درحین اینکه بورخس از ادبیات ناب دفاع میکرد، هیچ مشکلی نمیدید که با دیکتاتور خورخه رافائل ویدلا برای صرف شام قرار بگذارد؛ با کسی که بار اصلی مسئولیت 30 هزار مرد و زن ناپدیدشده آرژانتینی و صدها کودک ربودهشده بر دوش او بود... این سرکوبگری تروریستی ناگزیر به خودسانسوری انجامید... رسانهها و تلویزیون در دست معدود بنگاهها است و آزادی عقیده در آن خیالپردازیای بیش نیست
...
هیچ خبری از حجاب راهبهها و سوگند خوردنشان نیست، درعوض آیرا از سنت روایت پیکارسک استفاده میکند... مرا آماده کردهاند که فرشته باشم، فرشته نگهبان همه مجرمان، دزدها و قاتلان... این کارهای خوبی که در تنهایی و خیالاتش انجام میدهد، سزار را تبدیل به راهبه میکند. ولی، در زندگی واقعی، او یک دروغگوی قهار است... رمز و راز دروغگوی خوب بودن را فاش میکند: «باید خیلی قانعکننده وانمود کنی که چیزهای واضح را نمیدانی.»
...
متوجه مادهمگس جوانی شد که در مرز میان پوره و سس نشسته بود... پوست آبدار و سبزش، بانشاط زیر نور خورشید میدرخشید... دور کمرش چنان شکننده و ظریف بود که گویا میتوانست با سبکترین نسیم بشکند... جابهجایی حشره و انسان و توصیفات آبدار و تنانه از مگس علاوه بر شوخی شیطنتآمیز پلوین با توصیفات رمانهای احساساتی و حتی کلاسیک، کاریکاتورگونهای است گروتسک از وضعیت بشر
...
سیر آفاق و انفس مردی جوان و آمریکایی بهنام لاری برای یافتن معنای زندگی است که از غرب تا شرق عالم را طی میکند... تحت تاثیر زیبایی او نمیتواند بدیهایش را ببیند... زنی سطحی، حسود و کینهتوز است... به نظر من آنها که میگویند عشق بدون شهوت میتواند وجود داشته باشد، چرند میگویند. وقتی مردم میگویند بعد از آنکه شهوت مرد، عشق هنوز زنده است، دارند از چیز دیگری صحبت میکنند که عشق نیست، انس و مهر و همخویی و عادت است
...
بسیاری از مردم اطلاعات گستردهای پیرامون انسان و جهان و طبیعت و شریعت در ذهن جمعآوری میکنند اما در برابر سادهترین آسیبهای نفسانی؛ تمایلات ناصواب درونی زانو میزنند... برخی رنجها آدمی را از پای در میآورند؛ از ارزش و آرامش جان میکاهند و اثری تلخ و گاهی جبرانناپذیر در زندگی از خود به جای میگذارند. رنج دلبستگیهای حقیر؛ رنج برخاسته از جهل و نادانی و رنج وابستگی به تایید و تکذیب دیگران از این جنس است.
...
رمانی عملگرایانه است. رمانی در ستایش اقدام به جنبش (انقلاب). از این منظر بهواسطه «همسایهها» میتوان به تاریخ اجتماعیِ مردم نگاهی دقیق انداخت. تنها چیزی که در مخیله مردم آن دوران نمیگنجد، اصلاح است. آنان بهجز تغییر به چیز دیگری رضا نمیدهند. احمد محمود در این رمان بیش از هر رمان دیگرش به عمل انقلابی دل بسته است. عمل انقلابی در رسیدن به خودآگاهی طبقاتی. عمل انقلابی در/ با رسیدن به خودآگاهی انقلابی
...
بهترین بخش از ما وارد کتاب میشود. ما نویسندهها، جز استثناهایی نادر و فوقالعاده، آنقدر فوقالعاده یا عاقل یا هوشمند نیستیم که ممکن است انتظار برود یا امیدش باشد. کاملا برعکس... نویسندگان داستانهای تاریخی مثل مورخان زیر فشار یافتن مدراک برای گزارههایی که مینویسند نیستند. همین که غلطبودن چیزی که مینویسیم ثابت نشود برای ما کافی است...
...
کوچهها بیشتر به نام اشخاص سرشناس ساکن در آنها بود... کوچه عباسعلیخان، سرهنگ توپخانه در گذر قورخانه و کوچه میرزاحسینخان حکیمباشی در گذر افشارها در محله سنگلج؛ یا به نام برخی از گروههای قومی یا ایلی مانند کوچه گندشلوها، باجمالوها و قرقانیها در گذر افشارها، کوچه عربها در گذر دباغخانه و ترکمانها در گذر پایین... نانوا را به سبب گرانفروشی یا ناکافی بودن پخت نان در تنور میانداختند و میسوزاندند؛ قصاب یا بازاری را به جرمی ناچیز «نسق میکردند» یعنی از ناحیه نرمه گوشش به دیوار میخکوب میکردند
...
سلوچ را در هفتادوسه چهار شب یكسره نوشتم... در این كتاب به زن و شخصیت زن، زنهایی كه پیشتر دیده نمیشدند پرداختهام... هاجر سیزدهساله میرود به خانه مردی كه آنقدر زن اولش را زده كه زن دیگر به درد نمیخورد و علیل و بدبخت به گوشهای افتاده. شب زفاف دختر است و دختر رفته به خانه شوهر... «كی میتوانی دلآسوده به خواب روی، وقتی كه دخترت را همین یك دم پیش به حجله فرستادهای». جیغ و جیغ و جیغ! نیزههای شكستهای به دل شب...
...
دلهره مردی که به همسرش خیانت میکند و نگرانیاش از لو رفتن و در خطر بودن آبرو و اعتبارش را در اثر به خوبی حس میکنیم. کسی که خیانت میکند کوچکترین اتفاقات مثل نگاهها، راه رفتنها و صداها را نشانهای از لو رفتن خود میداند و همواره در عذاب است... دروغ هر چه از حقیقت دورتر باشد، هر چه ادعایش وقیحانهتر باشد، هر چه اجرایش مطمئنتر باشد، موثرتر است. دروغهای نصفه نیمه بدند. عذاب الیماند. هم برای کسی که دروغ میگوید و هم برای کسی که دروغ میشنود
...
منظومه آرش از سیاوش کسرایی یکی از بهترین اقتباسهای منظومی است که از آرش اسطورهای انجام شده است... هویت و قدرت آرش اسطورهای با توجه به زمان نگارش آن، بعد از کودتای 28 مرداد 1332، گفتمانی تازه را نقشبندی کرد و با کاربست روایت کهن، واژگان و نحو زبان را در خدمت نگاه اجتماعی امروز قرار داد... در روایت بیضایی با آرشی دیگر روبهرو هستیم... او تیر را با دل خود پرتاب میکند نه به بازو...
...
در میان منابع علمی آشپزی نام سه مکتب آشپزی چین و روم و ایران در یک ردیف قرار میگیرند... آرتور کیت و ارنست هرتسفیلد در کتاب «صنایع ایران» ثابت کردهاند که کشاورزی و تمدن از فلات ایران آغاز شده است... نخستین مقام در تکوین آشپزی دربار، بدون شک به ایران تعلق میگیرد... «کنزالاشتها» یا «گنج اشتها» فرهنگنامهی منظومی است که در قالب شعر، غذاهای ایرانی و روش طبخ آنها را به صورتی شیوا در قرن نهم هجری ثبت و ضبط کرده است
...
این همان دنیایی است که در گیرودارِ مرگ پدر و مادر پیر و فرتوتمان با آن روبهرو میشویم... در نظر بسیاری از ما چهره پدر و مادرمان قداست خاصی دارد. اما در این داستان هم مثل داستانهای دیگر، راث از یک راه بر غم و اندوهش فائق میآید: از طریق تبدیل غم و اندوهش به مشاهدهی جزبهجز چیزی که دیدن و تحملش آسان نیست؛ یعنی درد و رنج و زوال کسی که به او عشق میورزیم ولی کاری برای نجاتش از ما ساخته نیست.
...
اگر ما بخواهیم راجع به فرهنگ یا نویسندگان غربی یا تاریخ و ادبیات غرب، کتاب بنویسیم و مستقلا پژوهش کنیم، ممکن است چقدر خطا به کارمان راه پیدا کند؟! ... لذا در آثار شرقشناسان احتمال خطا هست... معمولا شرقشناسان امروزی مستخدم دولتها هستند. در گذشته بودند شرقشناسانی که نیاز مادی نداشتند و از سر نیاز مادی این کار را نمیکردند و شرقشناسی شغل یا ابزار معاش آنها نبود... برخی از شرقشناسان هم با انگیزههای کاملا سیاسی کار را کردهاند
...
هردو به تنهایی پناه بردهاند و هنگامی که به وجود یکدیگر پی میبرند درصدد شناخت هم برمیآیند. مرد احساساتش را در باره زن بلند بلند فکر میکند. زن خانه را زیرورو میکند تا بتواند ردونشانی از گذشته مرد به دست بیاورد، اما فردیت هرکدام و غوطهورشدن در تنهایی، هر یک را تا مرز خفگی پیش برده است. تا آنجا که از روبهروشدن با دیگری و اینکه دیوار تنهاییشان آوار شود، روگردان میشوند.
...
خواندن کتاب مجرم مادرزاد فرصتی است که چند دقیقهای از شنیدن ماجراهایی درباره مردمان خسته از روزگار فارغ شویم. در این کتاب زن-مادر بودن هیچ نسبتی با رنج کشیدن ندارد. زن فاعل ماجراها است و مبنای هر کاری که از او سر میزند لذت است. وقتی هم مادر میشود، درواقع تصمیم گرفته این لذت را تکثیر کند. او بیشتر از هر انسانی خودش را دوست دارد. چنین آدمهایی بیش از هرکسی «دوست داشتن» را بلدند، بنابراین میدانند چگونه آن را به فرزندانشان بیاموزند.
...
هرچه پروانه نایابتر باشد، فِرد در تصاحبش مصممتر است و از نظر او چیزی نایابتر از میراندا گری نوجوان نیست... میراندا را میدزدد و به خانه جدیدش میآورد. اما وقتی بیمیلی مهمانش را میبیند سردرگم میشود. درست مانند پروانههایی که شکارشان میکند، فقط زیبایی میراندا را دوست دارد. چیزی که میتواند قابش کند و تا ابد نگه دارد. اما میراندای واقعی آنطور نیست
...
از چندوچون سیاست کشور سردرنمیآورد و فقط تابع دستورات است... این رمان تاریخنگاری نیست؛ وقایعنگاری است. تاریخ یک وجه عام و عمومی دارد، ولی مراد از وقایعنگاری بیان مشاهدات یک شخص یا تعدادی اشخاص از وقایع و حوادث یک دوره کوتاه یا بلند و یا حتی یک حادثه است... مسعود با تمام ضعفهای شخصیتی و آنارشیسم حاکم بر فکرش، نمونهای درخشان از یک روزنامهنگار مسئول بود.
...
آرزوی زن داشتن دارد. بهروز درخت پایبستهای است که میوه نمیدهد... شکارچی کارش را با آداب انجام میدهد، پزشکی که زندگی میگیرد... پسرش را به پدرشوهرش سپرده و با ابرام آمده. غلظت تعریفی که راوی از ابرام میکند و میزان تنفری که از آقابزرگ دارد و بیمهری که به فرهاد، پسرش نشان میدهد، پوششی است تا عذاب افتاده بر درونش را آرام کند... جنگ چیزی را از زن میگیرد که آسیبش بیشتر از مرگ برادر است
...
وقتی مجسمه بودای بزرگ در بامیان نابود شد این ایده به ذهنم خطور کرد که درباره قسمتی از هنر بنویسم که در خطر است یا شاید بهکل نابود شده است... اگر به یادداشتهایی که مربوط به اوایل نوشتن کتاب است نگاهی بیاندازید ممکن است فکر کنید که این آدم دیوانه است یا از این کتاب رمان درنمیآید، این دقیقا چیزی است که تمام کتابهایم در ابتدا به نظر میرسند... وقتی شخصیت زن داستان در پایان ازدواج نمیکند؛ بعضی از خوانندگان واقعا عصبانی میشوند
...
سرایش آن را به دورهی زندان یا پس از زندان و تبعید بهار منسوب داشتهاند که بهکلّی نادرست است؛ در آن هنگام، شاعر- اگرچه مغضوب دستگاه بود- هنوز نمایندگی مجلس را بر عهده داشت... یک ماه پس از انتشار ترانه، این تصنیف را منع کردند... او را در ناهید «طماعالشعرا» میخواندند... این الفاظ رکیک و پست و آهنگهای وحشیانه و مضامین بیادبانه و خلاف عفت و نجابت و بیمزه را به باد مذمت بگیرید و بفهمانید که ادبیات ملّی ما اینها نیست
...
درباره زمینههای شکلگیری نمایش بومی ایران صحبت میکند... تعزیه (نوعی نمایش آیینی) شبیه به نمایشهای آغازین یونان باستان است، اما با بررسی دقیقتر، ارتباط آن با نمایشهای اروپایی قرون وسطی و حتی عناصر نمایشگونه و تماشایی مراسم آبیدوس مصر که مضمون عمومی مرگ و رستاخیز اوزیریس را به تصویر میکشد، آشکار میشود... مصیبتنامه اُبرمرگائو شبیهترین نمایش غربی به تعزیه است
...
کار مطلوب را آن فعالیتی میانگارد که انسان را بی تاب کرده و از خود بی خود میکند. نگاه کردن به ساعت برای پایان کار بی معناست. کار صرفا وسیله ای برای امرار معاش نیست، بلکه معنابخش زندگانی است. درآمد یکی از آوَردهای کار است، نه تمامیت آن... مدرک کارشناسی خود را در رشتهی هنر، یک کارشناسی ارشد موسیقی و دیگری را در الاهیات گرفت... پیمودن این مسیر همچون مراحل کیمیاگری ست... پدرم در نود و چهار سالگی شروع به یادگیری پیانو کرد
...
رضاشاه میخواست همانطور که ایلات و عشایر را از صحنهی سیاست و قدرت دور کرد؛ روحانیت را هم به حاشیه ببرد اما ناخواسته با تخریب روحانیت، بزرگترین خدمت را به روحانیون کرد... در دوره قاجار روحانیت سهم بزرگی از قدرت داشت... دخالت روحانیت در سیاست سابقه سو و مخالفان بسیاری در بین روحانیت داشت...
...
چرا فوتبال میبینیم؟ چرا دیکتاتورها سیریناپذیرند؟ یا ما چگونه در زبان محاوره سعی میکنیم دراماتیک باشیم؟... یک تلویزیون با حق انتخاب بین هفتصد کانال نه آزادی بلکه اجبار است. دستگاهی که آفریدهایم نیاز به تماشا شدن دارد؛ زیرلب به ما میگوید: «برای قبضه کردن توجه شما از هیچ کاری دریغ نخواهم کرد... همانگونه که خوراک فکری تبلیغات، همهمان را به مقام بردههای مصرفکننده تنزل میدهد، هنر دراماتیک، آفریننده و بیننده را به مقام مشارکتکننده ترفیع میدهد
...
داستان که نه، قصه هم نیست... سبک روایت همان سبک خاص نویسنده در کتابهای روایت فتح است: پیش بری روایت به سبک پس و پیش گفتن وقایع در عین به هم پیوستگی برای در تعلیق نگه داشتن مخاطب... جراحی اختلاف نظرهای علمای نجف بخصوص درباره اضلاع مثلث حکومت، مردم و حوزه؛ که مهمترین انگیزه شهید صدر برای ما شدن و بزرگترین سد در مقابل او نیز بوده است، کار بسیار سختی است که نویسنده از پس آن برنیامده
...
میگویند شهریار ماکیاولی همیشه کنار تخت استالین است. غیر از این هم از او انتظار نمیرفت: پس از این کتاب، هیچ سخن بهواقع مهمی درباره اخلاقیات سیاسی گفته نشده است... خوانش این آثار باید در ارتباط و تعامل با محیط صورت گیرد... اثر منفور و مهوّع آدولف هیتلر هم در کنار کتابهای خردمندانی همچون هابز و لاک و مونتسکیو و برک و دوتوکویل و هایک و رالز، فصلی را به خود اختصاص داده است.
...
خود را آنارشیستی میداند که به دموکراسی عشق میورزد... در جنبشهای دانشجویی خشونتآمیز حضوری فعال داشته است و سپس راهی آمریکا میشود و در گروه نمایشی دورهگرد نقش ایفا میکند. او مجددا به ژاپن برمیگردد و سرآغاز شورشهای دیگری در روستای اجدادیشان میشود... کرهایها بهعنوان برده از وطنشان به ژاپن آورده شدهاند و تحت استعمار ژاپنیها قرار دارند
...
همۀ فکر و ذکرش این است که جوکهای خوب تعریف کند تا تحویلش بگیرند و خودی نشان دهد ولی ماجرا همیشه آنگونه که او میخواهد پیش نمیرود... بخش مهمی از کتاب به تقابل نسلی در قالب ماجرای درگیریهای پوتر با پسرش اختصاص دارد. پوتر که معتقد است جوانکها تهوعآورند، نه از زبان جاهلانه و عامیانه پسرش سر درمیآورد و نه از برنامههای تفریحی او... سراسر رمان پر است از کلاههای گشادی که از تعمیرکار گرفته تا بقال و سبزیفروش و همکار و رئیس و فرزند و دوست سرش گذاشتهاند
...
ترانههای عروسی، ترانههای ضربی و سرگرمکننده و ترانههایی که طنز اجتماعی بوده و ترانههای شادیبخش. وقتی این ترانهها را میخوانی میبینی که چقدر در فرهنگ ما ریشه دارد. مثل گل پری جوون و امشب چه شبی است... این موسیقی، موسیقی لایههای پایین جامعه و موسیقی کلاهمخملیها، جاهلها و بابا شملهاست... بخش عظیمی از آن چیزی که نسل آینده از تهران و فرهنگش خواهد دانست، مدیون مرتضی احمدی است... پرسه در احوالات ترون کتاب تاریخ تئاتر است
...
زنی ثروتمند و تنها که کافه کوچکی در آبادی دارد. درشت اندام است و مشتهایی قوی دارد و یک ازدواج ناموفق ده روزه را سالها پیش پشت سر گذاشته و به نظر میرسد هرگز عشقی در وجودش شعلهور نبوده؛ تنها دلمشغولیاش افزایش ثروتش است. حسابی اهل دعواست، به خصوص دعواهایی که پایش را به دادگاه باز کند! با این همه دستی در طبابت دارد و داروهایی خاص و عجیب برای انواع بیماریها میسازد
...
شش گزارش دربارهی آدم سوزی در سینما رکس و البته یکسری مستندات و ضمائم که از دل مطبوعات آن روزگار بیرون آمده است... به چند دهه پیش از ماجرا رفته و به کشمکش های سیاسی دوران پس از کودتای 28 مرداد پرداخته و برای درک کنشهای شخصیتهای درگیر در این ماجرا، به ترسیم اتمسفر سیاست زده جنوب که با نفت و تحولات آن گره خورده می پردازد. جریانهای سیاسی مهم و آدمهای تاثیر گذار آن را به خواننده معرفی می کند
...
شوراهای یهودی و یهودیانی که فرآیند اخراج و غارت یهودیان را فراهم میکردند... فرآیند کشتار، زمینه را برای تشکیل کشوری یهودی و ایجاد این فکر در اذهان یهودیان که تنها در کشوری یهودی یک یهودی میتواند زندگی خوبی داشته باشد، فراهم میکردند... این توهینی نابخشودنی به کانت است و سوءاستفاده آیشمن از امر مطلق کانتی چیزی جز از همان جنس سوءاستفادههای سیاستمداران از والاترین ارزشهای انسانی است برای توجیه اعمال پلیدشان.
...
با آنکه در باب خیلی چیزها، چیزهای مهمی میدانیم ولی تقریبا هیچ چیزی -به بیانِ دقیقتر، هیچ چیزِ مهمی- درباره حرفِ مفت نمیدانیم... روایت جسورانه و مثالآوریهای خلاقانه - و حتی گاه خندهآور- نویسنده سبب شده است کتاب از یک اثر کسلکننده آکادمیک فاصله بگیرد و برای مخاطب عام نیز جذابیتهای خودش را داشته باشد... آنگاه درمییابید که حرف مفت، تا چه حد میتواند مفید باشد و بهکار بیاید.
...
از طرفی عواطف پدروفرزندی و همدلی با پدری که به طرز دردناکی اعدام شده و از طرفی دیگر، جنایاتی که با جزئیات توصیف میشوند و اظهارات شاهدان ماجراها، اتین و هرآنکه این متون مطبوعاتی قدیمی را میخواند، در دوراهی قضاوت قرار میدهد... خاطرات تلخی که ازدواج اولش در ذهن او باقی گذاشته، باعث شده از این که به مردی نزدیک شود، بهراسد
...
همهی نیروی خود را جمع میکنند و صرف تخلیه خشم خود بر سر خائنی میکنند که به زعم آنها در میانهی بحران به جای دلجویی، سعی در تخریب روحیهی مردم و زیرسؤال بردنِ امپراتور دارد... مردم همدیگر را هُل میدادند تا با دستشان داغی بر بدن دشمن بزنند. یکی جلو میآمد، ضربهاش را میزد و عقب میرفت تا نفر بعدی بیاید و جایش را بگیرد.
...
در عمق چیزهای خندهآور چیست؟... قصد جامعه از خنده چیست؟... چرا ناهماهنگی برانگیزاننده خنده است درحالیکه بسیاری از ویژگیهای دیگر اعم از عیب یا حسن چنین تاثیری روی او ندارد؟... هنر، گسست از جامعه و بازگشت به سادگی طبیعت است که در سایه درونگرایی ایجاد میشود و حالتی فردی دارد ولی لازمه عمل خنداندن، پذیرش زندگی اجتماعی به منزله محیطی طبیعی است و هدفی عمومی مبتنی بر تصحیح رفتارهای فردی و اجتماعی دارد
...
تلویزیون بیدلیل روشن میشود و تصویری را نشان میدهد. در كنار نگاه دوربیننگار روایت، تلویزیون قرار دارد. تلویزیون و ساعت دیجیتال و روایت دوربینگونه به عنوان عناصری مدرن، اتاق را احاطه میكنند... فرد متجاوز به دختر روسپی میتواند شكل دیگری از مرد درون تلویزیونی باشد كه ناگهان روشن میشود... دختری است در جایگاه و موقعیتی كه با زیباییاش تبدیل به پدیدهای میشود كه عكسش روی مجلات مد مینشیند و در نقطه مقابلش دختر فاحشه چینی است.
...
از این کتاب تا امروز بیش از 10 ترجمه در کتابخانه ملی ثبت شده: «اجرام آسمانی»، «بانوان مهتاب»، «دختران مهتاب»، «دختران ماه»، «ماه خاتونها»، «زنان ماه» و «بانوان ماه»... روند جامعهای را با تمرکز بر زنان آن در یک دوره یکصد ساله بازنمایی کند. از این رو شاخصترین مساله «گفتمان نسل»هاست؛ گفتمانی که گذار شخصیتها را از سنت به مدرنیته مینماید... در برزخ گذشته زندگی میکنند و گویی راه گریزی از آن ندارند
...
اولین کتاب دانشگاهی است که به جامعهشناسی اسلام و تا حدودی تشیع میپردازد... برخی معتقدند جامعهشناسی دین مربوط به مسیحیت است نه اسلام... در بنیادگرایی ما با دین بدون فرهنگ مواجهیم... مطالعه تحولات تاریخی و سازمانی روحانیت... جامعهشناسان فرانسوی ترجیح میدهند درباره قبایل استرالیا یا اسکیموها تحقیق کنند تا اینکه مسلمانان را موضوع تحقیق قراردهند
...
«سووشون» رمانِ تجاوز است، تجاوز به روح یک ملت... مردمی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند با تجاوزگران همداستان میشوند... همه زنها حتی چهرههای منفی مثل «عزتالدوله» هر یک بهنوعی وجوه گوناگونِ ستمدیدگی، بیپناهی، ناکامی و تحملِ زن ایرانی را به نمایش میگذارند... میخواستم بچههایم را با محبت و در محیط آرام بزرگ کنم اما الان با کینه بزرگ میشوند...هر هفته نان و خرما به دیوانهخانه و زندان میفرستد... تاریخ در این رمان لَق نمیزند یعنی آدمها از بستر واقعی برخاستهاند
...
