته بود که به صورت مکتوب برای حاضران خواند.

او عنوان کرد: اولین چیزی که در خوانندن رمان مهم است، این است که اثر خودش رو لو ندهد. کتاب ترجمه‌ای روان دارد که به لحاظ زبان فارسی خوب است. مترجم مقدمه کوتاه نوشته که نکات خوبی در آن بیان شده است. کتاب «دروازه خورشید» ترکیبی موفق از رمان غربی و شیوه قصه‌گویی شرقی است. الگوی شرقی رمان، کتاب هزار و یک شب است اما داستان در کاخ نمی‌گذرد و شهریار یونس است که در بیمارستان و اغما به سر می‌برد و شهرزاد قصه هم دکتر خلیل. هر دو آن‌ها آواره‌های فلسطینی و مبارزه فلسطینی هستند که به دو نسل متفاوت تعلق دارند. طبعا یونس می‌میرد و دکتر می‌رود تا آوارگی خود را از سر بگیرد.

او سپس درباره روند داستان و شخصیت‌ها گفت: محور کتاب فلسطین نیست، بلکه مردم فلسطین هستند. داستان حماسی نیست برخلاف این‌که همه سرگذشت فلسطین را به صورت حماسی شنیده‌اند. مردم داستان مانند بقیه مردم زندگی می‌کنند، شادی می‌کنند و دروغ می‌گویند، کار می‌کنند و.... دکتر خلیل می‌خواهد مرگ کسی را به تعویق بیندازد که به نظر او، مرگش مرگ فلسطین است. از نظر خلیل یونس نماد است. به نظرم محور اصلی پیش از انقلاب دو دوستان عاشقانه است و قهرمان اصلی در کتاب دو زن هستندکه محور حوادثند.چهره‌ها در داستان دوپهلو هستند و ویژگی خالص قهرمانی را ندارد. هویت‌ها در داستان ناپایدار است. در دو جای داستان عنوان شده حرف و حرف می‌آورد و در دل داستان داستان دیگری مطرح می‌شود که بیشتر سبک داستان‌گویی نویسنده است.

جایزه نجفی

معصومی همدانی تصریح کرد: ممکن است رمان برای خواننده کم‌حوصله، خسته‌کننده باشد. به نظرم عمدا خسته کننده است، زیرا عاقبت خوشی ندارند.

در ادامه مراسم پیام ویدئویی عبدالله کوثری برای حاضران پخش شد.

او در این پیام بیان کرد: ترجمه‌ها خوب بود، اغلب مترجمان زاده دهه ۱۳۶۰ هستند و ترجمه‌ها کمابیش در یک سطح بودند و این کار داوران را مشکل می‌کرد و انتخاب مترجم برگزیده به درازا کشید و به بازخوانی برخی از کتاب‌ها منجر شد. این مایه خوشحالی و نویدبخش است.

کوثری سپس با بیان این‌که برخی از متن‌هادر سطحی نبودند که جایزه بگیرند اما کار مترجم خوب بود، به مترجمان توصیه کرد، برای انتخاب کتاب‌ها توجه بیشتری داشته باشند و فقط به کتاب‌هایی که تازه منتشر می‌شوند، بسنده نکنند و سراغ آثاری بروند که در دهه‌های قبل منتشر شده اما مترجمان از آن مغفول مانده‌اند. میراث ادبیات جهان غنی‌تر از چیزی که ترجمه شده است. هر نسلی ممکن است کوتاهی کرده باشد و امیدوارم نسل شما این کوتاهی‌ها را جبران کند.

در ادامه مراسم هر کدام از برگزیدگان سخنانی درباره کتاب و ترجمه‌هایشان گفتند.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...