رنجِ انسانِ خاورمیانه | سازندگی


الیاس خوری [Elias Khoury ] یکی از برجسته‌ترین نویسندگان و روشنفکران جهان عرب و به‌گفته واشنگتن‌پست «خلاق‌ترین رمان‌نویس جهان عرب» است. «دروازه خورشید» [باب الشمس یا Gate of the Sun] اولین رمان خوری است که در سال 1981 به زبان عربی منتشر شد و در سال 1993 به زبان انگلیسی. ترجمه فارسی رمان نیز به‌تازگی با ترجمه سیدحمیدرضا مهاجرانی از سوی نشر روزنه منتشر شده است.

الیاس خوری [Elias Khoury ] دروازه خورشید» [باب الشمس یا Gate of the Sun]

«دروازه خورشید» با تلفیق حماسه و ترانه، به تعمق در ویرانی و درد و رنج جنگ داخلی می‌پردازد. گذشته از این، رمان همانند «هزارویک شب» از سنت‌ها و اصول داستان‌سرایی عربی بهره گرفته تا خشم و احساسات خواننده را تحریک کند. خوری هنرمندی است که به تبعیدی‌ها و پناهندگانِ به‌دام‌افتاده صدایی برای بیان مشکلاتشان - مرزهای از میان‌رفته، تغییر هویت، نیازهای بنیادی و زبان جدید- می‌دهد. آنطور که نشریات غربی نوشته‌اند الیاس خوری، صدایی تازه است که به شکلی مطبوع صدای نوع بشر را فریاد می‌زند.

«دروازه خورشید» داستان صریح و مشخصی ندارد، بلکه به کندو کاو در موضوعاتی چون هویت، تبعید و نابسامانی می‌پردازد. در این رمان عمدتا از به‌کارگیری اصول داستان‌های تخیلی مدرن چون طرح داستان و شخصیت‌ها برای خلق مفاهیمی که بسیار سرسختانه بر اصول داستان‌سرایی عربی پایبندند اجتناب شده ‌‌است. رمانی کوتاه یا حتی کتابی کوچک که به‌طور فشرده به بررسی مشکلات شهری می‌پردازد که به‌رغم آنکه که شدیدا با تاریخ و گذشته خود عجین است، ولی ناچارا باید با دردسرهای مدرنیته خود کنار بیاید.

غریبه‌ای به دروازه‌های شهری می‌رسد. او داستانش را برای کسی بازگو نمی‌کند، او نمی‌داند که خود داستانی است برای گفتن، نمی‌داند چگونه وارد شهر شود، دروازه‌های شهر بسته‌اند و اینطور به‌نظر می‌رسد که کسی آن اطراف نیست. این شهر، بیروت، در حالت عادی محل زندگی و مأمن میلیون‌ها انسان است، چطور چنین چیزی ممکن است؟ غریبه در خیابان‌های خالی به پیش می‌رود و به گفت‌گویی آهنگین و بدون توقف با تندیس‌ها و بناهای یادبود از گذشته و تاریخ بیروت می‌پردازد. زنی میانسال با چهره‌ای عجیب و سفید تکه‌‌پاره‌ای از هویت شهر را نشان‌ می‌دهد و به شکلی گسترده‌تر به خود مرد غریبه اشاره می‌کند. غریبه احساس می‌کند دنیا تکه‌تکه شده و تکه‌های آن در ذرات شن جای گرفته‌اند؛ ذرات شنی که میدان را پوشانده‌اند. این احساس در همان اوایل جان می‌گیرد و در سراسر رمان با غریبه و خواننده همراه خواهد بود.