در هم آمیختگی «من و تو»، «ما» نمیشود! اصلا یکجا نیستیم. من در عالم خودم هستم و تو هم در عالم خودت... جینی دختر شرقی بیست و چهار ساله دانشجوی رشتهی زبان های خارجی دانشگاه استنفورد که یک سال و نیم در گروه درمانی دکتر یالوم شرکت کرده است و هیچ گونه بهبودی نداشته، بهانهی خلق این اثر میشود... خواننده هر روز یک قدم نزدیکتر شدن جینی با خود مطلوبش را میبیند، شاهد خودافشاییگریهای دکتر یالوم میشود و طعم یک روان درمانی اصیل را میچشد.
...
بسیاری از پزشکانی که کارشناس بررسی داروها هستند، خود با شرکتهای سازنده آن داروها همکاری میکنند... علم مدرن یک کسب و کار بزرگ محسوب میشود... پول بر هنجارهای علم به شکلهای مختلفی تأثیر میگذارد و موجب سوگیری عالمان میشود... گاه پژوهشگران بین منافع شخصی یا سازمانی خود و منافع جامعه گیر میکنند. این جاست که باید یکی از این سه راهبرد را دنبال کرد: افشا کردن این تضاد منافع، مدیریت آن، یا خودداری از ادامه آن.
...
از نسلی است که با آرمانهایش زیست. به مسئولیت و تعهدِ نویسنده باور داشت، گرچه آثارش به هر کیفیتی که هست هرگز کپیِ رنگپریدهای از آثار رئالیسم سوسیالیستیِ بابِ روز روزگارش نبود که تعهد ادبیات و کلمات را «تپانچههای پُر»ی تعبیر میکردند که تنها بناست شلیک کنند تا صدایی دراندازند. در روزگاری که درویشیان مینوشت نیز مانندِ دوران معاصر به قولِ سارتر بخشی از ادبیات به کنکاش در قوانین و قواعدِ خود میپرداخت و البته شگردهای تازهای هم خلق میکرد
...
با پدری دائمالخمر، مادری کاردان و خواهران و برادران نسبتاً پرشمار زندگی را میگذراند... پدرش، هر چند از خانوادهی پرسابقهی زرتشتیان پارسی هند است اما سالها پیش به انگلستان مهاجرت کرده، در آن جا درس خوانده و تحت نظر کلیسای انگلستان تعلیم دیده است... اما مهاجر همواره مهاجر است... سفری است و مقصدی: به همین نحو برای درک زندگی آموزش دیده است. در خانه، مقصد قلمرو بهشت است: در دفتر، مقصد عدالت است
...
یک مزیت بزرگ کتاب، وجود انبوه مثال است. نویسنده به جای آن که کتاب را صرف توضیح زیاد مفاهیم کند، مفاهیم کمی را معرفی کرده و سپس برای هر کدام انبوهی از مثالهای متنوع عرضه میکند... تاچر این دیدگاه را داشت که انگلیس در مسیر انحطاط قرار دار؛ او این ذهنیت را با شیوههای مختلف توانست به جامعه انگلیس منتقل کند... حالت پنجم تغییر ذهنیت در روابط نزدیک بین فردی است
...
چنان طنز و ادبیات را درهم میآمیزد و وارد میکند که دیگر نمیدانیم کدام را باور کنیم... زیبایی پاریس و نشئهگی ناشی از آن، تبدیل به بدبینی و سوءظن به روسیه میشود... نمایشگاهی از آثار نقاشانی که حکومت شوروی نمیپسندید. بولدوزر آوردند نمایشگاه را خراب کنند... . نویسندگان را دستگیر و بازجویی کرد. در این میان خشم و غیظشان به سوی ویکتور بیشتر بود چراکه او را فرزند ناخلف حکومت دیدند. ویکتور ماری در آستین پرورده بود. موسی در خانه فرعون
...
مادر رفته است؛ در سکوت. و پدر با همان چشمهای بسته و در سنگر خالی دشمن! همچنان رجز میخواند... در 5 رشته: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش اول مرد (داستین هافمن) و بهترین بازیگر نقش اول زن(مریل استریپ) اسکار گرفت... احساس میکند سالهاست به تنهایی بار مسئولیت یک زندگی مثلا «مشترک» را به دوش کشیده است و حالا برای کسب جایگاه اجتماعی و رسیدن به آرزوهای تلف شدهی دوران مجردی، خانه را ترک میکند
...
سیاست حذف را از طریق «ناپدیدسازی» دانشجویان، اساتید دانشگاه، روزنامهنگاران و روشنفکران پی گرفت... تجربه شکست سیاسی در محیط شوخوشنگ کودکی ترومایی را ایجاد کرده است که از حواشی ماجراها درمییابیم راوی نه از آن دوران کنده میشود و نه دقیقا میتواند آن ایام را به یاد بیاورد... من از پدر هیچ وقت نپرسیدم عمو رودولفو چرا و چگونه مرد. لزومی هم نداشت. چون هیچ کس در سی سالگی به علت سالخوردگی نمیمیرد
...
یك مطلب را گفته بودیم اما به دو زبان... افكار او همگرایی غیرقابل انكاری با ایدئولوژی نازیستها دارد... «نیهیلیسم» از نظر یونگر بخشی از «استثمار معنوی» انسان مدرن است، نوعی «پوچی درونی» و خالی شدن از ارزشهای والا؛ اما برای آلاحمد «نیهیلیسم» ایدئولوژیی ست كه سرمایهداری متاخر را در جای خود تثبیت میكند... آلاحمد در آثارش به هیچ وجه مخالف تكنولوژی و ابزار مدرن نیست... ماشین وسیله است و هدف نیست. هدف، نابودی فقر و رفاه مادی و معنوی را برای همه است
...
دنیای سحر و جادو بهویژه کلمهمحور نیست، بنابراین تعداد اندکی از جادوگران درواقع از «پرستیژ» برای توصیف کارهایی که انجام میدهند، استفادهمیکنند... چونگ لینگ سو بود که ترفند گلوله را اجرا کرد، گرچه آن را اختراع نکرد. او سال ١٩١٨ در اجرایی در وود گرینِ لندن، هنگامی که یک گلوله واقعی بهطور تصادفی شلیک شد، درگذشت... «ارهکردن زنان» توسط شعبدهبازی به نام سِلبیت اختراع شد و تا سال ١٩٢١ اجرا نشد.
...
امکانات بالن را نمی شود با توانایی های اف-۲۲ قیاس کرد و به نقد کشید... چطور «نمایندگان قانون» خودشان را خود «قانون» فرض میکنند... این روح البته قدبلندتر از روح اولی بود و سبیل های کلفتی هم داشت... این حجم درد و تحقیر، این حد از واماندگی، این شلاق شرم، این دهان وامانده، این زبان بسته، این پاهای لرزان، حتما هم که باید به خشمی بدل شود که 75سال بعد آتش انقلاب را شعله ور میکند
...
اشتغال برای چینیها مساله مهمی است. خودشان میگویند باید سالی 6، 7درصد رشد اقتصادی داشته باشند تا جامعه سرش گرم کار باشد و مردم به اعتراضات اجتماعی روی نیاورند... پدرش در زمان انقلاب فرهنگی مغضوب میشود و میشود مسوول رسیدگی به خوکها... بعد از 20 سال رهبری حزب را به دست میگیرد... امریکا بزرگترین مصرفکننده و همزمان بزرگترین زبالهساز جهان است... آمریکا یک مشکل اساسی دارد و آن کسری تجاری با چین است
...
هیچوقت در ناز و نعمت نبودم. خیلی سریع پیش رفتم و تصمیم گرفتم به دانشکده حقوق بروم... وکیل موفقی شدم و چیزهای خوبی داشتم، اما هر روز صبح که خودم را در آینه میدیدم، فردی را که به من نگاه میکرد، دوست نداشتم... در جهان موفق بودم، اما از درون بسیار تهی... مردم میگویند «چرا معنویت در تجارت یا جهان اهمیت دارد؟» ... میگویند «نمیتوانم کار پیدا کنم یا نمیتوانم در حرفه خود در جهان اول باشم» و روزانه هفت ساعت به گشتوگذار در اینترنت میگذرانند
...
زمان وقوع اتفاقات به دورهی بعد از سقوط شوروی سابق برمیگردد و درگیری خونین مردمِ یکی از شهرهای تاجیکستان را به تصویر میکشد... جهان ایدهآل این آدمها را فرو میریزد و هر یک در برابر ماشین سرکوبی که آنها را هدف گرفته، مجبور به دفاعی تمام قد میشوند... آن خرمآبادی که بهشت موعود بود تبدیل به جهنمی میشود که هرکس برای بقاء خود در فکر نابودی دیگری است
...
مادربزرگ، در جوانیاش دختری متفاوت از سایر دخترهای محل زندگیاش بوده است. او اگرچه موهایی سیاه و بلند و چشمانی درشت داشته که به عقیدهی اهالی همیشه در هپروت به سر میبردهاند، خواستگاران مطلوبی نداشته و به ناچار تن به ازدواجی دیرهنگام داده است... و بهشت یعنی یافتن عشق در وجود مردی نجاتیافته از جنگ ولو اینکه یک پایش را نیز از دست داده باشد
...
شورشیان نشئه و مسرور از پیروزیشان، با شعار «مرگ بر مصدق» وارد منزل او شدند و شروع به غارت و چپاول کردند. آنها در کمتر از یک ساعت خانه را زیر و رو کردند و هر چه میتوانستند با خود بردند. اوباش و پرسنل نظامی که آنها را همراهی میکردند، با هر شیئی که بتوان تصورش را کرد از خانه خارج شدند: میز، صندلی، پرده، یخچال، تشک، گنجه، اشیای تزیینی، جواهرات، وسایل حمام، قالی، کارد و چنگال و حتی وسایل شخصی مانند قرآن موجود در منزل
...
ام بی اس یا «محمد بن سلمان» با مشاهدات هوبارد از وضع مردم بهخصوص زنان و جوانان آغاز میشود... بیستسالهها یا افراد زیادی در اوایل سیسالگی فکر میکنند بهتر از نسل قبلی عمل میکنند. تفاوت اینجاست که پدرش پادشاه کشور است... خبری از جامعه مدنی نیست... برای شهروندان سعودی بسیار روشن است که اگر با تغییرات موافق هستند، میتوانند حرف بزنند و ستایش کنند اما اگر کمی فکر میکنند راهشان درست نیست، باید فقط جلوی دهان خود را بگیرند، ساکت باشند و هیچ چیز نگویند!
...
آنقدر منابع اقتصادی کمیاب شده است و تلاش برای حضور در بازارهای ملی و بینالمللی گسترده شده که بین شرکتها رقابتی شدید شبیه جنگهای دنیای باستان شکل گرفته است... استراتژی رقابتی یعنی راهبردهایی برای پیروزی در جنگهای اقتصادی و نبردهای فناورانه... این پیروزی با حمله، دفاع یا صلح به دست میآید... سربازان را به حکم فرزندان خود بنگرید... موفق نخواهی بود مگر اینکه مردان تو سرسختی و هدف مشترک داشته باشند
...
تقریبا همه کسانی که برای انقلاب و کشور جنگیدهاند درست بعد از دستگیری اعتراف میکنند که خائناند! ... با انتشار مخفیانه کتاب و نشریه و برگزاری مخفیانه جلسات ادواری سعی میکنند چراغ نوشتن و فرهنگ را زنده نگه دارند... تحولاتی که زیرپوسته ظاهرا بدون تغییر جامعه در حال تغییر است... منجر به تغییری تدریجی در حکومت شود و با دموکراسی پیش از جنگ پیوند یابد و آیندهای بیاید
...
نثر و زبان سرگذشت حاجی بابای اصفهانی آنچنان فوقالعاده بود که گفته شد اصل این کتاب ایرانی است... «کتاب احمد یا سفینه طالبی»، درواقع کتابی درسی در قالب روایی و داستانی است. جلد اول آن ۱۸ صحبت در شناخت جهان است، جلد دوم در چهار صحبت به قوانین مدنی میپردازد و جلد سوم مسائلالحیات است. رمانی است علمی که در قالب یادداشتهای روزانه نوشتهشده و شاید بتوان آن را نخستین داستان مدرن فارسی با شخصیت کودک دانست.
...
به دارالوكالهای فلاكتزده میرویم در وال استریت؛ جایی كه میرزابنویسی غریب در آن خیره به دیواری آجری میایستد و ساعتها به آن خیره میشود... اغلب در پاسخ به درخواست دیگران برای انجامدادن كاری میگوید ترجیح میدهد انجامش ندهد... جالب اینجاست که فیلسوفانی مثل ژیل دلوز، ژاك رانسیر، جورجو آگامبن، اسلاوی ژیژك، آنتونیو نگری و مایكل هارت به این داستان پرداختهاند!
...
داستانهاي من بر خانمها بيشتر تاثير گذاشته است... آن نوع نویسندگی و تلقی از نویسندگی که توسط جوایز، نشریات و مجلات دهه 80 حمایت میشد دیگر وجود ندارد... آرمان این است ما چیزی بنویسیم که تبدیل به تصویر شود... 4 زن دارم. میشود گفت 4 زن جذاب... موضوع 99 درصد داستانهایی که در کارگاههای داستاننویسی خوانده میشد، خیانت بود... سانسور موفق عمل کرده و نفس نویسنده ایرانی را گرفته و و نویسنده ایرانی هم مبارزه نکرده
...
آس و پاس بودم... قصد داشتم به زندان بروم. میخواستم کسی را بکُشم یا کشته شوم. بهترین دوستم دو سال قبل خودکشی کرده بود... نمیخواستم مفتخور باشم... من بخشی از هیچ جامعهای نبودم تا اینکه کمکم تبدیل به «جوانی عصبانی در نیویورک» شدم... کل جامعه تصمیم گرفته شما را نادیده بگیرد... بعد از ١٠ سال حمل این کتاب، سرانجام آن را در سه ماه در سوییس به پایان رساندم... یک نویسنده باید همهی خطرات نوشتن آنچه را میبیند، بپذیرد
...
با عاشق شدن به دختری زیبارو ناخواسته وارد بازیهای سیاسی میشود... دستکم در قسمتهایی از زندگیمان دچار حس فریبخوردگی یا به تعبیری عامیانه «حس خریت» بودهایم... آونگ شدن هر روزهمان در بین سه فضای عشق، سیاست و خیانت را به عریانی به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه ما گاه خود را در میان خریتهایمان در این سه فضا گرفتار میبینیم...
...
اصلاحات ارضی و انقلاب شاه و مردم، یکی از چهار یا پنج واقعه مهم تأثیرگذار در روندهای اقتصاد سیاسی کشور پس از انقلاب مشروطه... بازاریان، رباخواران و بازرگانان عمده، شروع به خرید زمین از تیولداران و مالکین زمینهای کشاورزی کردند... آمریکا از زمان «اصل 4» ترومن برای اجرای طرح یا بدیلی که موجب بهرهبرداری از بازار گسترده ایران شود، شتاب داشته است... مالکان، سندهای فروش را به بانک کشاورزی دادند، پول نقد گرفتند و از صحنه خارج شدند
...
تلاشی برای فرار از خاطرات آسیبزا و برخی تجربههای تلخ گذشته... درد این دو کودک به عنوان یک ادعای قدرتمند برای رد یک سیستم اشتباه درنظر گرفته میشود.
... گاهی به خاطر تصمیمی اشتباه به عقب رانده شدهایم یا شاید کسی را که در نزدیکی ماست از دست دادهایم؛ و همه به خاطر اینکه چرا چنین چیزی اتفاق افتاده است، ناراحتیم... از نگرانیهای خود برای افراد ضعیف، کوچک، بیگناه و ناتوان حرف میزند.
...
رابطهی بالا به پایین درمانگر- بیمار را قبول ندارد و به نظرش آن طور که باید کار نمیکند. مطلوب او رابطهی شانه به شانه است، نه سایه به سایه. کیمیای درمان چیزی نیست جز، ارتباطی بین بیمار و درمانگر... دو داستان را توأمان پیش میبرد... آیا میتوان معنای زندگی را در مواجههی با مرگ بازآفرید؟... خط داستانی دوم روایتیست از زندگی شوپنهاور... درمان از شهامت رویارویی با اوج درد آغاز میشود... دیگر بس است زندگی نمایشی
...
در اوج دوران جنگ که کسی در مورد جایگاه مرحوم آیتالله منتظری و جانشینی ایشان تردیدی نداشت، کسی در آن سوی دنیا پیشبینی کرد که جانشین امام خمینی، آیتالله خامنهای خواهد بود و این پیشبینی خود را به طور رسمی در یکی از مجلات علمی منتشر کرد و به شکلی خیلی مبهم دلایل خود را عرضه نمود. دلایل وی چیزی نبود جز ایدهاش در مورد بهکارگیری ابزارهای اقتصادی در حوزه سیاست... نظریه بازیها
...
یک هواپیما سقوط کرده است. بازماندگانش چند بچهمدرسهای بریتانیایی هستند... سالار مگسها میلیونها نسخه فروخت... آن نسل میخواست بداند که آشویتس یک استثنا بود، یا در وجود هرکداممان یک نازی پنهان شده است؟... شاگردان یک مدرسهی شبانهروزی کاتولیک سختگیر در نوکوآلوفا. بزرگترینشان شانزدهساله بود و کوچکترینشان سیزدهساله، و یک اشتراک مهم داشتند: ذرهای دل و دماغ برایشان نمانده بود. پس نقشهی فرار ریختند
...
با نوشتن کتابهای عاشقانه نمیتوانستم درآمد کسب کنم، زیرا در ژاپن بازاری برای این ژانر وجود نداشت... یک زن خانهدار معمولی است که همیشه کماهمیتتر از مردان دیده میشود... سمبل زنانی است که نمیتوانند در جامعه ارتقا پیدا کنند... چندسال پیش جنایات بسیاری را زنان جوان رقم میزدند؛ حالا کودکان هستند که مردم را میکشند... مردم نمیدانند چه کاری باید انجام دهند تا از این وضع خارج شوند
...
بچههایی كه بر اثر آسیبهای اجتماعی و پیشینه مسائل خانوادگیشان، انواع مشكلات اخلاقی را داشتند... در حقیقت روزنوشتهای ماكارنكو از این تجربه واقعی و اصیل است... چه کسی میتوانست تا این اندازه به شكلی غیرقابلتصور، صدها کودک را که زندگی با چنین وضع قساوتبار و تحقیرآمیزی مچالهشان کرده بود تغییر دهد؟... خودش در جایی از حامله شدن یكی از دختران در همان دوران گزارش میدهد
...
ابتدا بهصورت سناریو نوشته شد؛ فیلم شد و بعد تصمیم گرفتم رمان را بنویسم... بعد از کودتای ۱۹۸۰ در ترکیه چهار سال از زندگیام را در زندان گذرانده بودم، لذا با طرز برخورد حکومتهای نظامی با دموکراسی آشنایی نزدیک داشتم... من مدتهاست که به دنیا از دریچه دولتها نمینگرم... هیچ نمونهای از خوشبختی و سعادت انسانها در سیستمهای سوسیالیستی و چپگرا حتی در اوج قدرتشان سراغ ندارم
...
زمان بازدهی حوزه آموزش طولانی است و بههمینخاطر ایده نوسازی از بالا با اعمال زور را مطرح میکردند... اگر ما ملتی داشته باشیم که جاهل باشد، آنگاه استبداد بر او تداوم پیدا میکند... آنهایی که میفرستیم خارج تحصیل میکنند و برمیگردند، حتی اگر ترقیخواه، مشروطهخواه و آزادیطلب باشند، وقتی با وضعیتی روبهرو میشوند که نمیتوانند در آن کاری کنند، ناامید میشوند... سعی میکند رضاشاه، استبداد و سلطنت را بلاموضوع کند.
...
ماگدا آلمانی است و حاصل تجاوز یک افسر روس به مادرش... آیا میتوان بخش انسانی دیکتاتورها را از اعمال ضد بشریشان جدا کرد... هرگز احساس ندامت از اعمالی که در دستگاه هیتلری مرتکب شده بود نداشت... گوبلز میخواست نویسنده شود، هیتلر زمانی سعی داشت معمار شود، چرچیل آرزوی هنرمندی در سر داشت، استالین به شاعر شدن فکر میکرد و هیملر به کشاورزی علاقهمند بود.
...
تب تند دولت برای ساختن جامعه «بدون فقیر» به وضعیتی انجامید که نائومی کلاین آن را «ربودن ضروریات یک زندگی آبرومندانه از میلیون ها شهروند» می نامد... تهیدستان در دهه های ۵٠ و۶۰ شمسی فاقد مکانیسم های نهادی بودند... خیریه شدن اقتصاد ملی... چگونه مردم عادی با مخالفت ها و مقاومت های پراکنده اما فراگیر، دولت را، هرچند موقت، وادار به عقب نشینی کردند... بی عدالتی سیستماتیک و ناکارآمدی حکمرانی
...
مؤلف اخلاق ناصری تذکر میدهد: کودک را با هر کار نیکی که میکند، باید تشویق کنند و آفرین گویند، اما هنگامی که رفتارِ زشتی از او سرمیزند، باید بسیار مراقب بود که او را بهصراحت و آشکارا سرزنش نکنند که چرا کار بدی کرده است؛ بلکه اینطور وانمود کنند که او از روی غفلت و ناآگاهی آن کارِ زشت را انجام داده است... خواجه در سیر تربیت کودک بر وجود بازی و تفریح نیز بسیار تأکید دارد و معتقد است که بازی کردن میتواند خاطر کودک را از سختیها و ملالتهای شئونِ مختلفِ ادبآموزی برهاند.
...
در ساعت یازده چهارشنبه آن هفته جن در آقای مودت حلول کرد... این آدمهای عادی در عین عادیبودن، کارهای وحشتناک میکنند. میکُشند، زنهایشان را تکهپاره میکنند، آمپول مرگبار به دوست و آشنا میزنند... زنها مدام کشته میشوند حالا هرچقدر که زیبا و دوستداشتنی باشند و هرچقدر هم که قاتل عاشقشان باشد... حکومتی که بر مسند قدرت نشسته تحمل هیچ شاهد زبانبهکامی را ندارد... این «تنبودگی» آدمهای داستان
...
سرگذشت افسری از ارتش رژیم گذشته... پس از پی بردن به روابط غیرمشروع همسرش او را به قتل میرساند و مدتی را در زندان به سر میبرد. پنج فرزند او نیز در شرایط انقلابی هرکدام وارد گروههای مختلف سیاسی میشوند... ما بذر بی اعتمادی، شک و تسلیم را کاشتهایم که به جنگلی از پوچی و بدبینی تبدیل شده است. جنگلی که در آن هرگز جرأت نمیکنید حتی اسم خدا، حقیقت و انسانیت را به زبان بیاورید. ما مجبور میشویم که قبر فرزندانمان را خودمان بکنیم
...
نه میتوانیم بگوییم که قرآن به این اساطیر هیچ نگاهی نداشته و نه میتوانیم فوری آنچه را با عقل ما سازگار نشد، بگوییم که اساطیری است... حُسن را به یوسف، عشق را به زلیخا و حزن را به یعقوب تعبیر میکند... قرآن نوعی زبان تصویری دارد... در مقام قصهگویی به شدت از اینکه مطلبی خلاف واقع بگوید، طفره میرود. در عین حال در بیان واقعیات به دو عنصر پویایی و گزینشی بودن تکیه فراوانی دارد.
...
تکبر شدید مردانه، نابرابری خارقالعادهی ثروت و خسارت روانی واردآمده به کارکنان جوان مؤنث... کاربران شاید نمیدانستند که رصد میشدهاند، ولی این یک مسئلهی شخصی میان آنها و شرکتهای مشتریمان بود... با همکارانش که اکثراً مرد هستند به یک میخانهی ژاپنی میرود تا تولد رئیسش را جشن بگیرند... من همیشه سعی کردهام دوستدختر، خواهر، یا مادر کسی باشم... فناوریهای نوین راهحل برای بحرانهایی ارائه میدهند که اکنون دارند وخیمترشان میکنند
...
تلگراف او را به شرکت در همایش «صلح خاورمیانه» دعوت میکرد. زیر نامه را سارتر و دوبوار امضا کرده بودند... نامه را به شوخی گرفت... به پاریس که رسید، فهمید «بهدلایل امنیتی مکان جلسه به خانهی میشل فوکو تغییر کرده»... فوکو هوادار اسرائیل بود و دلوز هوادار فلسطینیان... او میرفت که برجستهترین کبوتر صلح در تشکیلات حکومت اسرائیل شود... بهنظر یک روشنفکر ساحل چپ میآمد، نیمی متفکر و نیمی شیاد... آن دلاور سابق که علمدار مظلومان بود
...
جوان، کتاب دارد و پیرمرد چاقو. سکویی نیز در بین طبقات حرکت میکند... ساختمان، در کل ۳۳۳ طبقه دارد، بنابراین ۶۶۶ نفر در این جهنم شیطانی هستند... غذاها پسمانده طبقات بالاتر است... عدالتی در کار نیست و پیرمرد نیز همطبقهایهای خودش را خورده است... دوگانه نمادین دنکیشوت و سانچو پانزا شکل میگیرد... افراد میتوانند به یکدیگر کمک کنند، اما شاهد «جنگ همه، علیه همه» هستیم... جهانی شیطانی، تاریک، ناامید و پوچ.
...
هیچکس بهتر از بابابزرگ نمیتوانست مستمعانش را مسحور کند... ما نوهها با چشمان گشاده از حیرت میپرسیدیم: بابابزرگ... یعنی اینها راست است؟ بابابزرگ جواب میداد: اونایی که فقط حرف راست میزنند، لایق نیستند که آدم به حرفشان گوش بدهد... بهترین کتاب سال سوئد... با دمپایی روفرشی از خانه سالمندان بیرون میزند... با مهمترین اتفاقات و حوادث قرن بیستم مواجه میشود چیزهایی مثل بمب اتم، جنگهای داخلی اسپانیا، انقلاب چین و حتی کنفرانس تهران در شهریور سال ۱۳۲۰!
...
فیلسوفان به زندگی امروز ما چه کمکی میکنند؟! ... زندگی ما 700 هزار ساعت است و وقتی برای تلف کردن نداریم و این تقریباً 80 سال میشود و برای من 340 هزار ساعتش گذشته و تقریباً نصف دیگر مانده... چهار بخش اصلی شامل روابط، روابط زناشویی، شغل و درآمد و استرس و اضطراب را در نظر گرفته... فلسفه عملی به ما میگوید در زندگی به دنبال چه باشیم و هیجانها و کسب لذت چه جایگاهی باید داشته باشد
...
نیما با یادداشتهای روزانهاش به ما ثابت کرده که در رعایت «حق و حقیقت» چندان هم «عادل و معصوم» نبوده و برخی اشعارش را پس از خوانش اشعار ناتل خانلری سروده است... خانلری بویژه پس از آنکه داخل در دم و دستگاه پهلوی شد، دشمنی با نیما را آغاز کرد... معلوم نیست چرا شفیعی کدکنی با این همه بدگویی و جفا در حق نیما، خانلری را «نیمای غزل» نامیده است؟
...
خودِ پِتی دلاکروا مدّعی ست کتاب هزار و یک روز را از یک درویش اصفهانی گرفته و بنابراین کتاب خود را دارای اصل فارسی معرفی می کند. ولی اشکال اینجاست که در فارسی کتابی با این عنوان نداریم... پیشینه های قصه در فرج بعد از شدّت ترکی و نیز آثار فارسی از قبیل نسخه های جامع الحکایات، طوطی نامهی نخشبی، محبوب القلوب فراهی، جوامع الحکایات عوفی و غیره نشان داده شده است
...
خیلی کوتاه و قره قاطی و شلوغ و پلوغ است... خود را با زن لوط مقایسه میکند که در تلاش برای جست وجوی معنای گذشته هلاک شد... ساختار شکنی رمان بیانگر بازسازی خویشتن است... رضایت خاطر منوط است به فراموش کردن حوادث گذشته... خودآگاهی آمریکایی بی شرمانه آینده گراست؛ چراکه میکوشد رنج حافظه تاریخی را فراموش کند و شهری روی تپه بنا نهد... بدون رقص با مرگ، آفرینش هنری امکان پذیر نیست
...
او بارها گفته است هنر را ابزاری میداند در برابر فرسایشی که تاریخ به ما تحمیل میکند و هنر میتواند ابزاری برای مقاومت باشد... اکثر شخصیتهای اصلی رمانهای بزرگ بچه ندارند. در حالی که تنها یک درصد از جمعیت دنیا بچه ندارند... طراحان لباس به انتخاب مردم اروپا به جای نویسنده و شاعر و نقاش در لیست نوابغ قرن قرار میگیرند... دردناکترین زخم، به زعم او، زخم رفاقتی است که در راه سیاست بهم بخورد
...
رنگ عوض میکند و همه سوابق زندگیاش را که با روش و منش انقلابیون در تضاد است، نابود میکند... بهرغم بیبهرهبودنش از هنر، ممیز و بعدتر سرممیز اداره کتاب ارشاد میشود... خلاقیتش برای نوشتن و نقاشی گل کرده و میخواهد خودنویساش را با خون معشوقش پر کند... میشود حدس زد نویسنده حوصله نداشته به عقب برگردد... دست خواننده را برای تأویل سیاسی باز میگذارد
...
بزرگ ترین رمان انگلیسی قرن نوزدهم... شرح و نقد زندگی چند خانواده ... دورتا بروک دختر جوانی است که به درخواست ازدواج کشیشی فرتوت و دانشمند! به نام ادوارد کازوبن پاسخ مثبت میدهد. این ازدواج نشانهای از احساسات و عقاید افراطی... دلایل شکست یا موفقیت ازدواجهای میدل مارچ از جمله رزاموند زیبا و دکتر لایدگیت، فرد وینسی و مری گارت و در نهایت لادیزلا و دورتا را بررسی میکند...
...
روایتگر داستان رویارویی نهایی پرچمداران سیاست عصر پسا مشروطه با باقیمانده جنبش تئاترکراتیک قوام یافته در آن عصر است... سارنگ، حین شنیدن قیژوقیژ تختخواب اتاق کناریاش، شاهد رژه پیروزمندانه پوسترها و پلاکاردهای رقاصههای معروفی چون «رومبا» و «تامارا» برسردر تماشاخانههای لالهزار است؛ لحظات بهتآور و غمباری که طی آن میشود حتی، پیش درآمد ماهور حضرت اجل به سفارش مرکز حفظ موسیقی سنتی ایران را هم شنید
...
داستان پنج زن است: دو خواهر و سه غریبه. زنی بیخانمان، مسئول پذیرش هتل، منتقد هتل، روح خدمتکار هتل و خواهر روح... زندگی را جشن بگیریم، خوب زندگی کنیم؛ زندگی کوتاه و سریع است، زود به آخر میرسد... بدون روح، جسم نمیخواهد کاری به چیزی داشته باشد، فقط میخواهد در تابوت خود بخوابد... زبان زنده است: ما کلماتی هستیم که بهکار میبریم... آخرین نبرد برای زندگی، تا آخرین نفس پرواز کردن، رفتن تا مردن.
...
نخستین ژاپنی برنده نوبل ادبیات... کاراکترها دیواری اطراف خود کشیدهاند و در انزوا با مرگ دست و پنجه نرم میکنند... چندین نامه عاشقانه با هم رد و بدل و برای آینده خود برنامهریزی کردند... یک ماه پس از نامزدی، هاتسویو برای او نوشت که دیگر هرگز نمیتواند او را ببیند... در سائیهوجی، معبدی که هاتسویو در آن زندگی میکرد، یک راهب به او تجاوز کرده است
...
قاعده این بود که فقط میتوانستی آثار همشاگردیهای خودت را بخری... برای ایجاد خلاقیت؛ مهارت در فوتبال، یا راندرز اهمیتی نداشت، بلکه نقاشی، مجسمه سازی، نوشتن شعر مهم بود... همان طوری از ما میترسید که کسی ممکن است از عنکبوت بترسد... عشاق پیشنهاد «تأخیر»شان را ارائه میکنند، تا پیش از اهدای نهاییشان چند سال بهشان مهلت داده شود... ما آثارتان را میبردیم چون روحتان را آشکار میکرد
...
حکومتی پلیسی و غرق در فساد که زندگی روزمره شهروندان را به وحشتی دائمی و یکسره تبدیل کرده است. با قتل «فرر» و «آبلان»، سرانِ نظامی حکومت پرتورینها که از جانب دولت فعلی مصونیت قضایی گرفتهاند؛ پرونده جناییای گشوده میشود که بسته شدنش بعید مینماید... حالا چه کسی دیوانهتر است، من یا آدمهای کوچه و خیابان؟ آنها طوری رفتار میکنند انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، گویا گذشته ابداً ربطی به آنها ندارد
...
درسگفتارهای شفیعیکدکنی درباره فرمالیسم... کسی که میگوید فرم شعر من در بیفرمی است، شیاد است... مدرنیسم علیه رئالیسم سوسیالیستی قیام کرد... فلسفه هنر در ایران هنوز شکل نگرفته است... فرمالیسم در ایران زمانی پذیرفته میشود که امکان درک همه جریانهای هنری و ادبی برای افراد به لحاظ اندیشگی فراهم باشد... اسکاز، مایگان(تماتیکز) و زائوم مباحثی تازه و خواندنی است
...
راوی یکجور مصلح اجتماعی کمیک است... در یک موسسه همسریابی کار میکند. روش درمانیاش بر این مبناست که بهجای بحث برای حل مشکل مراجعین، صورت مساله را پاک میکند... روزی دوبار عاشق میشود... همسر یواشکی، گروه(1+2) و راهکار راضی کردن نگار به ازدواج (چانهزنی از بالا و فشار از پایین) حکایت هجو گرههای کور سیاستگذاریهاست... آنها که زندگی را دو دستی میچسبند زودتر از بقیه میمیرند.
...
بوف کور را منحط میخواند و سنگ صبور را تلاشی رقتآور برای اثبات وجود خویش از جانب نویسندهای که حس جهتیابی را از دست داده... پیداست مترجم از آن انگلیسیدانهای «ادارهجاتی» است که با تحولات زبان داستان و رمان فارسی در چند دهه اخیر آشنایی ندارد، و رمانی را مثل یک نامه اداری یا سند تجارتی، درست اما بدون کیفیتهای دراماتیک و شگردهای ادبی ترجمه کرده است... البته 6 مورد از نقدهای او را هم پذیرفت
...
میگوید کسی که بابی باشد مشروطهخواه نمیشود و از طرفی دیگر عده کثیری از فعالان موثر در مشروطه را در جایجای آثارش بابی معرفی میکند و البته بر اثر پافشاری مجری برنامه اندکی از دیدگاه خود عقبنشینی میکند... مجری میپرسد: «حسن رشدیه را هم بابی میدانید؟» و نویسنده در جواب میگوید: «بله.» در برابر مواجهه با سوال بعدی مبنی بر اینکه «سند دارید؟» جواب میدهد: «خیر.»
...
نجم دایه خیام را بیچارهای «دهری و طبایعی» میخواند که در «تیه ضلالت» گم گشته است... به حکمت و ریاضی و نجوم شهره بود. کسی او را به شاعری نمیشناخت... نظامی عروضی و بیهقی هر دو او را «حجة الحق» نامیدهاند... خیام شاعر رباعیگوی اصلاً برای کسی مطرح نبود و آن خیام مورد تکریم و بزرگداشتِ خاص و عام، خیامِ حکیم و عالم و منجم بود
...
بر مومنان لازم است که همیشه پادشاهان خود را دعای خیر کنند؛ مخصوصا پادشاهان صفویه، که حقوق ایشان تالی حقوق سیدالمرسلین و حضرات معصومین صلوات الله علیهم است... اگر کسی میخواهد از ولی فقیه انتقاد کند باید قداست و جلالت ولی فقیه را در نظر بگیرد... آیا کسی مانند شهید مطهری داریم که بگوید: «معتقد بوده و هستم هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار بگیرد هم برای خودش خطر است و هم اسلام.»
...
از مادری ایرانی و پدری آلمانی که در کودکی از ایران رفته و درحال حاضر در آمریکا زندگی میکند... ناشر ایرانی رمانش را ترجمه کرده و بیحق و حقوق پخش کرده... سه خواهر ایرانی با دستپختشان همه را حیرتزده میکنند... جایزه «گنکور» را برد و همین باعث شد به ١٤ زبان دنیا ترجمه شود... مقالهنویسی چیرهدست است و با مجلاتی چون نیویورکتایمز، لسآنجلس تایمز، گاردین، والاستریت ژورنال و آتلانتیک همکاری میکند... پسران و دیگر اشیای قابل اشتعال!
...
چگونه در آسیای رو به رشد ثروت کثیف بیاندوزیم؟... نمیخواستم چشم خودم را بر مشکلات واقعی جامعه پاکستان ببندم... برخی از هنرمندان مایل هستند سیاسی باشند؛ برخی مایل هستند تعصبات را به چالش بکشند و برخی دیگر چنین تمایلی ندارند، اما هدف نهایی هنر این است که بیانی از احساس خویشتن باشد...کتاب اول نگاهی نیمهآمریکایی به پاکستان است و کتاب دوم نگاهی نیمهپاکستانی به آمریکا است
...
هریت و دیوید زوجی سالم هستند که دیوانهوار به هم عشق میورزند. تنها عیبشان از نظر دیگران، تمایل جنونآمیز برای داشتن بچه بیشتر است. هر چند خودشان به شوخی آن را به اتاق خوابشان نسبت میدهند... هیچ یک از افراد رمان شحصیتپردازی نشدهاند، همگی «تیپهای» موجود در جامعه انگلستان هستند... فرزند پنجم میتواند القاعده و طالبان یا حتی قاتلین قتلهای زنجیرهای باشد که در همه حال خود را بر حق میدانند
...
مردی است متاهل که در آستانهی میانسالی تصمیم میگیرد همسر و دو دختر کوچکش را ترک کرده تا پی عشقی تازه را بگیرد... چگونه باید با چنین طوفانی در زندگی کنار آمد یا نیامد؟... دوستش داشتم جدال بر سر مسئلهی «انتخاب» است... ماندن در رابطهای که دیگر شبحی از یک رابطه واقعی است چه ارزشی دارد وقتی یک طرف تنها به خاطر ترسهای رایج و کلیشهها پای رفتن ندارد
...
تمام کارهایم به خودم نزدیک است از لحاظ تم و مضمون... یک شخصیت صددرصد فروپاشیده میخواستم... در خودم سالهاست این بیمرزی را ساختهام. بیمرزی نه به این عنوان که متعلق به جایی نباشم، ترجیح میدهم متعلق به مرزی نباشم، ولی داستانهایم قصههای آدمهایی است که میان این دو مرز سرگردانند... داستاننویسی را بیانیه اجتماعی و سیاسی نمیدانم
...
دو خانواده کاتولیک و پروتستان، متعلق به طبقه بورژوای فرانسه... برادر بزرگتر، پزشکی برونگرا، سرشار از انرژی حیات، باثبات، منطقی و آرام، برعکس او برادر کوچک، جوانی درونگرا، عصیانگر، متغیر، سرکش و گریزان از زندگی... اروپا خود را برای جنگی فراگیر آماده میکند... ژاک در تلاش برای جلوگیری از بروز جنگ است و آنتوان، دفاع از حیثیت و تمامیت ملی و مشارکت در جنگ را وظیفهای غیرقابل تخطی میشمارد... انقلابی که با بیدادگری، با دروغ، با قساوت قدرت بگیرد، برای انسانها پیروزی دروغین است
...
شاعران حافظان ظهور اسرارآمیز نیروی هستی هستند... بامداد تمدن حماسه است؛ غزل میانهی تمدن و بلوغ تمدن تراژدی است... تراژدی همزمان به جنگ بیرون و درون قهرمان میپردازد و قهرمان همزمان با دشمنی در درون خود و دشمن و خطری در بیرون از خود در جدال است... بیپروا رو به پادشاهان گوشزد میکند که شما باید مجری عدالت باشید نه با هر توجیهی عدالت را زیر پا بگذارید... از نشانههای بلوغ در یک جامعه مسئولیتپذیری ست
...
نان نیست، یا اگر هست کم است، خیلی کم و البته در این میان اندک شرافت و غروری هم هست... دختر بیشتر میپسندید که او از روی مستی خزعبل بگوید تا از زور گرسنگی... لمحهای از زیست اسفبار آدمهای له شده است؛ شرافتهای پایمال شده و غرورهای از دست رفته که هر صبح به جستوجوی امیدی از خواب بیدار میشوند و آن را اگر نه در واقعیت که سرانجام در خیال خود پیدا میکنند
...
ترجمه آقای آشوری تاکنون متجاوز از چهل و اندی چاپ و منتشر شده، اما راه به جایی در فهم نیچه نمیبرد... تمامی ترجمههای انگلیسی آثار نیچه در 100 سال گذشته را باید دور ریخت و از نو و اساسی ترجمههای تازهای از نیچه ارایه کرد... حاکمیت قاجاریه ما را شدیدا به گعدهنشینی خو داده است... ما در برابر تمدن غرب فقط توریست بودهایم... تنها نیچه میتواند سخن از نیهیلیسم (نیستانگاری) بهمیان آورد... در این برهوت بیفکری معبری هر چند باریک و سخت باز کنیم.
...
یک وکیل آمریکایی قرن نوزدهم بهنام آدام اِوینگ... نابغهای رو به احتضار... ششنوازی اطلس ابر را برای پیانو، کلارینت، ویولنسل، فلوت، اوبوا و ویولن... روزنامهنگاری است که رسوایی شرکت هستهای را فاش میکند و در معرض خطر ترور است... ناشر مغرور لندنی... یک برده کلونشده... قبیلهای پس از سقوط جهان متمدن...آثار هنری و رمانها را با بازرخدادها و تکرارهای جاودانه فرهنگ و طبیعت انسانی همراه میکند و درهم میآمیزد.
...
هیچ نمایشی تاکنون موفقتر از تراژدی جهان اسلام، یعنی تراژدی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نبوده است... پیدایش و تحلیل عزاداری در ایران پس از صفوی... اولین سفرنامه از میکله ممبره، فرستاده حاکم ونیز به دربار شاه طهماسب در سال 1539 میلادی مربوط به عزاداری در تبریز و آخرین آن، کار مشترک پائولو وودز و سرژمیشل از عزاداری در قم در سال 2009... بیشترین گزارشها مربوط به انگلیسیها و پس از آن فرانسویها و روسهاست
...
خواهر بزرگتر او عازم جبهه است... با آزادی دختر، افراد فامیل و همسایهها به زندگی خصوصی خانواده، راه پیدا میکنند... دختر بعد از مدتی گوشهگیری دوباره دست به فعالیت میزند... خواستگار برحسب تصادف از گذشته دختر آگاه میشود و از ازدواج سرباز میزند... پدر به یکباره هوس ازدواج مجدد میکند. آن هم بدون اجازه زن اول... از طنز کلامی، سود برده که باعث سهلشدن مطالعه و ایجاد لذت درخواننده میشود...
...
مگر قرآن نفرموده است که برای جهاد در راه خدا اسب های خود را آماده کنید؟ چرا اسب و شتر را میتوان به تانک و هواپیما تبدیل کرد، اما جای شلاق را نباید به زندان داد؟... تاریخ گواه است که اسلام در زمان پیامبر(ص)، دینِ اصلاح بود نه انقلاب... رسیدن به فهمی از متون تاریخی دین که مهمترین ویژگی آن، سازوارگیِ همهی اجزای دین با یک دیگر و نیز سازگاری با روح و اهداف ادیان بزرگ است... مولوی بر این نوع ایمان، نام عشق را برگزیده است
...
توصیه میکنم محسن را به مدرسه موسیقی بفرستید. پدرم با صراحت گفت: «دوست ندارم پسرم مطرب شود!»... انتصاب پدر به فرماندهی پادگان خرمشهر، بازگشت به اهواز، زندگی زیر دست زن پدر، ماجرای اخراج از دبیرستان بدر ارومیه، آمدن به تهران... زندگیات به اقیانوسی میماند که امواج سهمگینش دائما بالا و پایین پرتابت کرده و تو سعی کردهای در بین آن امواج خفه نشوی.
...
حدیث «الملك یبقی مع الكفر و لایبقی مع الظلم» از سخنان پرآوازه دیگریست که در هیچ منبع حدیثی به عنوان روایت نقل نشده و در قرن یازدهم هجری وارد کتب شده است. البته میرزای نائینی فقیه دوران مشروطه از این حدیث به عنوان نص مجرب (یعنی حدیثی که به تجربه ثابت شده) یاد میکند... در منابع روایی حدیثی دال بر نحوست ماه صفر یافت نمیشود. همینطور بشارت به خروج از ماه صفر و دعاهای دوری از بلا در این ماه.
...
تبدیل یک نظام مردمسالار به نظام استبدادی محصول یک تعامل دوسویه میان یک فردِ حاکم و یک جامعه است... او انتقاد را به معنی دشمنی با اهداف و ایدهها تلقی میکند... رسالت نجات جهان از بندگی ظالمان... «دشمن»؛ یگانه مقصر عدم کامیابی ها است... بازار رمالانِ غیب گو گرم میشود... خود را بهجای ایده و نظام می گذارد. و در واقع منظور او از ایده، خود اوست که با نظام یکی شدهاست.
...
من خیلی چیزها را ندیدهام، نمیدانم در زندانهای کرهشمالی چه خبر است؟... استادیوم جایی است که میتوان دمای جامعه را آنجا سنجید. اگر بعد بازی شیشه میشکنند یعنی جامعه آمادگی شیشه شکستن دارد... در ساحت دینداری مدرن انسان ترک را به انسان ایرانی نزدیک میبینم... آمریکا برای بقا به عنوان ابرقدرت نیاز به وجود کشورهایی مانند کره شمالی و ایران دارد
...
کیست که ماریای راهبه با زخمی باز در سینه، تهمینه؛ مارکسیستِ بکارت از دست داده یا پدر خاچیک رمانخوان شکزده را از یاد ببرد؟... ناصر سوخته: باستانشناس و عاشق، مسعود سوخته: رزمنده و نیروی تحتالامر مهندس چمران، منصور سوخته: عکاس وقایع انقلاب، محمود سوخته: مارکسیست عاشق و طاهر: کودک و معصوم... قصه نسلی که سوخته، پسران ناکام در عشق و زندگی، جوانان در خون شده وطن
...
سلطان عثمانی گروهی از نقاشان را اجیر میکند تا کتابی تصویری به سبک و سیاق نقاشیهای نقاشان ونیزی تدارک ببینند... دهها هزار ساله که سوار بال فرشتهها مثل وزوز باد زوزه میکشم و از این کتاب به اون کتاب و از این شیء به اون شیء سفر میکنم و بخشی از وجودم همین الان توی این کتابه و داره با شما صحبت میکنه... حسن، برادرشوهر قبلیاش که سخت دلباختهی اوست، مخالف ازدواج مجدد شکوره هستند
...
همه میخواهند بشریت را تغییر دهند، اما هیچکس به تغییر دادن خودش فکر نمیکند!... اسبها خیلی خوشبختند، چون اگرچه آنها هم مثل ما جنگ را تحمل میکنند، اما لااقل کسی از آنها نمیخواهد ثبتنام کنند و یا وانمود کنند که به کارشان ایمان دارند. اسبهای بیچاره، ولی آزاد! افسوس که شور و اشتیاق کثافت فقط برای ماست... بهترین کتابی است که در دو هزار سال گذشته نوشته شدهاست!
...
«فردوسی» آشکارا میگوید که «دقیقی» شاعر را در خواب دیده و از او درخواسته تا گشتاسبنامه او را در شاهنامه خود بیاورد... شبی حضرت مولانا در خواب بر او ظاهر شد... جسد آذر، صبح روز سهشنبه 29آبان ماه در ایوان خانه پیدا شد و دو سال بعد، مرا در هشتم تیرماه سی و یک به دنیا آورد... آتش به بدن آنها آسیبی نرسانیده؛ مویی از سرشان سوخته نشد
...
جسدهاشان میان تلی انبوه از خرت و پرتهایی که بهمثابه پسماندههای زندگی شهری از کوچه و خیابان جمع میکردند؛ پیدا شد... تنها اوست که در تاریکی میتواند مسیر را در آن خانه شلوغ پیدا کند... لنگلی پسمانده یک جنگ ویرانگر است و آسیب دیده از این جنگ... نه شاهراه تاریخ، بلکه در پشتی آن است؛ دری که از آن میتوان به دخمههایی نامریی وارد شد که تاریخ، پسماندههای خود را در آنها مخفی میکند
...