علیرغم آنکه الیاس خوری خود شخصا هیچ تلاشی نکرده ‌است تا اثری ساده و قابل فهم خلق کند، اما «دروازه خورشید» به‌واقع رمانی راحت‌خوان است. این رمان ریتمی سریع و پرشتاب دارد که آن را مدیون جملاتی است که همگی به یک درونمایه‌ ویژه‌ پایبندند، که با تکرار ریتم و تغییرات جزیی هوشمندانه، بر سراسر پاراگراف‌ها، صفحات و فصل‌ها سایه افکنده ‌است. در اصل روایت رمان ساختاری مشابه موسیقی در قالب فوگ دارد؛ بدین شکل که دو یا چند راوی براساس همان درونمایه اصلی در ابتدا به‌تنهایی و بدون همراهی واگویی می‌کنند سپس همان درونمایه با همراهی راویان دیگر بارها بازگویی، تقلید و تکرار می‌شود این تکرار و توالی با درجات و تغییرات جزیی اجرا می‌شود تا زمانی‌که توصیف کامل شود و قسمت آخر کلید بازگشایش قطعه بعدی گردد؛ تکرار درونمایه‌ اصلی با فراراستی‌گرایانه، کیفیت اسرارآمیز شهر- تندیس‌ها و بناهای یادبود سخنگو، زن مرموز میانسال و پادشاه مرده‌ای که زنده می‌شود- آمیخته شده تا به خلق بیروتی کمک‌کند که روح این شهر است نه وجود فیزیکی‌اش.

جنگ داخلی در لبنان در سال 1975 آغاز می‌شود و رمان خوری «دروازه خورشید»، در جریان همین جنگ داخلی در سال 1981 منتشر می‌شود. این رمان را می‌توان نگاهی به گذشته یا تاریخ شهری دانست که حقیقتا در آستانه خطر نابودی قرار داشت. رمان «دروازه خورشید» به چندین بخش تقسیم می‌شود که ظاهرا هر کدام شهر را از چشم‌انداز تاریخی و زمانی مجزایی مورد بررسی قرار می‌دهند. اعداد نقش بزرگی در این میان دارند؛ کتاب شامل هشت بخش است که به‌وسیله هشت زن، هشت تندیس و بعد پادشاه مرده‌ای که به‌وسیله هشت طرح محافظت می‌شود به تصویر کشیده می‌شود. در هر بخش داستان‌های متعددی پابه‌پای غریبه‌ سرگردان در شهر روایت می‌شود. گویا در آن زمان هر کسی داستانی برای گفتن دارد. جدای از آن هر داستان، داستان دیگر را قطع می‌کند تاجایی‌که کتاب پر می‌شود از تکه‌پاره‌های داستان‌های بسیار شروع‌شده، اما تمام‌نشده. زنی مدعی می‌شود داستانی را که او شروع کرده‌ آنطور که طرح‌ریزی کرده ‌بود از آب درنیامده ‌است، او افسانه‌ای از دریا را به داستانی از پدرش تبدیل می‌کند اما سرانجام داستان از پدر او به اصل خود، دریا بازمی‌گردد. این ادغام داستان‌ها، این جریان سیال و پیوسته داستان‌ها، حکایت‌های‌اخلاقی و افسانه‌ها بنمایه اصلی کتاب را شکل می‌دهد و در سراسر اثر ملموس است. به‌نظر خوری اصرار دارد که بگوید شهری به قدمت بیروت را داستان‌ها و افسانه‌ها ساخته‌اند، حتی اگر ساختمان‌ها نابود شوند، پادشاه فراموش شود، داستان‌ها زنده می‌مانند با تکرار و نقل‌به‌نقل گفتن و زمزمه‌کردن آنها در گوش کودکان.

«دروازه خورشید» رمانی مملو از داستان‌هایی شبیه به داستان‌های کهن است که شاید زمانی شنیده ‌باشید، ولی چیز زیادی از آنها را به‌خاطر نمی‌آورید. «دروازه خورشید» رمانی نیست که بخواهید شخصیت‌هایش را ارزیابی یا با خواندنش هیجان یک طرح داستانی را تجربه کنید، اما درعوض رمانی است که شما را در دریایی از داستان‌ها و حکایت‌ها غرق می‌کند. کتابی است که از اهمیت و جایگاه داستان‌ها برای یک شهر ‌و شهروندانش می‌گوید و اینکه اگر بنیان فیزیکی زندگی از بین برود چه اتفاقی برای هویت انسان‌ها می‌افتد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...