یک کمدی اجتماعی رندانه و ظریف است... سالن به یک مهمانی تبدیل شد که در آن همه دمر روی زمین خوابیده بودند... رئیسجمهور که تروریستها به امید گروگانگرفتن او آمدهاند، در جشن حضور ندارد؛ چون سریال ملودرام مورد علاقهاش در تلویزیون در حال پخش بوده است... در طول درسهای زبانآموزی در ساعت دو بامداد، توی کمد ظروف چینی، عاشق مترجم ژاپنی میشود
...
وقتی به چهره آدمهای آن منطقه مینگریستم ترکیبی از ترس و خصومت در چهرهشان هویدا بود... هنوز زمین زنده است، هنوز نبض زمین میزند، اما شیطان ساکن روی زمین که همان انسان است، همچنان زنده است و نبضش میزند و این نکتهای مأیوسکننده است... از شکستخوردن نهراسید و خود را متعهد به شکست کنید؛ چراکه همهچیز میشکند
...
شعر نو به علت وجود توللی و من (سایه) و نادرپور و بعد اخوان و حتی دکتر اسلامی ندوشن به کرسی نشست ... طبیعی است که به این باور برسد که خاتمالشعراست و تنها او نجاتدهنده شعر نیمایی است... شعر و زندگی او هیچ نسبتی با تفکر مدرن ندارد و در هیچ شعری به نیمایی و تفکر نیمایی شبیه نیست... همه چیز را برای خود میخواهد و خود را برتر و بهتر از دیگران میپندارد... در سراسر خاطرات او آدمها سیاه و سفیدند...
...
ما سهچهارم عمرمان را به خواستن و نتوانستن میگذرانیم... نظر به اینکه آن بالا نوشته شده وجود من برایتان ضروری است، من میتوانم از این مزیت هر چند دفعهای که موقعیت اجازه دهد، سوءاستفاده کنم... ضوابط اخلاقی، مقرراتی است که به نفع خودمان برای سایرین وضع میکنیم... هیچکس نمیداند این چرخ گردون چه میخواهد یا چه نمیخواهد، چهبسا خودش نیز نداند!
...
پدر و پسر با انگلیسیها دست در یك كاسه داشتهاند!... مجبورند چاقوی كندی را كه میخواهند با آن سر میرزا را ببرند، تیز كنند... یا یكی مثل صادق ریش كه ادعای مبارزه دارد چگونه در دود و دم و آبشنگولی غرق است؟ ... شاید پروین دوستم ندارد و تمام آن سه سال خودم را گول زدم و با خیالش خوش بودم... پیرمرد نگران پسر چریك است، اما پسر به این نگرانی وقعی نمیگذارد و راه خودش را میرود.
...
از آنجایی كه من از فضای عشق لذت نمیبرم فضای مرگ را انتخاب کردم، علاوه بر این زندگی در شهری که ساکن آن هستم این اجازه را به من میدهد تا در مورد گروههای خاصی از افراد آسیبدیده یا بیسرپرست بنویسم و به علت نزدیکی به آنها بتوانم درکی متقابل از شرایط آنها داشته باشم، افرادی از طبقه فرودست، فقیر، دچار اعتیاد یا افرادی که در زندگیشان دچار شکست شدهاند... نگران بودم كه حس شوخطبعی ممكن است قدرت این كتاب كمرنگ كند
...
بیتردید یکی از مشهورترین کارآفرینان ایرانی هستند... شاه و ملکه سر ساعت مقرر، یعنی ده و نیم صبح، با هلیکوپتر به محل کارخانجات ایرانناسیونال آمدند... حتی یک مهندس انگلیسی که مسئول ساخت سواری باشد نداشتیم و کلیه کارها را مهندسان و سرکارگران ایرانی انجام میدادند... اتوبوس مخصوص کتابخانه به فرح هدیه شد تا در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
...
نگاهی دارد به: عرفان در همه آیینهای بشری مانند برهمایی در حکمت ودانتا، یونان کهن، آیین هرمسی، معرفتگرایی یا گنوستیسیسم، آیین یهود و مسیح، اخوانالصفا و... دیگر اینکه دانش امروز درباره تصوف و عرفان... تاریخچه کوتاه و فشردهای از ادبیات تصوف و عرفان را در اختیار خواننده میگذارد... کافی است کتاب را به هر بهانه یا نیتی به دست بگیرید، آنگاه دل برگرفتن از آن کار چندان آسانی نخواهد بود...
...
معمولا نویسندگان داستانهای جاسوسی، شهرت و ثروت خود را بیشتر مرهون زدوبند با بخشهایی از دولتها هستند تا تکنیکهای رماننویسی و نوآوریهای ادبی... جاسوسی که عمر حرفهایاش بهسرآمده وارد یک بازی میشود تا دست عناصر خائن و نفوذی را رو کند و سیستم امنیتی آلمان شرقی را به هم بریزد... تضاد احساسات انسانی را با وظایف حزبی و سیاسی به تصویر میکشد...
...
بهمنظور شناساندنِ ایرانِ گذشته و حال، در قدمِ اول به ساکنین این سرزمین و پس از آن به کلیه جهانیان... هرچه را میگوییم و مینویسیم و برای نشر در این مجله میپذیریم، به زبانی باشد که برای مردم معمولی این کشور یا بیگانگانی که از راه درس و تعلیم به زبان فردوسی و سعدی و حافظ آشنا شدهاند، مفهوم باشد... هیچ وقت ندیده و نشنیده بودیم که جمعیتی، آن هم غیرمتجانس و مرکب از هر نوع مردم، دور هم بنشینند و برای دیگران لغت وضع کنند
...
رودک معرفی کوتاه کتابهای روز، رودارود معرفی و بازخوانی طولانیتر کتابهای مطرح، رودسنگ معرفی طولانی کتابهای دیروز، دورود! نگاهی مفصل به کتابی پروفروش یا کمفروش سالهای اخیر، رودبار بازخوانی کارنامه قلمی متنآفرین، رودخانه معرفی کتابهایی که هر ایرانی باید بخواند، رودخوان اندر عوالم کتاب خواندن و آیین و آداب آن و گروهها و حلقههای کتابخوانی و رودنامه در پایان مجله است که میتوان این بخش آخر را نوعی فهرست و نمایه به شمار آورد.
...
امروز بعدازظهر بابا توی هواپیمایی بود که سقوط کرد. توبی نمیخوای بشنوی چی شد؟... یک خانواده در حال فروپاشی است... دلخوریها همه درونی است. کسی رازهای خود را بروز نمیدهد... رادیوی بزرگ وجدان ناخودآگاه مردمانی است که خود ذاتا پلیدند. حال وقتی شرح غیبتها، حسودیها، کینهتوزیها را از زبان شیی به نام رادیو میشنوند از خود بیخود میشوند.
...
به عنوان یک پناهنده ویتنامی فکر میکنم لازم است که هم به تاریخ سخاوت آمریکاییها توجه کنیم و هم به تاریخچه سختگیری و گزینش آنها... ک روایت سومشخص است از نظر کسی که بسیار مردانه، بسیار زنستیز و بسیار معتقد به تبعیض جنسیتی است... دههاهزار ساعت را صرف مطالعه کردهام، زیرا باید بهطور عمیق و گسترده مطالعه کنید تا بدانید چهکاری انجام دهید
...
بهانهای است برای اینکه باهم آنجا بمانند تا شب فرا رسد، و این دلیلی به دستشان میدهد که خودشان را حلقآویز نکنند یا دستکم، به هرترتیبی که شده است، وقت را بکشند... اغلب یکی یوغ به گردن دیگری میاندازد بیآنکه هیچیک از این عمل بهرهای ببرند... عصیان، رنج و نومیدی چنان مطلقی را به نمایش میگذاشت که آوردن آنها به روی صحنه خطر بزرگی بود... آیا پوچی رنجآور زندگی، خود نکته جالبی است؟
...
آنها یک هدف و آرمان مشترک دارند: مبارزه علیه استبداد برای آزادی خلق... این گروه خود را مظهر عدالتخواهی و مبارزه با استبداد میدانند و برای رسیدن به این آرمان نقشه ترور یکی از دولتمردان را در سر دارند و مرگ او را مایه آرامش خلق میدانند. آنها مدافع تز «خشونت برای رسیدن به آزادی» هستند. آنها میگویند زمانی که ترور در خدمت هدفی والا قرار داشته باشد، مشروع و بلکه واجب است.
...
اصول تعلیم و تربیت طبیعی... نوعی «رمان روانشناختی»... از یک تا پنجسالگی، باید بیکمترین قهر و فشار به تقویت جسم کودک پرداخت... کیفر خطاهای کودک، که به شناخت آنچه نباید بکند منجر خواهد شد، باید از تجربه مستقیم ناشی گردد... عطش دانستن در او طبیعی است و هدف باید تشفی این عطش باشد... از اینپس باید مناسبات خود را با اشیا و، چون به زندگی اخلاقی گام مینهد، مناسبات خود را با جهان انسانی بررسی کند: درست بگوییم، این کار مشغله سراسر عمر او خواهد بود
...
اولین کسی که فلسفه هندی را به فارسی برگرداند... در جوانی سنتگرا بود و در این کتاب نیز نظریههای سنتگرایانه دارد... جریان دومی که شایگان به آن متصل شد حلقه اورانوس است... جریان سومی که شایگان در شناخت شرق با آن همدلی داشت تفکر هایدگری فردیدی ست... خود را نقد میکند و از یک شرق آرمانی شده میرسد به هویتی که ذاتگرا نیست.
...
در طول یک هفتهای که وینکلر در ایران بود، با او حشر و نشر داشتم... میگوید که پدرش مردی خشن بوده و در دهکدهشان خشونت سهم بچهها بوده و لطف و مرحمت شامل حیوانات میشده و گاو و گوسفندها وضعیت بهتری داشتهاند و محبت بیشتری از پدر میدیدهاند... مادری را میبینیم که بچهاش خودکشی کرده و او نشسته در اتاق و از پنجره اتاق به گورستان نگاه میکند.
...
شش دهه زندانیبودن در یک تیمارستان... همسر یک ماهیگیر که علائم بیماری جنسی غیرقابل کنترل از خود نشان داده ، دختری جوانتر که با یک کارمند حقوقی به ایرلند گریخته و همچنین جنی که جرأت تنها زیستن و رد پیشنهادهای ازدواج را داشته است... پرونده پزشکی اِزمی نشان میداد که مشکلش این بود که با لباس مادرش روبهروی آینه میرقصیده و والدینش او را در این حال دیده بودند... هردو زن همانهایی هستند که روزی «آزاده» خوانده میشدند
...
مارتین، مورین، جِس و جیجی كه قصد داشتند در شب سال نو به زندگی خود با سقوط از بالای برجی بلند پایان دهند... مجری و سلبریتی معروفی است كه به دلیل برقراری رابطه با دختری ۱۵ساله، گریبانگیر یك رسوایی اخلاقی شده است... تمام عمرش را به پرستاری و مراقبت از فرزندش گذرانده... غم از دست دادن خواهرش را به دوش میكشد و به تازگی در رابطهای شكست خورده است... در موسیقی شكست خورده و دختر نیز او را ترك كرده...
...
کروزوئه نام یکی از رفیقای قدیم دبستانی نویسنده است... آدم خواران باز همراه دو اسیر دیگر، پدیدار می شوند: یک اسپانیایی و دیگری پدر آدینه... او سرسلسله آن نسل از نویسندگانی است که بدون جداشدن از کانون خانگی سفرهای شگفتی را گزارش کردهاند... این رمان، که بر اثر سوءتفاهم، غالباً آن را به قفسه ادبیات کودکان تبعید میکنند... بلافاصله پس از انتشار رمان دفو، شاهد رویش قارچآسای تقلیدها بودهایم: رابینسون نامهها (تقلید با شاخ و برگ، نمایشنامه، نقیضه یا پارودیا، و جز آن)
...
نویسنده بر اساس تفکر ویتگنشتاین خطاهای بنیادی روانکاوی فرویدی را تشریح میکند... یکی از پیشفرضهای غلط فروید وجود چیزی عینی به نام «ضمیر ناخودآگاه» است که مخزن خرتوپرتهای روانی بسیاری است... تفکر او مخالف هرگونه نظریهسازی است... درمانگر برای درمانجو باید در حکم آیینهای باشد که تصویر او را بهخوبی منعکس میکند. او از پیش خود چیزی نمیداند
...
کشور دستخوش آشوب ملی است و جوانان بنگالی به اعمال تروریستی روی آوردهاند... میخواهد همسرش او را از روی انتخاب آزادانهای، آنچنان که هست، دوست بدارد، نه به زور رشتههای ازدواجی که خانوادهها تحمیل میکنند... گمان میکند که او را دوست دارد و خیلی دیر متوجه پستی او میشود.
...
هنر زندگی با مدد گرفتن از تجربه دیگران... افراد تنها حریصانه همیشه به دنبال یافتن نشانه هایی از طرد شدن نزد دیگران هستند و بنابراین چنین نشانه هایی را هم به راحتی می یابند... فرق میان خلوت و احساس تنهایی در رابطهای است که فرد با خودش در آن وضعیت دارد... نورتاباندن بر زوایای تاریک و پیچیدگی های مسائل زندگی و دعوت از خود ما برای تفکر بیشتر...
...
لذت دنیا زن و دندان بود. بیزن و دندان جهان زندان بود و همین فلسفه است كه او را از لبه گور پای سفره عقد میكشاند... شخصیت اول داستان خودش را كشته است اما به دادش رسیدهاند و به كما رفته است... او زندگی را با طنزی جانكاه به اشتباه گرفته است... پدر متوجه میشود كه او باردار است و این را معجزه تلقی میكند
...
داستانها از لحاظ موضوعی هم واقعگرا و هم غیرواقعی و هم سوررئال هستند... استعاره شگفتی که در فرار یک پا و آرزوی این پا در رفتن به سوی اروپا نهفته است؛ استعارهای با طنز تلخ و گروتسک... ماجرای دیوانهشدن پروفسوری است که بعد از سالیان درازی از اروپا به وطن خود بازگشته است. این داستان با اغماض، همپوشانی زیادی با تجربههای زیستی خود فرهاد پیربال دارد... سهم مردان جوان کرد که موقعیت مالی و اجتماعی خوبی ندارند، پیرزنهای حاشیه اروپاست
...
آندره ژید آن را به فرانسوی برگرداند... جوشش عرفانی گسترده در این اشعار برآیند مهمی از شخصیت شاعر بود که سخت تحت تأثیر فلسفه اوپانیشادها قرار داشت... او به اول شخص و خطاب به محبوب قلب خود سخن میگوید و آن «من» زنانگیای را عهدهدار میشود که یادآور محبوبه غاییِ شعر ویشنویی در قرون وسطاست... نه چشمپوشی از دنیاست و نه بیخبری از دنیا
...
در والدن پوند، سرزمین متعلق به رالف والدو امرسون انزوا گزید؛ دو سال در آنجا تنها در میان گیاهان و جانوران و آسمان و زمین و آب و چند کتاب زندگی کرد... مانند یک طبیعیدان، مشاهدهگری دقیق، با سادگی و خودجوشی بسیار ابتدایی، مردی نشان میدهد که تمدن را بیشتر از روی غریزه رد میکند تا از روی برنامه... به فرهنگ یونانی و لاتینی تسلط وسیعی دارد
...
در پایان داستان که پایان زندگی شازده نیز است، باز این مراد -سمبل مرگ- است که پیدایش میشود تا خبر مرگ شازده را به شازده اطلاع دهد. «مراد: شازده جون، شازده احتجاب عمرش را داد به شما، شازده پرسید: احتجاب؟ مراد گفت: نمیشناسیدش؟ پسر سرهنگ احتجاب، نوه شازده بزرگ، نبیره جد کبیر افخم امجد... شازده گفت: آهان. مراد: سل گرفت بدنش شده بود مث دوک، دیگه نمیشناختنش. خدا بیامرزدش»
...
در این سه مجلد سی نویسنده مطرح از نسلها و دورهها و کشورهای مختلف از شیوه کار و زندگی خود سخن گفتهاند و از اینکه چطور زندگی میکنند و میاندیشند، چه میخوانند، از چه تأثیر میگیرند و تلقیشان از ادبیات و نوشتن چیست و به جهان، زندگی و آدمها، تاریخ، جامعه و سیاست و کلا آنچه پیرامونشان رخ داده و رخ میدهد چطور مینگرند... کارور، مارکز، کوندرا، فاکنر، اکو و...
...
هفده داستان کوتاه از انواع مختلف ... وارد زندگی دو شخص میشود که مصمماند تا در برابر یکدیگر بایستند و یکدیگر را ویران کنند و به تباهی بکشانند... من خدایم، قهرمانام، فیلسوفام، شیطانام و جهانام، و این شیوهای است خستهکننده برای آنکه بگویم نیستم... او داستانهای خود را با هنری استادانه تراش میدهد که در آن عمیقترین معلومات با ظاهر بدیههسرایی به هم آمیختهاند
...
47شیوه روایت داستانی... شیوه آشناییزدایی، شیوه بازگشت به گذشته، شیوه پروستی، شیوه تكهگذاری (كولاژ)، شیوه حقیقی و مجازی، شیوه داستان خطی و غیرخطی، شیوه خودگویی، شیوه داستان در داستان، شیوه رمزی، شیوه ضدداستان، شیوه ضمنی، شیوه طنزآمیز... رمانهای فارسی نیز چون شوهر آهوخانم، سووشون، كلیدر، همسایهها و درازنای شب به شیوه خطی روایت شدهاند...
...
بهعنوان یک کودک، هرگز در زادگاهم خواسته یا پذیرفته نشدم!... استانهایی که میگوییم، روایتهایی که مینویسیم، همه راهی برای ابراز جهانبینی است... نویسندگان مغرور شما را با خاطرات درخشانشان ترک میکنند. درحالیکه نویسندگان بخشنده شما را با تصاویری از جهانی که بهآن فراخوانده شدهاند، تنها میگذارند... میتوان در دل کمدی، تراژدی یافت یا شادی را از درون حزن بیرون کشید. میشود هرچیزی را در میان چیزی دیگر پیدا کرد. و این بخشی از روند زندگی است.
...
او دروغ میگوید تا شاید به رازهای پنهان زندگی زناشویی اش، که پس از ۱۵ سال به چنین سرنوشت مهیبی دچار شده است، پی ببرد. پس بازی ای را آغاز میکند و همسر خود را بدین وسیله میآزماید. او در جریان این آزمایش، خود نیز آزموده میشود... نمایش یک بغض فرو خفته را در مخاطب خود به یک آه بدل میکند. تصویرسازی اشمیت از زندگی زن و شوهری، هولناک است اما باید آن را خواند، چون تجربه ایست برای انسانی که در دنیای مادی و مدرن امروز گم شده است.
...
به طور اتفاقی و از خلال داستانهایی که نویسنده برای سه دوست کوچک خود، خواهران لیدل فیالبداهه حکایت میکرد، زاده شد و به یکی از آنها یعنی آلیس تقدیم گردید... با گربهای آشنا میشود که به میل خود پیدا و ناپیدا میشود و خندهاش مانند تصویری شفاف لحظهای در هوا معلق میماند... در بازی چوگان بیبیِ دل شرکت میکند... دیوانگی اندک و فانتزی عجیب آن بر مناظر و حیوانات و انسانها و اشیاء تسلط دارند
...
روزها، هفتهها، ماهها به همین روال بدون داشتن اندک حرفی برای گفتن و عاصی از اختلال و یبوست فکری ادامه یافت... درختان زیتون، بادام، بزها، گربهها و تاکستانها همچنان دستنخورده باقی مانده بودند... آنچه خارج از دسترس اکثریت قریب به اتفاق مهاجران است، این است که هیچیک از آنها هرگز نمیتوانند آنطورکه او با کشور جدید درآمیخت، در آن ادغام شوند... چشمانش مرطوب میشدند.
...
از نظر من بین تاریخ خوب و درام خوب هیچ تضادی وجود ندارد، البته که میدانم تاریخ شکل مطلوبی ندارد و حقیقت غالبا ناخوشایند و تلخ است... یک واژه را آنقدر میچرخاندم تا بتوانم حرفم را دقیق بزنم ... نوشتههای یک رماننویس درباره رابطهای عاشقانه میتواند در رابطه با قدرت نیز باشد، هربار که از یک خانواده حرف میزند، انگار که یک دولت کوچک را توصیف میکند، تنها این سیاست نیست که قدرت محسوب میشود
...
در میان صدها هزار عنوان کتاب مدیریت و رهبری موجود در بازار کدام یک میتوانند نگرش صحیحی را در ما ایجاد کنند؟ این سوالی است که نه از نویسندگان آن کتابها و نه از خوانندگانشان میتوان پرسید، بلکه فقط مدیران موفق جهان هستند که نمود عینی عمل به مفاهیم این کتابها هستند... این کتاب آنقدر برای خانم وایتمن اهمیت دارد که همه کارمندان خود را مجبور به مطالعه آن کرده است.
...
این سه زن جوان سمبلی از سه چهره مدرن از جامعه معاصرند... تنهایی سختی را در غیبت همسری که عاشقش بوده و اکنون نیز هست، تجربه میکند... با درخواست ویزایش برای رفتن به فرانسه موافقت نمیشود و او مجبور است زندگی دیگری را تجربه کند... تردید شبانه برای تصمیم گرفتن درباره زندگیاش غیرعادی و فلجکننده است... فرد چنان در حاشیهها درجا میزند که آینده به محاق میرود... زندگی اگر که تحقق نیابد رنجآور میشود
...
این سفرنامه در چارچوب ادبیات مهاجرت، یعنی در مقوله ادبیاتی که نویسندگان راندهشده از آلمان هیتلری در غربت و مهاجرت نوشتند، خیلی پرآوازه نیست، چونکه به جزئیات زندگی مردم آلمان در شرایط دشوار و وحشتآلود حکومت نازیها چندان نمیپردازد. از دید ادبیات هجرت رمان «مفیستو»، اثر پسر ارشد توماس مان، یعنی کلائوس مان، همچنین داستانهای کوتاه برتولد برشت با عنوان «ترس و نکبت رایش سوم» شهرهترند... قاضی با انتخاب «دون كیشوت» گامی بسیار دلنشین و پربرکت در راه ترجمه برداشته است، شوخطبعی و طنز ذاتی او موجب
...
هوش این مرد غولپیکر در حد یک بچه است؛ تنها علاقهاش به این است که چیزهای ابریشمین و لطیف، مثلاً پوست بدن موشها، را نوازش کند. اما چنان زورمند است که غالباً موشها را هنگام نوازش میکُشد... زنی آتشینمزاج و لوند است، و همچنین حسادتهای شدید شوهرش... شعری از نهایتِ بدبختی و تنهایی انسان است، بدون پیرایه و شاخ و برگ و به شیوهای کاملاً مستقیم...
...
جهان در نفس خود زنانه است و زاینده و مایل به مهر... اگر بگویم آن دوره از روزگار ما منفک نیست و نگرش ما به جهان هنوز شبیه آن دوران است و ما هنوز به شیوه آن دوران درجا میزنیم حرف تازهای زدهام؟... مجسم کنید 25 یا 30 نسل قبل از ما، پدرانمان پشت دروازههای ری یا نیشابور یا اصفهان چه روزگار پرهراسی را گذراندهاند، آن زمان که خبر نزدیکشدن سپاه مغول یا تیمور یا آغامحمدخان را شنیدهاند. و قبل از آن...
...
به روایت عشق ورزی ابن عربی به گالا در این رمان بسیار ایراد گرفتهاند؛ اعراب به نویسنده و ایرانیها به منِ مترجم... اشاره شده که ابن عربی «ترجمان الاشواق» را به خاطر زیباییهای نظام سروده... علوان برای نگارش این رمان در دنیا تحسین شد و میدانیم که آبشخور رمان او متون صوفیه است... عرفان هنر است و کاربردی جز التذاذ ندارد. در طول تمدن اسلامی مهمترین هنر خود عرفان بوده است... آرای استاد شفیعی کدکنی سرشار از این مغالطات است
...
هیچبیتی را حذف نکردهایم و حتی عموما تکرارهای متن را هم آوردهایم. علاوه بر این، بهترین شیوه خواندن این کتاب مطالعه همزمان آن با مثنوی است... مولانا عارف است اما نه عارفی که صرفا به عرفان و تصوف پرداخته باشد. شما در آثار سایر عرفا معمولا با مباحث عرفانی و صوفیانه سروکار دارید اما در مثنوی چنین نیست. مولانا با زندگی سروکار دارد. شاید بهجز سعدی هیچشاعر دیگری نیست که این همه ضربالمثل از کتاب او به زبان مردم راه پیدا کرده باشد.
...
از دوران بردگیاش در آفریقا سخن میگوید: «مردانی دور ما محاط شده و از ما مراقبت میکردند و ما را میفروختند.» و راهروی میانی خانهای که ساخته شده بود تا بر دریا شناور بماند و از آفتاب سوزان و مزارع نیشکر باربادوس و تجاوزهایی که سفید پوستان به او میکردند و در آخر برای به دستآوردن دلش از او عذرخواهی میکردند و به او پرتقالی میدادند
...
ایرلند همانند یونان از ادبیات غنی و کهنی برخوردار است... این رابطه همان رابطه میان زبان یونانی مدرن و یونانی کهن است... در طول صدوپنجاه سال اخیر، تعداد بسیار زیادی از مردم کشورم مهاجرت کردهاند، و این امر تجربهای است که با اشکال مختلفی اتفاق میافتد... او عاشق تنهایی بود، اما به مهمانیهای زیادی میرفت؛ عاشق خانوادهاش بود، اما تا آنجا که میتوانست خیلی سریع از آنها دور شد
...
اول به چشمه سپردم. حدود یک سال بعد بررس چشمه آن را رد کرد... برای روزنه فرستادم بعد از پنج ماه ناشر اعلام کرد دیگر رمان ایرانی منتشر نمیکند! تا ققنوس هم آن را رد کند یک سال و نیم گذشت... دوستانی که کار را میخواندند به انتشار آن امیدوار نبودند و پیشنهاد میکردند به ناشر خارجی بدهم... چهار ماه بعد بدون هیچ جرح و سانسوری منتشر شد... ادبیات محصول دانایی است و داستان، انسان را نه در مقابل سیاست، جامعه و ایدئولوژی، بلکه بیش از هر چیز در مقابل خود قرار میدهد
...
چگونه یالوم، یالوم شد... هنگامی که پانزده ساله بود، عاشق دختری به نام مریلین میشود و بسیاری از مشکلاتش حل میشود و در عوض مشکلات جدیدی برای او بهوجود میآید... عاشق کافکا شدم ... از نظر او دوچرخهسواری تجربه تعمق و رهایی است؛ نوعی مدیتیشن. یالوم عاشق غواصی در کف اقیانوسهاست و به درختچه بونسای باغچه دفتر کارش هم عشق میورزد
...
با یک تنوع و درواقع منشور زبانی و لحنی روبهرو هستیم. از آرکائیک تا آرگو. از زبان ادبی خراسان قدیم مثل تاریخ بیهقی یا تاریخ سیستان، گرفته تا بافت و ساخت زبان متنهای بینالنهرینی مثل گیلگمش. همینطور تا آرگوی تهرانی و حتی زبان اشاره... رفتار آن اثر با تاریخ و اسطوره، با شهر و... همه اینها سرخوشم میکند، هرچند نفسگیر بود نوشتنش. اما راضیام
...
تا وقتی درون هنرمند مناسبات شاعرانه با موضوعی وجود دارد، تا وقتی ایدهای در درون هنرمند زندگی میکند، آن موضوع نابود نخواهد شد... من از کاه کوه میسازم، اما این کاه باید حتما وجود داشته باشد. قهرمانانِ من از زندگی واقعی گرفته شدهاند، حتی گاهی بیش از حد... خانه من نه از آجرهای کارخانه آجرپزی پدربزرگ پدریام که با آجرهای پدربزرگ مادریام ساخته شد.
...
تلاش میکند تا فهم ما را از مفهوم کلان داده وسیع تر از سوابق جستجوهای اینترنتی گرداند... در ادامه کتاب تلاش کرده تا به نهانیات زندگی افراد یعنی دنیای جنسی افراد نیز وارد شود و از روی جستجوهای اینترنتی آنها، شناختی در مورد رفتارهای جنسی و ترجیحات افراد پیدا کند... مردم نه تنها به نظرسنجیها نظر واقعی خود را نمیگویند بلکه گاه خود را نیز فریب می دهند
...
وقتی مهندسی را رها کردم، فقط میدانستم ترجمه را دوست دارم و مهندسی را دوست ندارم... مترجمی جوان را صدا میزند و به او میگوید که «این را کپی کن، منتها کمی تغییرش بده. اسم تو رو هم میزنیم روش و معروف میشی»...دانشگاههای ما باید «نقد ترجمه» کنند که نمیکنند... کتابی که امروز در آمریکا چاپ میشود و هفته بعد در ایران پشت ویترین است، چگونه در عرض یک هفته ترجمه و چاپ و صحافی میشود و مجوز هم میگیرد؟
...
در آن زمان جوانی بیست ساله بود عاشق ادبیات، شطرنج و پروانه ها که هر سه را از پدر به ارث برده بود... به روایت وقایعی پرداخته که از اوت 1903 تا ماه مه سال 1940 (زمان مهاجرتش به آمریكا) پشت سر گذاشته... در فصلی با عنوان تامارا به شرح نخستین تجربه عاشقانه خود با دختری در همسایگی شان با نام تامارا میپردازد و در این روایت نشانه هایی از نخستین تجربه های جنسی و یا شور و احساس شاعرانهاش بازتاب یافته اند
...
از سال ۵۷ تا ۸۸ چه اتفاقاتی رخ داده است که جامعه حالا به اینجا رسیده است... با شکستن سنگ قبر آن اعدامی خانوادهاش را هم داشتند تنبیه میکردند... همین آرمانخواهی است که وادارمان میکند که به بهانه ۸۸ برگردیم و نگاهی به پشت سر بیاندازیم که کجای راه را اشتباه آمدیم؟ کجا غفلت کردیم؟ کجا فریب خوردیم؟... اساس رمانم بر گفتوگو استوار است. گفتوگوی مردی چهل ساله با خودش.
...
در این کتاب به ۴۵۴ اثر ارجاع داده شده است و ایشان چندین برابر این آثار را نیز مطالعه و بررسی کرده است، این حجم از ارجاعات دقیق، قوت علمی کتاب را بین آثاری که اکنون در زمینه عاشوراپژوهی وجود دارد نشان میدهد... این کتاب پیش از چاپ به چندین منتقد و عاشوراپژوه ارائه شده تا مطالب کتاب تنقیح شود... شیعیان گذشته به استبداد سیاسی و اقتصادی معترض بودند. همین استبداد بود که قاتل امام(ع) شد.
...
عنوان اصلی کتاب، نقش صوفیه، اهل فتوت و قلندریه در بنیانگذاری آئینهای محرم بود... کسانی را به عنوان عایشه، طلحه و زبیر لباس میپوشاندند و در کوچه حرکت میدادند، مرثیهخوانان مرثیه میخواندند و مردم گریه میکردند... شیوهای که ما به عنوان شیوه عزاداری انتخاب کردهایم اصلاً و ابداً با حرکت امام حسین(ع) همراستا نیست... در ۵۰۰ صفحه از فقهای شیعه اسناد معتبر آورده است که حکم به جواز قمهزنی دادهاند.
...
روایتی از سینمای شاعرانه یکی از نوابغ فراموش ناشدنی هنر هفتم، کتابی که با ساختاری فکر شده و منسجم ادای دینی از سر آگاهی به سینمای این فیلمساز دارد... در خلال پرداختن به فیلمهای او با ارجاعاتی فرامتنی زندگی شخصی کیشلوفسکی را مورد توجه قرار میدهد. تنها در فصل سوم و روایت مرگ این فیلمساز زندگی او بستر اصلی متن قرار گرفته و سینما در پس زمینه آن قرار میگیرد.
...
ویژگی بارز این اثر بیان اختلافات و جناحبندیهای درونی میان فقهای مشروطه است... نگاه کسروی در وقایع نگاریِ مسائل مشروطه و شهر تبریز، اجتماعی است... نزدیکی احتشامالسلطنه با خانوادههای قجری باعث شده نقدهای او به اخلاق و منش این خاندان دست اول و خواندنی شود... آدمیت نگاهی نخبه گرایانه دارد... مجموعه مقالات انقلاب مشروطه، چاپ دانشگاه آکسفورد...
...
به دلیل استقراض از بانک و عدم توانایی برای بازگرداندن بدهیها زمینهایشان را از دست دادهاند... انجمن کشاورزان متحد کالیفرنیا این داستان را به دروغ پردازی کمونیستی محکوم کرد... به همان تهمت هایی محکوم می شد که شخصیت های معترض در رمان با آن مواجه می شدند: تهمت سرخ بودن!... نسخههای زیادی از این رمان توسط مخالفانش سوزانده شد... در لیست آثار ممنوعه قرار گرفت... اف بی آی نویسندهی رمان را تحت نظر گرفت...
...
بورسا یکی از آن صداهای معترضی است که شرایط بد دوران خودش را در سرزمینش فریاد میزند... بورسا و کافکا بسیار به همدیگر شباهت دارند... هنرمند لهستانی حاضر است هر درد و بیماریای داشته باشد اما لهستانی نباشد... اثری که حالا پیش روی ماست عصاره تفکر خام یک انسان است... در ایران همه دوست دارند در کمترین زمان بیشترین سود را از ترجمه اثر ببرند... سراغ نویسندههایی میرویم که قبلا معرفی شدهاند و فروش آثارشان در ایران تضمین شده است.
...
نگاه كازانتزاكيس به مسائل سياسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در چين و ژاپن، در روزهای اوج اختلاف ميان چين و ژاپن، روزهايی كه چين در سرازيری سقوط قرار دارد... اروپاييان تفنگ و سفليس و توتون و تجارت بردهشان را نيز بدين سرزمين بكر (ژاپن) بردند... و هزاران ژاپنی درون كشتیها بار شدند و به عنوان برده در بازارهای دوردست جهان به فروش رسيدند... همهچيز از روح بيرون میآيد، از لغزندهترين و توصيفناپذيرترين ماده میگذرد و دوباره به روح بازمیگردد
...
پس از توقفی دوازدهساله در شهر اورفالیس، سرانجام میبیند که کشتیای که باید او را به دیار خود بازگرداند از راه رسیده است. آنگاه همهی ساکنان اورفالیس گرد او جمع میشوند و هریک برحسب اشتغالات خاطر خود از او درخواست میکند که از وجهی از وجوه زندگی برای آنها سخن بگوید: عشق، زناشویی، فرزندان، هبه، خوراک، کار، شادیها و غمها، مسکن، جامه، بازرگانی، جنایات و مکافاتها، قوانین، آزادی، عقل و احساس
...
هرچند تاکنون از تفکر طراحی عمدتاً برای حل مسائل دنیای کسبوکار استفاده شده است، پروفسور راث در این کتاب نحوۀ بهکارگیری آن در حوزۀ رشد و توسعۀ فردی را آموزش میدهد و ظرفیتها و تواناییهای این رویکرد در حل مسائل شخصی را برای خوانندگان آشکار میسازد... گاهی حذف مسئله کنونی بهترین راه برای حل آن است... اگر کاری انجام دادید و به نتیجه نرسید، باید گفت چهبهتر! انجام میدهید، شکست میخورید و یاد میگیرید. دوباره انجام میدهید، دوباره شکست میخورید و بیشتر یاد میگیرید.
...
گزارش اندوه به هیچوجه اثری تفننی و سرگرمکننده نیست، بلکه اثری جامعهشناختی و روانشناختی از سه دهه سیاستزده جامعه ایرانی پس از انقلاب است که به رویدادهای توفنده سال ۸۸ ختم میشود... همه ما در آنچه به دست آوردیم و یا از دست دادیم سهیم هستیم... قدرتنمایی حزباللهیها در برابر پانکها، بریکدنسها، تشییع روز به روز شهدا، اعدامها و شکستن سنگ قبرهای مجاهدین(منافقین)...
...
داستانی ضد جنگ و به تعبیر احمد شاکری، در ژانر ادبیات سیاه دفاع مقدس است... این اثر تلاشی مذبوحانه است برای لجنمال کردن همهی ارزشها و زیباییهای هشت سال مجاهدت مظلومانه و قهرمانانهی مردم شریف و نجیب ایران در دوران دفاع مقدس... مگسوار به جستجوی آلودگیها و زخمها میگردد و حتی اگر نتواند زخمی بیابد، آنقدر به نیش زدن و زهر ریختن بر موضع مورد نظرش اصرار میورزد که در نهایت خود زخمی تازه بیافریند.
...
چرا جامعه ایرانی از میان همه مخالفان رژیم پهلوی که در میان آنان سیاستمداران کارکشته، متخصصان برجسته و مبارزان با صداقت و وطن پرست از چپ و راست موجود بودند؛ با اجماعی کمنظیر، روحانیان و نظام پیشنهادی آنان، «جمهوری اسلامی» را برگزیدند؟... «وجود دشمن مشترک» یکی از عواملی است که به ایجاد «دالّ میان تهی» منجر میشود. در چنین شرایطی یک «مطالبه فراگیر» میتواند خود را به نماینده همه مطالبات تبدیل کند.
...
من ۵ سال در سلول انفرادی در آلمان زندانی بودم. کدامیک از روزنامه نگاران و یا مسئولان سازمان حقوق بشر اسلامی ایران به این مسئله اعتراض کردند. الان ۱۰ سال است که از زندان آزاد شده ام کدامیک از مسئولان حقوقی و قضایی ایران از من سئوال کردند که چه می کنیِ؟ کجایی؟ و چه اتهامی به تو زده شده؟ اگر یک آلمانی در ایران زندانی شود با او چه رفتاری از سوی دولتش می شود. دختر ۳۰ ساله من که فلج است هنوز در آلمان است
...
ایدئولوژی حکومت اسلامی در دهه بیست آمیزهای از اصلاح دینی و افراط مذهبی است. در این دوره دو جریان فکری قابل تشخیص است؛ آنان که ضمن انتقاد از وضع موجود به نوعی بازاندیشی در فکر دینی تمایل دارند و از ضرورت اصلاح مذهبی هم سخن میگویند؛ و جمعی که سخن از اصلاح مذهبی را مسکوت گذاشته و صرفا در اندیشه راهی برای تغییر سیاسی - اجتماعی بر مبنای شریعت بودند.
...
اندوهی که همچون غبار بر میز و اشیای خانگی دیگر مینشیند و گاه تمام سطرهای شعر را در بر میگیرد و البته از خلال این غبار، گاه رنگهایی شاد آشکار میدهند و آفتابی را بر سطرهای شعر میتابانند... در کدام حادثه بود/ که ما/ سبد سیب سرخ/ و کبوتر سفیدمان/ را/ باختیم/ لحن ما در پاییز/ از زردی برگها/ تغییر کرده بود/ و حاجتهای ما/ دو سبد سیب سرخ/ و پرهای/ آبی رنگ کبوتران/ بود/ که از رنگ مهتاب/ آبی شده بودند.
...
کتاب از 10 شهر اروپایی (وین، بوداپست، براتیسلاوا، پراگ، برلین، آمستردام، پاریس، بارسلون، رم، توسکانی) گزارش میدهد؛ گزارشهایی که اصلا در حد یک گزارش خشک و معمولی باقی نماندهاند... مقایسه وضعیت سیاسی پاریسیها و تهرانیها، علت آزاد بودن بعضی از مواد مخدر در آمستردام، زیر نظر داشتن حاشیهنشینها و...به جوانکهایی که ماجراجوییهایی رویایی در سر دارند و از سر تنبلی هیچ وقت هم به این رویاها جامه عمل نمیپوشانند شباهتی ندارد
...
داستان در یک شب سرد دی ماه ۱۳۹۱ اتفاق میافتد. اما یک شب تاریخی. شبی که کش میآید از دو طرف گذشته و آینده. مبارزی که پانزده مبارزه پیاپی میکند و تمام حریفهایش به نوعی به گذشتههای مبارزه و انقلاب در دی سال ۵۸ وصل میشوند. گویی مبارز سی و سه ساله عصاره و نمادی از تمام کسانی است که در راه انقلاب قدمی و قلمی برداشتهاند. در راستا یا بر خلاف آن انقلاب.
...
شریعتی ظواهری از ایدئولوژی چپ را با ظواهری از تشیع اثنی عشری درآمیخته بود و وظیفهاش را فریاد کشیدن علیه ظلم و بیداد و خفقان و اختناق و اقتصاد سرمایه داری و تکنولوژی مدرن میدانست... شریعتی انقلابی بود آن هم در جامعهای که اولین گامهای مدرنیزاسیون را برمیداشت و با انقلاب تمام رشتههای مدرنیزاسیون پنبه شد و جامعه به دههها عقبتر برگشت. این چه ربطی به متفکر بزرگ قرن بیستم دارد که نه انقلابی بود، نه چپ بود، نه راست بود و نه محافظه کار، بلکه فیلسوفی بود در حد افلاطون و ارسطو
...
چند درصد از فارغالتحصیلان مدیریت، توان و مهارت اداره یک شرکت نوپا با حدود 5 نفر کارمند را دارند؟... اگر انتخاب بین گزینه وحشتناک و فاجعهآمیز را نمیپسندید، مدیرعامل نشوید». البته این ترسها در تمام مدیران عامل دنیا وجود دارد اما کدامشان میتوانند چنین وضعیتی را تحمل کنند؟... با ارائه داستانی واقعی و بیان خاطراتی از روزهای مدیرعاملی نویسنده، تراژدی شروع میشود! کتاب شما را به عنوان مدیرعامل آماده میکند
...
همسایهها به جز اهواز، در هیچ کجای کشور نمیتواند روایت شود... تا ماسه های خشک و داغ را پشت سر بگذاریم و به ماسه های مرطوب کنار کارون برسیم، کف پاهایمان حسابی میسوزد... چه در دهه سی آفریده شده باشد، و چه در دهه چهل؛ مهم ترین ویژگی اش، ثبت دوران خودش به عنوان سندی زنده است که برای همیشه میتوان به سندیت آن ایمان داشت... هم در رژیم گذشته ممنوع بود و هم در جمهوری اسلامی
...
گوناگونی فرهنگی پدیدهای است انکارناپذیر و محوناشدنی ... فرایند تصمیمگیریهای سیاسی چگونه باید تنظیم شود که در عین احترام به این تفاوتها، همزیستی مسالمتآمیز شهروندان نیز رعایت شود؟... آیا کیملیکا با تمسک به بحث سنتی لیبرال در باب آزادی انتخاب در ارائه ابزار لازم برای حل تفاوت فرهنگی موفق شده یا خیر؟!...
...
به دو نوع استبداد سیاسی و استبداد دینی اشاره میکند و دومی را بسیار خطرناکتر میداند... مردم مسلمان در مقابل حاکم ظالم حق سکوت ندارند... دراین شرایط از آنجایی که امکان حکومت شخص معصوم و عادل وجود ندارد و عملا حکومت در اختیار کسانی است که نه معصومند و نه حتی صفت عدالت را دارند؛ پس ناچار باید با تکیه بر قوانین؛ از طغیان حاکم جلوگیری کرد... این بهانه تراشیها به خاطر منافع چند روزه این افراد و تحکیم پایه های حکومت ظالمان است.
...
هر که با شمشیر زندگی کند، با شمشیر ـ هم ـ میمیرد... میلیونها آدم، له شده زیر بار تبلیغات و نبود اطلاعات، خوکرده به توّحش به زور تلقین و انزوا، محروم از اراده آزاد و حتّی کنجکاوی، به سبب ترس و عادت به بردگی و چاپلوسی، قادر بودند «تروخیو» را پرستش کنند... انقلابیون، که به رغم داشتن باورهای مسلکی متفاوت و انگیزههای کاملاً متفاوت سیاسی و فردی، اینک با هم در قتل تروخیو همداستان شدهاند...
...
آیا امام حسین(ع) در ماجرای عاشورا، در فضای عقلانیت و با اعتنا به ملاکهای خردپسندانه در پی تحقق ارزشهای اسلامی بود؟ ... گزارشات تاریخی درباره مذاکرات بین امام و ابن سعد چیست؟... برای شیخ مفید هیچ مشکلی نیست که در کتابش بنویسد: امام حسین(ع) حاضر بود برود شام و با یزید مذاکره کند... بزرگانِ ما مثل اینکه خجالت میکشند بگویند که امام حسین با یزید برود مذاکره کند؟!
...
هیچ کدام از طرف شوهر روسفیدتر و زبان درازتر از او نیستند چرا که به قدر شوهر او هیچ کس دیگر غم دولت شاه را نمیخورد و به کار دولت شاه نمیآید... من قشونی و شمشیربند نیستم. ادعای رستم و اسفندیاری ندارم. میرزای فقیر مفلوک ترسوی عاجزیام. از زن میترسم. از موش میترسم. از موشهای جوی هم میترسم اما این عیبهای خودم همه را به توسط بیبیکوچک، زن آقانوروز، خدمت شما عرض کرده بودم.
...
رمان روایت سرراستی ندارد و از نظر بی توجهی به اصول کلاسیک روایت، گوی سبقت را از آثار تصویری مهرجویی ربوده است... ضع فلاکت بار کار و زندگی سلیم، این تصور را ایجاد نمی کند که پدر او یک بساز و بنداز موفق باشد... با ورود پریسا (دختر یک تهیه کنندهی پولدار تلویزیون) به داستان، کشمکش عجیب دو مثلث عشقی «سلیم، سلما، پریسا» و «سلیم، سلما، حمید» جایگزین میشود... همه کله و دماغ شان توی کار دیگری است
...
او نمیتواند رابطه عاشقانه با مخدوم خود داشته باشد... «به حساب نیامده» در کنار «شهروند» میایستد و با هم یک کار میکنند. کسی که به حساب نمیآمده است و بدتر هیچ صلاحیتی برای بهحساب آمدن ندارد در چیزی سهیم شده است که سهمی در آن نداشته است... ساراماگو لحظه انقلاب را زودگذر میداند... افراد با اسم و رسم و زنهای آلودهدامن دوشادوش هم از میکدههایش وارد میشوند...
...
شنیدهام که در استانبول به دنیا آمدهام و این طور که فهمیدهام، بچه کنجکاوی بودهام. بعد، ظاهرا در 22سالگی شروع به نوشتن رمان کردهام... تاریخ، گزارش و تخیل بهم میآمیزند... نیمی از آن متعلق به شرق است و نیمی دیگر متعلق به غرب... تبدیل توده مردم به ملت، ساختن شهروند از رعایا و برقراری حس میهنپرستی در مردم یکی از دو هدف اصلی کمالیستها بود... اینجا، هرگز چیزی رخ نخواهد داد و هرگز چیزی رخ نداده است.
...
دقتی که غزاله در بازگویی اشیای خانه و لباسها و عطرها و غذاها میکند دقتی قرن نوزدهمی است... لطف کن کابوس نبین واقعیت از آن بدتر است... جهان اشباح دلش را به این خوش کرده که وقتی جسمش زیر خاک پوسید شعرهای او را در میخانهها، کوچهها و خوابگاههای دانشجویی از بر بخوانند، احمقانه است. نسلهای بعد مشکلات تازهای دارند. اندیشهها و زندگی ما را باد هوا میدانند.
...
پیاده میرود و میرسد به شهری که بلا را به گناه بدل کرده، وداع را به تبعید و سرنوشت او را به مکافات... ژولیده مو، عرق ریزان، مضحکه نادانان، رسوای دانایان، ردپای نظامیان را در آن دشت فراخ میگیرد و میرود... کتاب شکست است؛ شکست عشقی و شکست در روایت تجربه عشق... فقط شکست است که یابنده کلیدهاست و گشاینده درها.
...
از ممنوعالقلم شدن، از فروش مزرعهشان، آخرین دارایی او و همت، از 10 سال تنگدستی سخن میگوید... در نامهای خطاب به رییس کمیته مجلس نمایندگان نوشت: «صدمه زدن به اشخاص بیگناهی که سالها پیش میشناختمشان، به قصد نجات خودم، از نظرم کاری غیرانسانی، شرمآور و ننگین است.»... شخص اول حکومت از قانون حذف و در آن ادغام شده و دچار حذف ادغامی است و میتواند وضعیت استثنایی را حاکم کند.
...
در جایجای رمان، از بازگویی بمبارانهای هوایی و اقلام مصرفی و تفریحات متداول گرفته، تا برنامههای تلویزیونی، راوی به نحوی برای مخاطب فرضی خود اطلاعرسانی میکند که گویی او هیچ تجربه و آشنایی قبلی با چنین فضایی ندارد. اگر دایره چنین فرضیهای را بزرگتر کنیم، میتوان به این نتیجه رسید که «آلبوم خانوادگی» گزارشی از زندگی دهه شصتیها برای دهه هفتادیهاست.
...
مدیران سازمانها میتوانند بر اساس سه معیار قابلیت پیشبینی محیطی، انعطافپذیری محیطی و دسترسی به منابع در محیط از پالت استراتژی استفاده کنند و بدین ترتیب الگویی را که مناسبترین گزینه برای صنعت و سازمانشان است، شناسایی کنند. این معیارها در قالب سه پرسش به شکل ذیل بیان شدهاند: تا چه اندازه میتوانم محیط کسبوکارم را پیشبینی کنم؟ تا چه اندازه میتوانم تغییر ایجاد کنم؟ تا چه اندازه منابع در دسترس قرار دارند؟
...
تناقضها همواره پنهاناند. بنابراین، وجود یک تناقض لزوما بحران به بار نمیآورد. تنها تحت شرایط خاصی به بحران میرسد... از قرار معلوم، ما در ایالات متحده دموکراسی داریم ولی روشن است که این بخشی از یک سیاهبازی است – این دموکراسی مبتنی بر قدرت پول است و نه قدرت مردم... 70 درصد جمعیت آمریکا یا از سر کاررفتن متنفرند یا به کاری که میکنند هیچ اعتنایی ندارند.
...
از ادبیات قبل از اسلام ما چیز زیادی در دست نیست... فهم ادبیات بدون تاریخ امکان ندارد. هیچ علمی بدون تاریخ ارزش ندارد و اگر کسی میخواهد علمی را دقیقا بفهمد باید تاریخ آن علم را بداند... حقیقتا حیرتزده شدم از اینکه تعصب ناسیونالیستی تا چه حد میتواند چشم یک محقق را ببندد و او را به چه جاهایی بکشاند... اغلب شاعران و نویسندگان خوب ایران تا دستکم دهههای پنجاه و شصت با ادبیات کلاسیک ایران خوب آشنا بودند
...
تفسیر توسعهنیافتگی روستاهای ایران قبل از سرمایهداری با نقد نظریههای فئودالیسم، شیوه تولید آسیایی و بهرهوری پایین در کشاورزی و ارائه نظریه جدید در این زمینه تحت عنوان «نظام ارباب غایب» ... فئودالیسم دورهای طولانی از دولتهای هخامنشی گرفته تا سپیدهدم اصلاحات ارضی را توضیح میدهد. در صورتی که نظام ارباب غایب دو قرن نوزدهم و بیستم را که معجونی از شیوههای تولید است، در یک قالب کلی پیشاسرمایهداری میکاود
...
در محیطی كه فرهاد تصور میكرد «داره از ابر سیاه خون میچكه...»، قطعاً شرایط نمیتوانست خوب باشد. حالا تصور كنید در این شرایط یك كاریكاتوریست چه باید بكشد؟... مردم فكر میكردند كه مینیاتورها را با مركب سیاه كشیدهاید. درحالیكه اصل موضوع این نبود. اصل، «سیاهی» موضوع بود. تاریكی و وحشتی كه بر جامعه سایه انداخته بود؛ همانچیزی كه طنزپردازان خارجی به آن «طنز سیاه» میگویند... هفتهنامه آیندگان ادبی بعد از دستگیری دو نفر از همكاران من رسماً تعطیل شد
...
راهآهن تبریز-جلفا، کاملا در دست روسها بود، ولی بعد از انقلاب اکتبر، لنین دستور فسخ قراردادهای استعماری روسیه تزاری را داد و راهآهن هم به ایران داده شد... نقدی در مجله نوشتم مبنی بر اینکه آلاحمد فرانسه را درست بلد نیست و داریوش هم که اصلا مترجم انگلیسی بود. خلاصه با تطبیق ترجمه با متن اصلی، نشان دادم که ترجمه آنها پر از ایراد است. این نقد مثل بمب ترکید
...
یازده سپتامبر 1973 ژنرال آگوستو پینوشه علیه رئیسجمهور قانونی سالوادور آلنده کودتا میکند... واقعیت این است که آن 3065 نفری که ظرف چند ساعت در استادیوم ورزشی سانتیاگو سر به نیست شدند، به اندازه آوار و گرد و غبار ناشی از انهدام برجهای آمریکا، اذهان جهان را پریشان نکردند... مجموعهای از مجسمههایی با مضمون عاشقانه را به منظور زینت گورستان خلق کرده است...
...
خواندن سه جلد کتاب «غزل اجتماعی معاصر» در ده سال هم که شده، میارزد به رازهای شعر قدیم و میارزد به دانستهگی نقش غزل در لایههای ادبیات ما... شاعران سامانی و غزنوی به عقیده مظفریساوجی نقشی ممتاز در سرودن غزل داشتهاند. شعر را اگر سلطان سنجر خوش داشته باشد، تکلیف غلامان و کنیزان دربارش چه میشود که بعد از خودخواستهها و بسترخوابیهایش آنها را خوفناک میکشت
...
شخصیت رمان مکزیکی، نه تاریخی بلکه جغرافیایی است. ساکنان این منطقه هیچ اصالت و هویتی ندارند. از قرن شانزدهم به بعد در معرض فرهنگ فاتحان اسپانیایی قرار داشتهاند و همه پیشینه خود را از یاد بردهاند... نه خبری از اصلاحات ارضی است، و نه عدالت اجتماعی و برابری... انقلابیها مدام جبهه خود را تغییر میدهند و خودشان هم نمیدانند برای چه میجنگند. سوءاستفاده از قدرت بهحدی است که همه میترسند علیه پدرو دست به اعتراض بزنند.
...
همزمان زندگی و کارنامه ادبی ماندلشتام را بررسی میکند... هم متن و روش شعری ماندلشتام را توضیح میدهد و هم شرایط حاکم بر زمانه را. گذشته از شاعر، با روحیات، یأسها و ناتوانیهای ملت شوروی نیز آشنا میشویم. انگار که راوی میخواهد بگوید ماندلشتام، یکی از همه است... از احوال مردمی پرده برمیدارد که به رفتاری کودکانه و حقارتبار تن دادهاند... برای حفظ جانش مجبور میشود تا قصیدهای در مدح استالین بسراید
...
اعتمادالسلطنه، رئیس دارالترجمهی ناصری، شمار زیادی داستان تاریخی، کتابهای پرماجرا، سفرنامه، منابع جغرافیایی و تاریخی را برای ترجمه انتخاب کرد. او میدانست شاه اینها را دوست دارد... ناصرالدینشاه اهل خواندن بود. دایم یا کتاب میخواند یا برایش کتاب میخواندند... از جامعهی بسته، استبدادزده، گرفتار خفقان نمیتوان توقع داشت که وقتی وارد دورهای از تحول و انتقال میشود، برود سراغ هنرهایی که تنها به ارزشهای هنری آنها توجه کند.
...
سیبل به راز کمال پی میبرد. نامزدیاش را به هم میزند و این سرآغاز دورافتادن کمال از کل زندگی است. کمال میکوشد تا خود را به خانواده فسون نزدیک کند... دوری از فسون، کمال را به آشغال جمعکنی درجهیک تبدیل میکند... نویسنده به زبان بیزبانی میخواهد مرثیهای در مرگ استانبول بسراید... نه دیگر شهر شرقی دوران عثمانی است و نه پایتخت مدرنی است که زمانی آتاتورک وعدهاش را داده بود...
...
سفیر کبیر ما در تهران یک نسخه از ترجمه فارسی کتاب را که شما ترجمه کرده بودید برایم فرستاده است. از شما سپاسگزارم و آن را تقدیر میکنم. چون زبان فارسی نمیدانم، شاید نتوانم درباره این ترجمه قضاوت کنم، اما شنیدهام که این کتاب در ایران موقعیت خوبی کسب کرده است و استقبال شایانی از جانب دانشجویان و عموم مردم از آن شده است. امیدوارم این کتاب سبب تفاهم بیشتر میان ایران و هند بشود. با احساسات صمیمانه؛ ارادتمند، جواهر لعل نهرو
...
محتوای حکومتها ربطی به ظاهر آنها ندارد... راز آن برقی که در چشمهای برخی هست و بسیاری را دنبال خود میبرد حتی تا جهنم؟... خمرسرخ به نیابت از چین و بهتبع آن آمریکا و ویتنام به نیابت از شوروی وارد جنگ میشوند... استفاده از پول لغو شد! خوردن غذا در منزل ممنوع شد، اعدام، خفیفترین مجازات بود... سالهای سال رزمندگان را از ازدواج منع میکرد اما در حالیکه رزمندگان خمر آواره بیابان هستند معاون خود را مامور خواستگاری برای خود میکند...
...
دیو ضدقهرمان همیشگی در اسطورهها و افسانههای دنیا است... در افسانههای ایرانی دیوها، سیاه، سفید، قرمز یا زرد هستند. بهطور مثال در افسانه «احمد لمتی» دیوسفید و دیوسیاه با هم دعوا دارند و یا در افسانه «شاهرخ و نازپری» به سهبرادر دیو که اولی قرمز، دومی زرد و سومی سیاه است، اشاره میشود... نقاشیهای ژاپنی که بر اساس عقاید آیین بودایی ترسیم شدهاند، جهنم را نشان میدهند که دیوهایی با بدن سرخ، کبود (آبی)، سبز و زردرنگ، مردگان بدکاره را شکنجه میدهند
...
او اینبار کل داستان را از زاویه دید یک زن بهنام سوزان بارتون روایت میکند و به او این امکان را میدهد که با کلماتی که مینویسد، سرنوشت خود را بسازد... خدمه کشتی شورش میکنند، کاپیتان را میکشند و معشوقهاش را در قایقی کوچک انداخته در اقیانوس رها میکنند. سوزان پس از چندهفته سرگردانی در دریا سرانجام به جزیرهای میرسد که همان جزیره رابینسون کروزو است
...
شهریار، شهرزاد و دینآزاد (دنیازاد) هزارویکشب، همان ضحاک، شهرناز و ارنواز هستند که در شاهنامه آمدهاند... دختران وزیر، شهرزاد و دنیازاد، جان در کف میگذارند و به دربار شهریار میروند... داستان ضحاک، در افسانههای هندوایرانی، در اوستا به زبان دین، در شاهنامه با بیانی حماسی و در هزارویکشب با روایتی مردمانه آمده است... هزارویک شب پس از بغداد به شمال آفریقا و مصر میرود و فاطمیان و ایوبیان و مملوکان را تجربه میکند
...
ماهور، زنی است فرهیخته، شیفته موسیقی، آواز هم میخواند... به شاگردان همسرش شدیدا حسادت میکند. اینها همه در کنار معضل بزرگتری قرار دارند به اسم اعتیاد... اما این فقط طرح فیلمنامهای است که آرش درصدد ساخت آن است... همه آنچه خواندهایم ماحصل تبانی خیانتکار خیانتدیدهای است که نوار خوانندهای فرانسوی اسباب دیدار آنها را فراهم کرده است
...
تبعید با ناامیدی از خانواده شکل میگیرد و در قدم بعدی به ناامیدی از وطن... خود را از زبان تبعید کرده است. فارسی او دیگر به کار مکالمه نمیآید. به فارسی نمیتوان حرف زد. فقط میتوان نوشت... یا مکالمهها با سکوت یکی از طرفین همراه است یا اساسا طرف دیگر مکالمه کر و لال یا ناشنوا است... حافظه داریم، ولی تاریخ نداریم یا به بیانی روشنتر از آنجا که حافظه داریم تاریخ نداریم
...
آیا تصویری بهتر از یک اسپانیایی در حال خوردن پرتقال وجود دارد که مهر تاییدی بر هویت اسپانیایی ما باشد؟... آیا گنجهای حقیقی او اینها بود؟ آن وقت بود که یاد مرگ پدرم افتادم و به یاد درخت پرتقال بهگلنشستهای که عطرش از پنجرهای در آندلس وارد خانه میشد... پدرم از روزی که کشتیاش در آکاپولکو پهلو گرفت و درخت پرتقالی آنجا کاشت، این هستهها را در جیبش نگه داشته بود.
...
از نظر آماری نقدهای کتاب شامل 49نقد کوتاه و بلند از سال 1349 تا 1390 درباره فیلمهای ایرانی و 47نقد درباره فیلمهای خارجی است. نقدهای ایرانی و خارجی به صورت سالشمار آمده است... در انتهای بسیاری از نقدها چندسطری زیر عنوان «نگاه امروز» آمده که نقد چاپ شده در سنوات قبل را بیشتر میگشاید. در صفحه 52، زیر عنوان نگاه امروز... در برخی از نقدها، حجم نقد نوشته شده قدیمی نهتنها با حجم نقد «نگاه امروز» برابری نمیکند بلکه بسیار بیشتر است.
...
چهره افسانهای جنبش کارگری تبدیل به یک شوخی شده و در فکر ساختن خانه فرهنگ است و کمونیسم برایش شیء هنری بیخطری شده است. حالا او موجود بیخطری است که مبارزات سابقش را توحش میداند و تنها به فکر آثار هنری انتزاعیاش است... او حالا لاکپشتی است که دیگر نمیتواند در راس تشکیلات وزارت دفاع آمریکا بماند و میخواهد که سرش را توی لاکش کند و تنها بماند!
...
بهتر است ما اثرمان را براساس درون خویش و بضاعت فکری مان بنویسیم، آن گاه نامگذاری و ارزش گذاری اثر را به خوانندگان بسپاریم... بسیاری از نویسندگان معتبر جهان، داستانهای خود را به خارج از مرزهای کشورشان میبرند، نویسندگان ما که بنا به ملاحظاتی باید حتما این کار را بکنند... تمام آدمها در طول حیات خود برابر انبوهی از دادههای خیر و شر قرار میگیرند داده هایی که در ناخودآگاهشان تثبیت شده اند و براساس همان دادهها رفتار میکنند
...
اسبهای این رمان، نحیف و گوژپشتاند، گوشهای یکی از اسبها را کابوی مستی سر یک شرطبندی گاز گرفته و کنده است. اسب دیگری معتاد به الکل است و آن دیگری از بدو تولد یک پا نداشته و برایش پایی چوبی گذاشتهاند که شبیه پاهای اردک از آب درآمدهاند... قرار است نقش شکارچیان شیردل هیولا را بازی کنند اما در چرخش هجوآمیز دیگری بدل به یک زوج کارآگاه دلقکمآب میشوند که باید درخشش سنگهای قیمتی و سایههای مشکوک و ردپاها را زیر نظر بگیرند
...
گفت شما چند سال دارید گفتم 27 سال. گفت «چرا دروغ میگویی تو 27 سالت نیست، بگو فقط آن 27سالی را که در ایران بودم، زندگی کردم... این خاطرات از من دستبردار نیست. اینها خاطرات هنری من هستند و بزرگترین موهبتی است که یک نویسنده یا شاعر بخواهد به آن احترام بگذارد. وقتی من با این همه آدم زندگی کردم یک جنایت است که نخواهم آنها را بررسی کنم، خیلی از ماها به خاطراتمان پشت کردیم و هیچ نگفتیم... برای من فرنگ مثل یک زندان است.
...
قهرمان رمان، نازپرورده عیاشی است که مادرش با پولی که زیر دست و پایش ریخته، او را به بیکارهای تنپرور بدل کرده است. و مادر، خود خلافکار بدنامی است که از درآمد حاصل از خانههای بدنام، پول فراوانی به هم زده... رمان با تشییع پیکر مادر، در قبرستان آغاز میشود... در مسیر جستوجوی پدر با دختر روزنامهنگاری به نام الهام آشنا میشود... وسوسه سر بلند میکند و منجر به جنایت میشود... برای رسیدن به این عشق، نیاز به برگذشتن از گذشته تاریک و انگلوارش دارد
...
چگونه این همه تضاد به ما ارث رسید... حاکمان زورگویی که می گفتهاند عیش نارواست و خود در آن غوطه ور بودهاند، می گفتهاند زیبایی مطرود است ولی خودشان از زیبایی کنیزان و غلامان به صورت سیری ناپذیری بهره می بردهاند... برای فهم چرایی «وارونه گرایی» در ادبیات فارسی باید به سراغ ریشه های تاریخی آن رفت... و باورهایی که در پیرامون قدرت حاکم مستقر میشده است...
...
همه چیز را برای رسیدن به یک اثر عالی دارد. آدم هایی که زیر پایشان نفت است. اما همین نفت زندگی شان را سیاه میکند. شکار کبک ها و سردخوابی و آدمهای یخ زده و پیشمرگ ها، همه و همه میتوانستند بیشتر از اینها در داستان سهم داشته باشند. اما نمی دانم چرا نویسنده میرود سراغ چگونگی فرار سیامک از تهران... گور بابای روشنک، ندا و صلاح که هیچ کمکی به سیامک و داستان نمی کنند. کاش به جای این آدم ها بیشتر درباره سیامک میگفت
...
اگرچه درگیر فقر و نیازمند پول است اما روزنامه نگاری را کنار گذاشته و دیگر مطلبی برای نشریات نمی نویسد تا تمام وقت به ادبیات بپردازد... حتی نوشیدن و خوردوخوراکش را هم بر اساس پیش رفتن داستانش تنظیم میکند... ۲۰داستان کوتاهی که کانون همه آنها یک نقطه است و آن نقطه نوشتن و تمرین ها و عادت های مربوط به نوشتن است... چون پولی برای خرید کتاب نداشته، کتاب ها را از یک کتابفروشی قرض میکرده است
...
جک نه به فکر بی مادرشدن، بلکه به این فکر است که چطور راه سلطه جویی خواهر بزرگ تر را سد کند و خود به جای او به عنوان حامی خانواده قرار گیرد... بچهها چه تصوری از مرگ دارند، فقدان والدینشان را چگونه میبینند و پس از آن چطور به زندگی و مرگ میاندیشند؟... پسر وارد داستان میشود و با جولی که حالا به عنوان خواهر بزرگ تر، از قدرتی طبیعی در خانواده برخوردار است، طرح دوستی میریزد
...
نه تنها انقلاب فرزندان خودش را می خورد، بلکه یکی از عوارض گریزناپذیر آن پرورش انبوهی از نوکیسه ها و تازه به دوران رسیده های اقتصادی است که خود عامل ویرانگری خواهند بود... یک میرزا بنویس ساده بود با دنیایی حقیر... آدم مبتذل و راضی باشد بهتر است تا مفلوک و فرهیخته... خودش را در میان خیل بی شماری از زنان غرق کرده است؛ زنانی که مدام جایشان را به یکی دیگر میدهند...
...
نویسندگانی در نوشتن اتوبیوگرافی و به ویژه رمان اتوبیوگرافیک موفق ترند که بهتر روی مرز صدق و کذب حرکت می کنند؛ آنها که در کارشان راست و دروغ را نمی شود از هم تشخیص داد. همچنانکه در کار سلین نیز چنین تشخیصی دشوار است چون سلین راست و دروغ را بی محابا به هم می آمیزد... جایی که همه تشنه به خون هم در کمین یکدیگر نشسته اند و از فرط قحطی، لقمه از دهان هم می گیرند و آماده اند به دریدن یکدیگر
...
از دیگران آموختهام، تاثیر پذیرفتهام و به ایشان احترام میگزارم ... آلاحمد هم در مقالاتش ریتم دارد. در حقیقت آلاحمد در داستاننویسی توانا نبود، و در مقالهنویسی بسیار مجرب بود... من نه امر آیینی را به سخره گرفتهام و نه از در انکار آن درآمدهام، بلکه بهعنوان یک امر واقع آن را دیدهام ... من وصف طبیعت و روابط انسانی را بیشتر دوست دارم تا اینکه دیالوگ بنویسم
...
هنوز تکنولوژی استفاده از آنچه میراث فرهنگیمان است، مثلا نقاشی مینیاتور یا مولانا جلالالدین رومی را نداریم... خوشبختانه نظرش را محترمانه و صریح میگوید و خود را با پردهپوشی و طعنههای آبکی مرسوم اینجایی سنگ روی یخ نمیکند... این تم را ذیل همان چیزی طرح میکند که محتوای فرهنگی شهر استانبول است. تقابل شرق و غرب، خودی و دیگری. و آب و رنگ این مضمون را از یک سرمایه مشترک فرهنگی میگیرد که قصه شمس و مولاناست.
...
سیمای دوران کودکی خود را تا حدی که حافظهاش یاری میکند به مخاطب مینمایاند... پیچیدهبافی و قلمبهسلمبهگویی، لازمه کسب اعتبار و موقعیت روشنفکرانه است... نام فامیلیاش از سر تصادف و تنها به دلیل مستی محضردار، به اشتباه ساراماگو درج شده... نحوه هجوم ماموران سانسور را به تحریریه روزنامهها و چگونگی تحمیل برخی مطالب از سوی آنها برای درج در روزنامه را شرح میدهد.
...
از یکسو، ما با نوشتههایی سروکار داریم که در آنها اعتدال و میانهروی، پرهیزکاری، تسلط بر شهوات و دوری از افراط تبلیغ میشود و از سوی دیگر، با تراژدیهایی که در آنها گسترهای از احساساتِ ازحدگذشته بازنمایی میشود: از شهوت فایدرا، تا کاهلی و آزمندی تسئوس، جاهطلبی هرکولس یا بزدلی یاسون... در دوره سنکا اساسا امکان بروز قهرمان تراژیک و کنش بهطور کلی دور از دست است و تنها میتوان تسلیم تقدیر شد یا دستبالا در آن تامل کرد
...
تئاتر خوب، طرفِ آزادی و تجسم آزادیخواهی است. ضمن اینکه دووینیو در عین اینکه رویکردی چپگرایانه دارد اما اصلا ایدئولوژیک به قضیه نگاه نمیکند. چنانکه در این کتاب نشان میدهد آنجا که سیاست بر تئاتر غلبه میکند یعنی در دوره انقلاب فرانسه، بیشمار پییس درمیآید که الان یک دانهاش هم نمانده. چون تمام آن پییسها به قول خود آقای دووینیو در واقع سیاست ایدئولوژیک است نه هنر تئاتر.
...
«رامکننده» برخلاف «بیترسی» کاری با گذشته ندارد. و قسمت دیگر تاریخ یعنی جهان مدرن را مدنظر دارد... آدمی است که صدهانفر را شکنجه داده، زجر داده و با بدترین وضع کشته است. و نهتنها از کارهایش حالا شرمنده نیست بلکه با تمام عقل و اندوخته فکری و فلسفیاش به کارهایی که کرده افتخار میکند... بیا از نزدیک ببین مرا و آنوقت بگو میتوانی باز مرا آدم پستی بدانی یا نه؟... تاملی بر مفاهیم مسالهساز و بنیادینی چون قدرت، حکومت و عدالت
...
آثار آلکسيويچ را «رمان متشکل از صداها» خواندهاند. نويسنده از مصاحبههای پرشمار با شاهدان عينیِ وقايع، تصاوير ادبی میآفريند سنفونیهايی متشکل از صداهای متعدد، خاصّه صدای کسانی که معمولا شنوندهای ندارند از جمله کهنه سربازانِ جنگ، مادرانِ کشته شدگان، و قربانيانِ پيگردِ سياسی. روايتِ مستند شايد مناسبترين عنوان آثارِ آلکسيويچ باشد
...
جنبههای مختلف هنر خوشنویسی از آغاز دوران اسلامی تا آخرین تحولات آن در دهه 2000 میلادی... مباحث مربوط به خطشناسی و زیباییشناسی خط کاملا از یکدیگر متمایزند... کاتبان مسلمان به سبب اشتغال مدام به کتابت متون مقدس و آثار ادبی و عرفانی و از سوی دیگر ارادت پایدار شاگردان به استادان، بهویژه در ایران، غالبا به طریقتهای تصوف گرایش داشتند...
...
نبرد نسلی از جوانهای زیر 30سال بود که دیگر ارزشهای «پیران خرفت» را جدی نمیگرفتند ... در فضای غبارآلودی که دیگر هنرها تلاش میکردند از برج عاجشان به سینما نگاه کنند و قدمت تاریخی و سیر تحول و تطور خود را مدام بر سر سینما بکوبند، نسل شرور کایه در پی آن بود که تکلیف خود را یکبار برای همیشه با ادبیات، نقاشی و تئاتر روشن کند، تضادهایش را شناسایی کند، کنار بگذارد و از همه آنها عبور کند.
...
آدم راهش را در زندگی، در تجربهی زندگی پیدا میکند... یکی تجربهی مستقیم، یکی تجربهای که از راه کتابها میگیریم... ترجمه شد به روسی، تیراژ اول مشخص است. پنجاه هزار جلد و رادیو مسکو دربارهی آن صحبت کرده... زن سنتی متحملی دارم که همهی اینها را تحمل کرد... در پاسدارخانه زندگی میکردیم. یک راهرو بود که همه اش انفرادی بود... سه نفر، چهار نفر، دور همدیگر جمع میشدیم، میخواندیم، از همدیگر انتقاد میکردیم
...
اقرار میکنم که مرادی کرمانی در این مجموعه، برای من نویسندهای است هم سنگ چخوف. او هم از هیچ، همه چیز میآفرید... گریهام نه به خاطر طنز تلخ این داستان که به خاطر لحن صمیمانه، روان و تأثیرگذار نویسنده در بیان بخشی از واقعیتهای اجتماعی است... چنان فضا و شخصیتپردازی جذابی دارند، که هرکس با خواندشان وسوسه میشود آنها را به فیلم تبدیل کند.
...
هر چند مدرنیته، تمدنها را از بین میبرد، ولی در حیطه عقاید موروثی و اعتقادات، با ایستادگی روبرو میشود... کشورهای اسلامی و ایران، هویتهای سه گانه دارند: هویت ملی، دینی و مدرن... مدرنیته، انسان را از قفس دو جداره «قیمومیت قدرت سیاسی» و «قیمومیت قداست دینی» آزاد کرد اما... ما در شرف تکوین انسان چهل تکه ای هستیم با تفکری سیار و سیال که دیگر به هویتی خاص تعلق ندارد
...
حکایت مردی است که به تازگی از همسرش که او را خیلی دوست دارد، به طور غیر رسمی جدا شده و با دختر هفت ساله اش گل گیسو زندگی میکند... دختری تهرانی که بر خلاف عقیدهی پدرش برای تحصیل در رشتهی تئاتر راهی شهرستان شده به طور فعال خودش را وارد زندگی راوی میکند... خود را متفاوت از اکثریت جامعهی خویش میپندارد، تمام هم و غمش این است که کافه اش با سایر کافه ها متفاوت باشد
...
جنوب شانه به شانه سنتهایی خاص و مدرنیته انگلیسی ها بالیده است... کارهای دشوار را بر گرده زنان می گذارند و مردان استراحت می کنند... هنوز انتقاد را دشنام میدانیم، با گفت وگوی سازنده بیگانه ایم... تمام جوانانی که بدمستی های انگلیسی ها را میدیدند، از نفرت، همین که پشت لب شان سبز میشد، به الکل پناه میبردند... مردم خوزستان روی گنج، نان خالی میخورند...
...
زندگی از نظر گلبانو، کودک و هراکلیتوس از بیخ و بن بیگناه است، نوعی بیگناهی که فاقد بار ارزشی است... پیشامد در زندگی زنی مثل گلبانو وجود مردانی است که طالب او هستند و میخواهند با او ازدواج کنند: حیدر، سعید، ابراهیم و آخری آنان، مردی به نام حاج صادق است که تفاوت سنی زیادی با گلبانو دارد اما در عین حال مزایایی هم دارد که گلبانو را به فکر فرو میبرد
...
مسئولیت سنگینتر و کار اصلی خبرگان به نظارت بر شرایط دیگر رهبری از قبیل مدیریت، تدبیر، شجاعت و... مربوط میشود. لذا انجام وظایف خبرگان به نحو احسن در گروی حضور کارشناسان ورزیده و متعهدی است که در این حوزهها از تشخیص عمیق برخوردار باشند... و اگر مجلس خبرگان به فقها منحصر شود، قطعاً زمینه برای استفاده از کارشناسان ممتاز در رشتههای دیگر وجود نخواهد داشت.
...
کتابهایی از این دست، آغازی بر گفتمانی دیگر است؛ گفتمانی که بنیان آن در آزادی است، نه در محدودیت. اصلا کار فقه دفاع از آزادی است و جایی اگر فقه از آزادی دفاع نکرده، آن فقه تحریف شده... کتاب چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت و در جوایز بسیاری از جمله کتاب سال و کتاب حوزه را به خود اختصاص داد ولی بعد از مدتی، افرادی به بنده مراجعه کردند و گفتند که این کتاب به درد توزیع در جامعه نمیخورد و باید خمیر شود.
...
آیا مردم در نظام مبتنی بر ولایت فقیه، حق انتخاب دارند؟... رئیسجمهور حق ندارد بدون کسب نظر موافق مقام مافوق، کسی را به عنوان وزیر در وزارتخانههای کلیدی؛ مثل امور خارجه و اطلاعات، به مجلس معرفی کند؛ یعنی او از همان حداقل اختیارات قانونی هم عملاً محروم است... مبادا ولایت فقیه به معنای در راس قدرت قرار گرفتن فقها تلقی شود و ولایت فقیه به معنای تصدی امور اجرایی كشور و در راس قوه مجریه قرار گرفتن نیست.
...
از یکطرف با پسر اسکیزوفرنیک صاحبخانهاش کلنجار میرود، از طرف دیگر گرفتار مظهریفرد دیپلمات سابق شاعرپیشه اشکدممشک است... به هر دری میزند تا او را از آن خود کند. هیچچیز مانع او نیست. نغمه هم به همین منوال با مردی ساکن سوئد درگیر است. ژینوس هم با شبح خیانت زناشویی دستوپنجه نرم میکند... ترسهای منتسکیویی حاصل چاپلوسی و تملق فرد در برابر نظام سیاسی است.
...
وقتی شرایط اروپا را با وضعیت رخوتزده آن ایام کشور، میسنجد چنان شگفتزده میشود که نام سفرنامهاش را «حیرتنامه» میگذارد... هم سفرنامه است، هم اثری تحقیقی است، هم رمان... مشمول ممیزیهایی از سه سطر تا سه صفحه شده است؛ پرسیدیم چرا؟ گفتند اینجا چرا ندارد... به نظر نمیرسد مسایل و دغدغههای مردم ایران و هنگکنگ شباهتی به هم داشته باشند. آنچه هست بیشتر تفاوت است، یکی لاهوتی و دیگری ناسوتی است.
...
دست به اقدامی درخور در ادبیات شرح حالنگاری خودنوشت به ویژه نوع خاص آن در میان روحانیت زده و با ذوق و ابتکاری که داشته اند نه تنها از چهارچوب های مقبول و معمول در این زمینه استفاده کردهاند، بلکه در این زمینه افق های تازه ای را نیز گشوده اند... جالب است که وی از ابراز عشق خود بعدها هم که آن زن ازدواج کرده و خودش هم صاحب زن و فرزند است، خودداری نکرده و مهم تر آن که این گزارش را به صورت یک کتاب منتشر کرده است.
...
آقای دینانی مانند سخنرانان پراکنده گوی هر ازگاهی به یاد موضوع اصلی بحث خود افتاده و چیزی در آنباره میگویند... بدیهی است که روش نادرست تحقیق و تالیف، علاوه بر اینکه نشان بارز بیدانشی و بیدردی جامعه علمی است... چرا باید چنین کتاب بیمایهای در سطح ملی کتاب برگزیده سال شود؟!... در کل کتاب منبع تحقیقی درست و قابل قبول ندارند.
...
علت این ناکارآمدی، وابستگی همه چیز به نفت (یا نفتی بودن) آن است... بعد از نیم قرن تلاش، مشخص شد که نه مشروطگی صرف، میتواند جامعه را نجات دهد و نه سنت علت عقبماندگی است... تقلیل تمام مسائل جامعه ایران به دولت، و تطهیر جامعه ایران، نقص کتاب است... دولت ایران پیش از کشف نفت در ایران نیز از همین نابهسامانیها رنج میبرده است و میتوان شواهد متعددی از مدیریت دوره قاجار ارائه کرد
...
«فوتبال علیه دشمن» را از سویی میتوان غیرفوتبالیترین کتاب و از سویی دیگر فوتبالیترین کتاب موجود دانست. سایمون کوپر، که از جمله نویسندگان و روزنامهنگاران مطرح انگلیسی است، در این کتاب سعی کرده است تا وقایع مختلف سیاسی ـ اجتماعی جهان را با تحلیل فوتبالی ارائه کند. او به همین دلیل سفرهای متعدد را به نقاط مختلف دنیا انجام داده است... نویسنده فوتبال را نشانهای از زندگی و مردم و مترجم آن را همهی زندگی میداند.
...
فضای ممیزی؛ فضای شفافی نیست. در حالیکه اگر فضا شفاف باشد ممیز تحت فشار قرار می گیرد تا کارش را درست انجام بدهد و در صدور مجوز کم کاری نکند... فیلمی که سالها فکر می کردیم چه فیلم خطرناکی است اکران شد و اتفاقی هم نیفتاد. برای اکران این فیلم نه قانون و نه روش ها عوض شده بلکه این سلیقه مجری بود که تغییر کرد... در ساختار ممیزی باید جایی را برای استیناف و تجدید نظر داشته باشیم تا دوباره کار بررسی شود.
...
شمس تبریزی وقتی به قونیه میرسد؛ همه به جز اندکی از فرزندان و یاران نزدیک مولوی او را ساحر و جادوگری خطاب میکنند که مولوی را سحر کرده است. ولی شفاک در کتابش ذکر میکند که جلال الدین رومی با تمام شهرتی که در علم و سخنوری داشته هنوز سوالی در زندگیاش مطرح بوده است که جوابش را تنها در ملاقات و معاشرت با شمس جستجو میکند.
...
"کلاریس آیوازیان" از ارامنهی تبریز به خاطر شغل همسرش "آرتوش" با پسر بزرگش "آرمن" و دوقلوهایش "آرمینه" و "آرسینه" در آبادان زندگی میکند... به تکرار و سکون زندگی در کنار خانوادهاش در هوای گرم و شرجی آبادان، به بوی گاز پالایشگاه، به صدای قورباغهها و اخلاقهای خاله زنکی مادر و تلاش خواهرش برای یافتن شوهری ایدهآل "عادت" کرده. به بیاعتناییها و سردی و سر فرو بردن "آرتوش" به روزنامه ...
...
از همان سطر اول هم میشود ملتفت جذابیت بیبدیل کتاب شد... همه چیز را با ذکر تمام جزئیات به رشته تحریر درآورده: در مورد نوع معماری اربابی و رعیتی، در مورد نوع مفرش اتاقها، دکوراسیون، نوع کفش و کلاه و جوراب و بالاپوش مردانه و زنانه و حتی نوع شوخیهای متداول بین خواص و عوام... ثقهتر از عبدالله مستوفی کسی را نمیتوان یافت که بتواند تاریخ اجتماعی دوران قاجار را شرح دهد. هر آنچه او تعریف میکند یا مستقیما دیده و شنیده، یا از برادران معتبر و پدر باکفایتش شنیده یا از معمرین فامیلش دریافت کرده.
...
شاید هیتلر را به عنوان شخصی بشناسند که بیشتر به جای خواندن کتابها آنها را میسوزانده است، ولی باید این حقیقت را بعد از سالها منتشر کرد که تنها نیروهای آمریکایی بعد از اشغال آلمان، حدود 3هزار جلد کتاب را از کتابخانهی شخصی هیتلر در مونیخ به کتابخانهی کنگره آمریکا منتقل کردند... هیتلر در جایی گفته است؛ در طول جنگ جهانی دوم هر شب یک کتاب میخوانده و در حقیقت تمام نیازهای خود را از این کتاب ها رفع میکرده است!
...
نیمی بیشتر از کتابهای مجموعهی اوّلم را به شاگردانم فروختم. بازنشسته نشده بودم و این امکان برایم بود و آن روزها کتاب، نسبت به امروز، خیلی ارزان بود... لاجرم باقی کتابها را برداشتم آوردم خانه و حالا آن بالای کمد، در گوشهی انزوا سیزده سال است که خوابیدهاند و پیر شدهاند و دیگر نای آمدن به بازار را ندارند... وقتی کتاب «تا روشنایی بنویس» احمد اخوت ، فقط 550 نسخه چاپ میشود، دیگر جای گلایهای باقی نمیماند...
...
با آمدن پدر از دشتبانی، ناصر و گلنار و بابابزرگ، همهشان با هم میروند که ماهی بگیرند. پدر میخواهد خبر باردار بودن مادر را بهشان بدهد. اما توی شوق و سرخوشی خبر، یکهو چیزی سوت مانند و دنبالهدار، شیشهی تبدارِ آسمان قصر شیرین را خط میاندازد و میرود طرف "بابا یادگار" و همانجا است که قصهی جنگ برای ناصر و خانوادهاش کلید میخورد. داستان از اواخر شهریور 59 آغاز میشود و در زمستان وقتی که فرمانده آنها را به پشت جبهه حرکت میدهد؛ ختم میشود.
...
رمانهایش اکثراً در نگاه اول داستانهایی کارآگاهی هستند که حول یک معنا و چند سرنخ میگردند. اما واقعیت این است که استر با استفاده از ژانر رمان کارآگاهی به طرح مسائلی فلسفی همچون وجود، هویت، ماهیت زبان و ادبیات میپردازد... علاقهی عجیبی به نویسندهی کتاب «والدن» دارد، و مثل هنری دیوید ثورو طبق اصول نافرمانی مدنی زندگی میکند و مثل او ریش میگذارد.
...
شما را دعوت میکند که در عمق ظلمت رها شوید. دیگر تاریکتر از این نمیشود. حتما در لحظه لحظهی مطالعهی کتاب، این کلمات را با خود واگویه خواهید کرد: دیگر تاریکتر و خوفناکتر از این موقعیت را نمیتوانم تصور کنم؛ ولی باز چند جمله جلوتر... تمامی تصوراتتان در هم میشکند. خورد میشوید. نابود میشوید، میخواهید کتاب را بسته و دیگر ادامه ندهید. ولی نمیتوانید، نیروی مرموزی به شما میگوید که بروید، ادامه بدهید.
...
مشتمل است بر مقدمهای بلند با عنوان «تاریخ اسلام به چه کار میآید؟» و چهار بخش (کتاب) «اسلام چیست؟»، «محمد کیست؟»، «شناخت محمد»، «سیمای محمد »... انتقادهای بسیاری را به لحاظ استنادات و تحلیلها در پی داشته است... درسهای ارشاد» نیز در سالهای 1350 و1351 برای شماری از دانشجویان ایراد شد و سپس، به ویرایش خود شریعتی، به صورت جزوههای مستقل و محدود منتشر گردید.
...
در تراجم احوال و ذکر آثار دانشمندان و بزرگان شیعه از آغاز تا روزگار معاصر که همهی طبقات دانشمندان علوم گوناگون از راویان و فقیهان و مفسران و قاضیان و لغویان و ادیبان تا ریاضیدانان و پزشکان و فیلسوفان و متکلمان و عارفان و نیز پادشاهان و وزیران و دیوانسالاران را دربردارد... مقدمهی سوم اختصاص دارد به ذکر منابع کتاب که 393 اثر از امّهات آثار مکتوب شیعه و غیر شیعه، اعم از چاپی و خطی...
...
مباحثی است دربارهی شخصیت تاریخی زردشت، معرفی منابع و چکیدهای از زندگانی اساطیری این پیامبر ایرانی... فقط از روی اوستا میتوان زمان زردشت را حدس زد. به نظر او، گاهان از نظر زبانی قابل مقایسه با ریگ ودا است که آغاز تدوین آن ظاهراً درحدود 1700 ق م بوده است، بنابراین میتوان احتمال داد که زردشت در زمانی میان 1400و 1000ق م میزیسته است.
...
در پنج مجلد تدوین شده است... سپس به مقایسهی حکومت فرانسه و آرای امام به عنوان مدافعان حقوق انسان و روشنفکرانی چون روسو، مونتسکیو ، ولتر و تاگور، در قیاس با مقام و منزلت امام، توجه میکند... فصل دیگر کتاب را به تطبیق مواد منشور جهانی حقوق بشر و رهنمودهای امام اختصاص میدهد و برتری دید جهان شمول او را به اثبات میرساند...
...
مفسران در این گونه تفاسیر عرفانی (عموما متضمن تأویل آیات قرآنی بر اساس نگرهی وحدت وجود و منظومهی اسماء الاهی) چندان به نقل و خبر و اثر توجه ندارند، بلکه بیشتر بر یافتههای کشفی و مواجید عرفانی خود تکیه میکنند... این سوره را از آن جهت «ام الکتاب» و «فاتحة الکتاب» میخوانند که «فاتحهی جامع علوم و اذکار» است و این «فاتحه» با ذکر اسماء کلیهی خداوند آغاز شده...
...
شرح آثار تاریخی و اماکن باستانی فارس... مؤلف سالها ریاست ادارهی کل باستانشناسی ایران و سپس دبیری انجمن آثار ملی را بر عهده داشت... کلیهی آثاری که به ویژه در تحقیقات باستانشناسی دههای اخیر در فارس کشف شده، از جمله آثار مکشوفه در تخت جمشید و اصطخر و نقش رستم، مورد توجه قرار گرفته است... در فصل ششم (آخرین فصل) آثار تاریخی بوشهر و جزیرهی خارک وصف شده است. پس از آن، عکسها و تصاویر مربوط به متن کتاب قرار گرفته که همه دیدنی است و اغلب آنها تازگی دارد.
...
بر اساس منابع منتشر نشدهی عصر قاجار و دورهی مشروطه، که کسی در تحقیقات از آنها بهره نجسته بود، تألیف شده است... اندرزنامهها، جزوههای سیاسی، رسالات برخی از نویسندگان اجتماعی، اسناد رسمی... رسالهی قابل توجه دیگر تأدیب النّسوان است که نویسنده در آن به انتقاد از زنان پرداخته است. در پاسخ او، زنی از دودمان نجم آبادی رسالهی تأدیب الرجال را تألیف کرده... مصلحتخانه یا مجلس مشورت خانه در 1276 تأسیس شد. در برخی از ولایات هم، نوعی مصلحتخانهی محلی نیز تشکیل شد
...
«کتاب مقدس»، عنوان مجموعهای از نوشتههای کوچک و بزرگ است که مسیحیان همه، و یهودیان بخشی از آن را «کتاب آسمانی و الهی» خود میدانند. عنوان معروف این مجموعه در زبان انگلیسی و بیشتر زبانهای اروپایی «بایبل» (Bible) و یا کلمههای هم خانوادهی آن است که از کلمهی یونانی «Biblia» به معنای «کتابها» گرفته شده است. و در اصطلاح به آن عهدین گفته میشود.
...
مافیایی که پوزو تصویر میکند کمابیش همین است. مافیایی بد و شیطانی نیست. یک نظام است با تمام محاسن و مشکلات خود که در نهایت خواننده را به این نتیجه میرساند که این ساختار بسیار انسانیتر، عادلتر و پشتوانه محکمتری برای اعضایاش نسبت به جامعهی مدرن است... عشیرهها در تمام تاریخ و در تمام فرهنگها وجود داشت. یونانیان و رومیان باستان آن را داشتهاند. رومیان به آن "کلن" میگفتند. ایرانیان از دوران باستان تا پهلوی آن را داشتهاند. اعراب داشتهاند. چینیان داشتهاند.
...
با بخشی از مناجات شعبانیه آغاز میشود که از پر معنیترین دعاهای عرفانی است... نمازگزار تنها در صورت رعایت آداب میتواند از سرّ نماز اهل معرفت و اصحاب قلب بهرهمند شود. از جمله این آداب توجه به عزّ ربوبیت و ذلّ عبودیت است... طمانینه قلبی آن است که سالک با اطمینان خاطر و آرامش دل به عبادت پردازد و اگر چنین نباشد، قلب از آن نماز منفعل نمیشود و اثر عبادت در ملکوت دل صورت نمیبندد و حقیقت صلوة حاصل نمیگردد.
...
در حال تشنگی خوابم برد. یک دفعه دیدم قطرههای آب روی صورتم میریزد. چشمهایم را باز کردم. خواهرهایم بودند. گریه میکردند و مرا میبوسیدند. آنها که رفتند نمازشب خواندم و گفتم خدایا من شهادت را دوست دارم، اما این یکبار ما را شهید نکن، اینها خیلی گریه میکنند و متأسفانه خدا به حرفم گوش داد... کاردار فرهنگیمان تماس گرفته بوده: این آقای بیدل را بگوئید بیاید اینجا سخنرانی کند...!
...
مردمان زمانه در مورد دین دچار شک و تردید شده بودند و ویراف برای اثبات حقانیت دین به چنین سفری دست زد؛ بدین گونه که نوشابهی سُکرآوری نوشید و روانش به عالم بالا رفت و پس از هفت روز بازگشت و آن چه را دیده بود شرح داد ... کتاب به نثری ساده نوشته شده است و زردشتیان به آن توجه خاصی داشتهاند؛ به طوری که در گذشته آن را به تحریر یازند در آورده و به سنسکریت و گجراتی و هم چنین، به فارسی (نثر و شعر) برگردانیدهاند
...
عیوض و بی بی صنم تصمیم میگیرند به کرمانشاه بروند تا بلکه بتوانند با تغییر کار و روش زندگی از تنگدستی نجات پیدا کنند. اما نه تنها موفق نمیشوند که پسر بزرگشان رحیم را هم که از مدتها پیش مریض بود از دست میدهند و ناامید به ولایت خود بر میگردند... بی بی صنم که برای گذراندن زندگی به هر کاری از جمله پنبه ریسی و نانوایی دست میزند و نمیتواند از عهده تأمین معیشت برآید پس از شوهر دادن دختر بزرگش به قربانعلی کفاش با بقیه بچههایش به اصفهان کوچ میکند.
...
بوستان دارای چهارهزار بیت و مشتمل بر یک مقدمه و ده باب است به این شرح: مقدمه در نیایش خداوند، باب اول در عدل و تدبیر و رای، باب دوم در احسان، باب سوم در عشق و شور و مستی، باب چهارم در تواضع، باب پنجم در رضا، باب ششم در قناعت، باب هفتم در تربیت، باب هشتم در شکر بر عاقیت، باب نهم در توبه و راه صواب، باب دهم مناجات ... بوستان لااقل از قرن هفدهم میلادی به زبانهای اروپایی راه یافته و ترجمه شد...
...
درباره سابقه نمایش به ویژه در قرن اخیر در ایران... محمد حجازی (مطیع الدوله) با نمایشنامه محمود آقا را وکیل کنید، رفیع حالتی با لمبک آب فروش، حسینقلی مستعان با شوهرهای مریم خانم، شجاع الدین شفا با کاندیدا، علی دریابیگی با امان از دست شوهرم، میرزاده عشقی با رستاخیز سلاطین ایران از جمله نمایشنامهنویسان این دوراناند.
...
یکصد مقاله از نوشتهها و سخنرانیها و پژوهشهای ملک الشعرا... محمد گلبن از میان مجلات و نشریات و روزنامههای چند دهه اخیر گرد آورده... شیوه تدوین این کتاب به صورت موضوعی و به ترتیب تاریخ نگارش مقالات است... شعرشناسی، مقالههایی است درباره شاعران، تحقیقات ادبی، مقالات درباره متون مهم فارسی، از جمله تاریخ بلعمی، مقالات تحقیقی در باب نقاشی در ایران، روابط فرهنگی ایران و هند، مباحث لغوی و دستوری، قطعات ادبی و نمایشنامه، از نوشته های خواندنی بهار است.
...
"بهاء" طبیبی است که در ممالک مترقی درس خوانده است و حالا که به ایران برگشته، به امر "میرزا محسن لواسانی" که از یاران "شیخ فضلالله نوری" است به مدرسهی خان میرود تا در آنجا به مداوی بیماران بپردازد. داستان بعد از قتل شیخ فضلالله روایت میشود؛ زمانی که چماقداران به میرزا حمله میکنند تا او را به میانهی بازارچه ببرند و در میان کتابهایش بسوزانند.
...
نام کتاب به شمار کسانی اشاره دارد که در زمان رضاشاه به جرم عضویت و فعالیت در گروهی اشتراکی بازداشت و محاکمه و به محکومیتهای متفاوت زندانی شدند و در رأس آنان "تقی ارانی" جای داشت. بزرگ علوی، که خود یکی از پنجاه و سه نفر و به هنگام بازداشت معلم بوده ضمن روایت رویدادهای واقعی، با هنر نویسندگی داستانی شیرین و جذاب و خواندنی پدید آورده است.
...
شاید در ادبیات انگلیسی اولین کسی را که بتوانیم نام ببریم که در این سبک مینوشته "جفری چاسر" باشد با داستانهای «کانتربری» ولی قبل از او ما «هزار و یک شب» را داریم و همچنین «دی کامرون» بوکاچیو را داریم... سالینجر آنچه که به ما نشان میدهد دقیقاً آن چیزی است که تجربه کردهایم و دیدهایم... خواندن سالینجر در من این احساس را ایجاد کرد که من دیوانه نیستم.
...
به عنوان یک تفریح سالم، شب ها برگه های ثبت احوال شخصیت های مهم شهر را از بایگانی کش می رود و از آنها رونویسی می کند. شبی بر حسب اتفاق، برگه مشخصات زنی ناشناس را هم از بایگانی بر می دارد. وقتی مشخصات زن را می بیند ناگهان به این فکر می افتد که باید زن را پیدا کند... زن خودکشی کرده ...
...
اروپای پس از 1968، در دورانی که سرزمین بوهمیا تحت اشغال ارتش روس بود. در فصل آغازین، این واقعیت تاریخی از همه چیز مهمتر است و به تدریج پسزمینه میشود و زندگی اشخاص داستانی در جلو آن روی میدهد، مانند زندگی آن زن مهاجر چک به نام تامینا که سرانجام در جزیرهای میمیرد که فقط تعدادی کودک در آن زندگی میکنند... طی دویست سال اخیر، سار جنگلها را رها کرده است تا پرنده شهرها شود [...] اینکه بوهمیا تحت اشغال سلتها باشد یا اسلاوها [...] مشکل زمین نیست.
...
زنی متکبر و خودکامه و بدخو بر دهکدهای حکومت میکند... هر پنج دختر سیاهپوش تحت حکومت شدید او ناگزیر از زندگی کردن در چهاردیواری خانهاند و جرئت ندارند از رعایت قوانین وحشیانهای که بر آنها تحمیل میکند سربپیچند... یک شب آدلا، که از همه خواهران کوچکتر است، اطرافیان خود را میفریبد، به جوانک میپیوندد... دستخوش فشار روحی شدید میشود و خود را در انبار خانه حلقآویز میکند.
...
در طول دوره قاجاریه، اگر چه به دلیل سلطه نظام سلطنتی منطقه، زمینهی مناسب تأملات سیاسی وجود نداشت، اما در متن همین نظام بیش از یکصد رساله سیاسی و اقتصادی، با انگیزههای عدیده و توسط افرادی با پایگاههای سیاسی، طبقاتی و فکری مختلف نوشته شد که این معنا نشان از اهمیت تأملات سیاسی در جامعه عهد قاجاری است. رسائل مذکور، عمدتاً توسط علماء و منورالفکرهای دوره قاجار و تعداد بسیار اندکی از آنها توسط تجار تألیف شدهاند.
...
وقتی دف دست "مویدی" و "کپورچالی" و "روشن ضمیر" و "امیرشاهی" بیافتد؛ پایانبندی هر ستون (بخوانید هر بخش از کتاب) برای نویسنده کاری در حد هدایت یک افلاکپیمای ایرانی است... برای صیانت از عفت اجتماعی به جای "تریاک" بگوید "چای" و دستگاه "قل قلی" را "سانترفیوژ" بنامد و "وافور" را گرز لقب بدهد که همین کار، هم بهانهی دیگری برای لبخند خواننده باشد و هم ترویج ابتذال نباشد.
...
حله که به اجبار و خواست برادر بزرگش، عبید به عقد حبیب مردی عیاش و قاچاقچی، در آمده و شهر و دیارش را ترک گفته بود، پس از یک زندگی زناشویی ناموفق طلاق میگیرد و به زادگاهش باز میگردد... شبیرو، عموی مادر حله، بازماندهای از بردههای زنگبار است که زمانی به بندر آورده شدهاند... خدو یک سابقهدار سیاسی فعال است و دیری نمیگذرد که همراه با رفقایش قریش و دادیار بازداشت میشود.
...
جوانی نسبتاً احساساتی و پرشور در خیابان به دختری برمیخورد که در او تأثیری حاد به جا میگذارد. در آغاز، این ضربه صاعقهآسا از حدود طبیعی فراتر نمیرود؛ که فردی یکه و تنها در حضور موجودی دلپذیر، که با لذتی خاص به سخنانش گوش فرا میدهد، احساس میکند. لیکن، پس از چند دیدار شبانه، که در آنها این دو جوان فقط به سخن گفتن با یکدیگر میپردازند، مرد میبیند که عشق افلاطونی او در تبدیل به طلب جسمانی شده است.
...
در این منظومه مفهوم "خودی" را بیان کرده که به گفته خودش سر حیات و هسته مرکزی نظام فکری است. این مفهوم در منظومههای بعدی او بال جبرییل و جاویدنامه تحول یافته؛ سپس در کتاب مشهورش احیاء فکر دینی در اسلام به گونهای سازمان یافتهتر بیان شده است... به مثنوی مولوی و مثنوی بوعلی قلندر "پانی پتی" نظر داشته است... به نظر اقبال عشق هسته مرکزی خودی و پلی است میان انسان و خدا و خودی تنها با عشق به کمال میرسد.
...
نماینده اوج آفرینش هنری شاعر در مهمترین دهه عمر شاعری او دههای که از سرایش "زمستان" (سال 1334) آغاز میشود... اشعار این کتاب بیانگر و نمودار یاس غالب شاعرند که پس از گذشتن از بیابانهای هیچ و پوچ آباد، اینکه به دامن کوهی رسیده که با ستردن غبار از کتیبه دامنهاش، آیت یاس فلسفی اخوان را میتوان خواند.
...
داستانی عشقی از سالهای جنگ جهانی دوم است. در کانون ماجرا جمیله، دختر جوان قرقیزی، قرار دارد که همسر دوستنداشتنیاش، صادق، در ارتش شوروی خدمت میکند. راوی مستقیم داستان، سعید، برادر ناتنی و پانزده ساله صادق است که زن برادرش را میستاید و خود را حامی و مدافع او میشمرد. جمیله با دیگر زنان جوان روستا فرق دارد، خودآگاه، خودرأی و گاه نیز گستاخ است و به هیچوجه حاضر نیست خود را فقط یک مخلوق آماده به خدمت بداند...
...
برادرش حمید، از امریکا تماس گرفته و به او یادآوری کرده که به دانشجوهای زنده بیشتر نیاز است. اما سعید تصمیم خود را برای رفتن گرفته است... در اردوگاه سد، هر روز برنامه شنا و غواصی اجرا میشود تا به سطحی از آموزش برسند که برای تمرین و شناسایی عرض رود را شبانه طی کنند و خود را به ساحل فرضی برسانند... دژ به قتلگاهی تبدیل میشود. سعید گلولههای آر پی جی را جمع میکند و به عنوان مهمات به بچه ها میرساند.
...
93 قطعه از یادداشتها و دست نوشتههاى شهید احمدرضا احدى، نفر اول کنکور تجربی و دانشجوى سال دوم رشته پزشکى دانشگاه شهید بهشتى... یادادشتهای "ژان والژان"، "حسنک کجایی؟!"، "دانه برف" و "مندلیف" و "با ریاضی " اسامی برخی از یادداشتهای اوست که بیانگر وسعتنظر و استعداد شگرفش در بهرهگیری از علومی نظیر فیزیک و شیمی و ریاضیات برای خلق آثارش است.
...
چشمان مدفون شدگان میآید که ماجرای اعتصاب عمومی بزرگی است که به خلع دیکتاتور گواتمالا انجامید و ضربهای جدی به انحصار موز وارد آورد... موفقیت اعتصابیون به سرخپوستان مرده امکان میدهد که چشمان گشوده خود را ببندند، زیرا آنان، بنا بر افسانه مایا، چشمان خود را در گور خود تا زمانی که عدالت اجرا شود گشوده نگاه میدارند.
...
ابوطالب هنگام جنگ به اسارت آلمان افتاده، ولی توانسته بود بگریزد و در کنار پارتیزانهای یوگسلاوی مبارزه کند. حالا به یمن افتخارات جنگی برجستهاش میتواند پس از جنگ نیز به عنوان معلم کار کند. با این حال چند سال بعد، به علت یک ساعت درسی که طی آن صادقانه از حوادث و تجربیات جنگی خود برای شاگردانش صحبت کرد، علیه او خبرچینی میشود و دیگر اجازه تدریس به او نمیدهند.
...
مریم دختر نامشروع یک بازرگان افغانی است که جدا از پدرش زندگی میکند... مرگ مادر باعث میشود که پدرش وادار شود، مدتی کوتاه او را در جمع خانوادهی واقعی خود بپذیرد، ولی در نهایت پدر مجبور میشود که برای حفظ آبرو، دختر را به ازدواج یک مرد مسن دربیاورد... لیلا اما دختری کاملا متفاوت است، او دختر باهوش یک روشنفکر افغانی است. دست سرنوشت باعث میشود که این دو زن با هم همخانه شوند.
...
مباحث مقدمه در شرح حال آزادی خواهانی چون "سیدجمالالدین اسدآبادی" و "میرزا رضا کرمانی" روحانیانی چون "سیدمحمد طباطبایی" و دولتمردان ترقی خواهی چون "میرزاحسین خان سپهسالار" و امیرکبیر است... مباحث مطرح شده در انجمن مخفی، واقعه کرمان و غوغای میان متشرعه و شیخیه، ذکر تاریخچهای از وضع ارامنه و رواج شایعه تکفیر مظفرالدین شاه از سوی سیدعبدالله بهبهانی... پس از به توپ بستن مجلس که از آن به "یوم التوپ" یاد میکند...
...
سرودههای قیصر در طی سالهای 69 تا 79 و شامل 91 قطعه شعر در قالبهای غزل، رباعی، دوبیتی و قطعات نیمایی... سادگی و روانی زبان، مضمون یابی، نکته پردازی، زبان امروزی و مردمی بودن از جمله مهمترین مختصات شعر قیصر امینپور هستند.
...
مردی پوستین میراث بر دوش، نومید از ظهور کاوه، اندوه راز خاطر خود آبیاری میکند و حتی طلوع خورشید را جز به هیئت «شعله ور خون بوته مرجانی» که بال کبوتران صبحگاهی را خونین کرده است، نمیبیند... اغلب شعرهای "آخر شاهنامه"مضمونی اجتماعی سیاسی دارد و به تعبیری، فریادی است برخاسته از دردی مشترک که جو سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332، به خصوص فضای روشنفکری ایران آکنده از غم و یاس را نشان میدهد.
...
زینتالسادات که رقاصهی معروفی است؛ ناگهان شبی در میانهی مجلس رقص یکی از درباریان پهلوی، به شهرت و ثروتش پشت میکند و با نوجوانی که در عطش شهوانی دیوانهواری گرفتار شده است؛ فرار میکند. از ترس دربار و اطرافیانش به روستایی پناه میبرد و در آنجا هرچند سخت زندگی تازهای برای خودش و نوجوان دست و پا میکند. پسر را به عقد خادمهاش درمیآورد و او که کمال نام دارد، زینت را مثل مادر خویش میپذیرد.
...
«علی» دوست دوران کودکی دانیال دلفام (فیلمساز و خبرنگار)، که یکی از فرماندهان جنگ است و «آعلیجان» نامیده میشود، در یکی از عملیاتها در اروند به شهادت میرسد. جنازهی آعلیجان پس از سالها دست نخورده پیدا میشود. شب چهلم او، مردی که صدایی کاملاً شبیه صدای آعلیجان دارد به دانیال دلفام و دیگر دوستان آعلیجان تلفن میزند و خود را آعلیجان معرفی میکند... او فرزند مردی بیمار است که هفت پسر از هفت زن دارد.
...
درطول داستان دائم به دنیای ناشناختهها پا میگذارد. چه در بسیج، چه در جبهه و چه در شمال و معدن، دنیایی که قبلاً هیچگونه اطلاعاتی دربارهی آن نداشته است. با اینکه فاصلهی آشنایی ارمیا با مصطفی تا شهادت او، بیش از شش ماه نیست؛ ولی همین همراهی کوتاه مدت، تاثیر عمیقی بر ارمیا میگذارد. بهطوریکه عاشق میشود و عارف مسلک پیش میرود. دنیای خود را با مصطفی یکی میبیند و هرگز نمیخواهد از یاد او جدا شود.
...
امیر با سختی بسیار، پسر خدمتکار و دوست دوران کودکیاش را از دست طالبان نجات میدهد و با خود به آمریکا میبرد و به فرزند خواندگی میپذیرد. پسرک که بخاطر صدمات زیاد روحی و جسمی، افسرده شده، گوشهگیر است و با کسی حرف نمیزند. بالاخره در یک جشن خانوادگی، زمانی که امیر به یاد کودکی خود و پدر پسرک، بادبادک هوا میکند، پسرک اولین قدمها را برای نزدیک شدن به خانوادهی جدیدش بر میدارد.
...
کشیشی او را به ناخدای یک کشتی تجارتی میفروشد. تا امریکا پارو میزند و مخفیانه از کشتی پیاده میشود. در کارخانه فورد به کار در خط تولید زنجیرهای میپردازد. با زنی روسپی به نام مولی آشنا میشود و بسیار زود «احساس اعتماد خاصی که در موجودات نگران جای عشق را پر میکند» نسبت به او پیدا میکند. این مولی، برخلاف زنان دیگری که شناخته است و سلین بیرحمانه خودخواهیشان را متذکر میشود، هیچ چشمداشتی ندارد.
...
به نظر من این کتاب با سن و سال آقای گلستان جور در نمیآید... مشکل در لحن ایشان است که مؤدبانه و با وقار نیست. متمدنانه نیست... گلستان همین بود که خواندید. پر از کار و زحمت، پر از انرژی، با اشراف کامل به تمام جنبههای فرهنگ و هنر، پر از تناقض، پر از احساسات بی پرده و صریح، نرم و مهربان... هم شریف و هم خبیث، زمخت و دریده، خاله زنک و لیچارگو، پر از جملاتی که بوی گند تحقیر کردن از آن میآید.
...
اولین کتابی است که درباره احزاب سیاسی ایران و سهم آنها در جریانات سیاسی آن زمان نوشته شده است... هر دو جلد کتاب از نظر وقایع دوره مشروطه اهمیت دارند. چون بهار از دوره سوم تا پنجم وکیل مجلس شورای ملی و نیز عضو حزب دموکرات بوده و از وقایع داخل مجلس و خارج از آن که در جای دیگری منعکس نشده، اطلاعات بسیار مفیدی آورده و کوشیده است تا با انصاف و درایت بنویسد.
...
از یک مقدمه و 72 باب تشکیل شده است که هریک به زندگی حالات اندیشهها و سخنان یکی از عارفان اختصاص دارد... نقلها و روایتهای تذکرة الاولیاء التقاطی از مطالب کتابهای دیگر است... در سرگذشت هر عارف تمام نقلها و روایتهایی را که درباره زندگی او در منابع دسترس خود خوانده و به نظر او درست آمده، آورده اما بیش از آنکه در صحت روایات دقت کند به تأثیر تربیتی و ارشادی آنها توجه دارد.
...
نسخه انگلیسی کتاب هری پاتر و قدیسان مرگ [Harry Potter and the deathly hallows] در نیمه شب 21 جولای 2007 (30 تیر ماه) به وقت محلی کشورهای مختلف جهان در کتابفروشیهای بیش از 93 کشور جهان پخش شد و هیجان انتظار برای آخرین کتاب هریپاتر که خود نویسنده هم در آتشافروزی این هیجان نقش موثری داشت به اوج خود رسید.
...
شبا و شوکمار، یک زوج هندی ساکن بوستون هستند که بعد از مرده به دنیا آمدن اولین فرزندشان... یک راننده تاکسی هندی است که به زبان انگلیسی احاطه دارد و دلدادهی زنی شده است که به همراه شوهرش که برای بازدید معبدی باستانی سوار تاکسی او شدهاند... پیرزنی که در یک ساختمان چهار طبقه نظافت و دربانی میکند... دختری که با مردی بنگالی دوست میشود و زمانی که همسر مرد به سفر رفته روابطش را با او ادامه میدهد.
...
وقتی که ننه، خواهر و پسرعموی چمل از خرید بر میگردند، غول که نام او «کل کل اشتر» است از چشم آنها ناپدید میشود. هفت روز بعد از عروسی، وقتی که چمل با بتیل برای خرید نان از خانه بیرون میروند، ناگهان صدای وحشتناکی میآید و آنها میبینند که دود غلیظی از کوچهشان بلند میشود...
...
یونس بشیران نه تنها هم نام حضرت یونسنبی است، که بهنحوی "همسرنوشت" او نیز هست. او هم اسیر ملالتی است که بر شانههای وجدانش سنگینی میکند، زیرا او نیز بهجای ماندن و امتنان امر، میگریزد و سالها در دریای طوفان زدهی درونش درپی دستیابی به تخته پارهای است که او را بهساحل امن و سلامت برساند
...
به پیشینه پارسیها پرداخته، آنها را مردمانی آریایی دانسته و منشاء آنها را با مادها یکی دانسته است... علل و چگونگی سقوط دولت ماد و انتقال قدرت به هخامنشیها... در ایران باستان شخصیتی مانند کوروش را نمیتوان یافت که با درایت و تدبیر برای تثبیت حاکمیت خود بر ملل مغلوب شیوههای نوین و بدیعی را همانند او دنبال کرده باشد... تحولات سیاسی دوره بیست ساله سلطنت داریوش دوم نشان میدهد که اکثر مشکلات سیاسی ایران با سرزمینهای دیگر ناشی از اختلالات داخلی بود.
...
شفی محمد، که در شهر بمپور سیستان و بلوچستان زندگی میکند، 24 ساله و عضو سپاه است. او تحت تاثیر دوستان پاسدارش، پنهانی و بدون اجازهی پدر و مادر بارها به جبهه می رود و بر میگردد... میان خانواده و اعضای طایفه و دوستان و آشنایان جایگاهی ندارد و همه او را طرد میکنند... به ناچار به ایرانشهر می رود و در آنجا به کمک شریف و حاج کاتب با دختری به نام "بماه" که فرزند شهید است، ازدواج می کند.
...
شاید بهتر بود به جای جایزهی بهترین کتاب داستان در زمینه "دفاع مقدس" جایزهی بهترین "کتاب جنگی" و برترینهای بیست سال "داستان نویسی جنگی" به آن اهداء میشد. البته اگر این کتاب را بهترین بدانیم! ... یک بسیجی کارآموز دیدهبانی که عاشق فیلمبرداری و فیلم ساختن است؛ سر خود، لودرها و بولدزرها و غلطکهای جهاد را به کار میگیرد تا در پشت خط اول خودی و زیر آتش مستقیم شدید و تیر مستقیم دشمن تپهی بزرگی به ارتفاع پانزده متر درست کند و ...
...
تنها کتابی است که در زمان حیات آوینی و با نظارت خود وی منتشر شده است... ثمرهی تجربهی ده سال مستندسازی... مونتاژ قبل از آن که یک ضرورت تکنیکی باشد، ارزشگذاری است. ارزشگذاری اشیاء و اشخاص و حالات... هنر، محاکات حضور و غیاب بشر نسبت به حق است. همهی هنرها این چنیناند و در میان هنرها، سینما "آینهی جادو" است، آینهای که در آن چهرهی باطنی بشر امروز بیپرده انعکاس یافته است.
...
موضوعات اجتماعی گلاویز مردم را دستآویز خود کرده است... تو مرا برای خودم نمیخواهی، نیازهایت را در وجود من جستجو میکنی، خواستههای آرمانیات را، مطلوبهای دست نیافتنیات را... خدایا! او نه تنها همسری شایسته نیست، بل سد راهست. با خنجرهایش از پشت، رمق تنم را میکاهد... میخواستم دست او را بگیرم و از این منجلاب عفنی که غوطه میخورد نجات دهم. تصور نمیکردم آنچنان به باتلاق خو کرده باشد که دست نجات مرا نیز به تعفنش بیالاید.
...
گاهی انسان فراموش می کند که عابر است و پل، موقت، و گرنه چه دلیل یا سودی دارد افسوس خوردن و ماتم گرفتن یا مقصر دانستن خود یا دیگری و عجیب انگاشتن این که پلی که تکیهگاهی باید باشد ناگهان زیر پا خالی بشود و فرو بریزد؟... هیچ چیز امن نیست و نادر همیشه این احساس را با خودش همراه دارد.
...
از دیوانسالاران عصر غزنوی بود که در دیوان رسائل کار میکرد. در طول تاریخ ایران، دیوانسالاران یا خواجهگان و به عبارتی میرزاها، همیشه بخش باسواد جامعه محسوب میشدند... نسخه کامل این تاریخ در اصل سی مجلد بوده که امروز فقط شش جلد آن بر جای مانده است. مطالب باقی مانده بیشتر در بردارنده حوادث روزگار غزنویان به ویژه دوره سلطان مسعود است و درست به همین علت است که تاریخ بیهقی را "تاریخ مسعودی" هم مینامند.
...
در بابل و در همه شهرهای آن مراقب رستگاری و سلامت اهالی بابل بودم تا مسکن آنها بنا به میل خدایان همچون یوغی نباشد که برای آنها مناسب نباشد... ویرانه آنها را آباد کردم، فقر آنها را بهبود بخشیدم، مردوک خدای بزرگ از اعمال پرهیزکارانه من شادمان شد...برای همه انسانها آزادی پرستش خدایانشان را برقرار کردم... من فرمان دادم که هیچ خانهای ویران نشود و هیچ ساکنی از آن محروم نگردد...
...
جلد اول مشتمل است بر یک مقدمه و دوازده مقاله درباره نیاکان خاندان صفوی، چگونگی دستیابی شاه اسماعیل اول به سلطنت و... صحیفه دوم مشتمل بر وقایع پادشاهی شاه عباس اول از آغاز تا 1025 و دوازده سال آخر حکومت شاه عباس تا مرگ وی... علاوه بر ذکر وقایع تاریخی به مسائل اجتماعی نیز توجه کرده است ... اطلاعات ارزشمندی درباره تشکیلات اداری نظامی و مسائل مالی و شرعی حکومت صفوی و حکومتهای همجوار ایران؛ همچون عثمانیها، گرجیها، بابریان هند...
...
تتوی نتوانست تاریخ الفی را به انجام برساند چرا که میرزا فولاد برلاس او را در 996 در لاهور به قتل رساند... جامعترین تاریخ عمومی به زبان فارسی دانست که به روش سالشمار درباره تاریخ سرزمینهای اسلامی همچون شبه جزیره عربستان، ایران، شبه قاره هند، آسیای صغیر، آفریقای شمالی، ماوراءالنهر و دیگر مناطق مسلماننشین تألیف شده و از نظر نقل روایات مختلف درباره وقایع از مفصلترین مآخذ دوره هزارساله تاریخ ملتها و دول اسلامی است
...
مخالفت با مدعیان عرفان و تصوف/ عشق به آزادگى و آزادى/ بیان نابسامانیهاى اجتماعى، بویژه انحطاط اخلاقى زنان آن روزگار/انتقاد از حکومت وقت/ نا امیدیها و سرگشتگیهاى نسل جوان/ ازبین رفتن ارزشهاى اخلاقى و نیز عاطفه و احساس مادرى/ از همپاشیدگى خانوادهها/ فقر و بیعدالتى/ احساسات شخصى نویسنده و... مواردى است که نویسنده در این کتاب به شیوههاى مختلف درمورد آنها سخن گفته است.
...
روایتی است از ایران 1332 و آغاز بیداری مردم ایران با بیرق "نهضت ملی شدن صنعت نفت" که البته همه اینها در پیرنگ داستان دیده میشود و هیچگاه از عمق و "سایه" به سطح نمیآید. بیگدلی با تعلیقی خاص و روایت خوابی سفید اما تلخ، خواننده را برای حل معمایی تاریخی با خود همراه میکند. "خواب میبینم که اسحاق هنوز پنج سالش است و من پیر و شکسته شدهام آن وقتها همسال بودیم ما. و زمان بر من چه سخت گذشته خواب میبینم؛ دستش توی دست من است. راه میرویم در خیابان های سنگفرش.
...
مهدی چند روز پس از دستگیری و دیدن شکنجه، آزاد شده و در بیمارستان بستری است... مهدی در بیمارستان میمیرد. دوستان و خانواده او، در حالی که نفرت شدیدی از دستگاه حاکم سراسر وجودشان را گرفته، تصمیم میگیرند، هر یک به گونهای، راه مهدی را ادامه دهند... روشنفکران کافه نشین و ترسخورده، همگی پس از مرگ مهدی، متحول میشوند و آتشی که در وجود مهدی شعله کشیده بود، جان آنها را نیز به آتش میکشد.
...
درد دل رقاصهای است که جبر زمان و فقر او را به سوی این حرفه سوق داده، اما به آن خو گرفته است و از نگاههای تحسینآمیز تماشاچیان لذت میبرد... برای تامین مخارج خود و تحصیل دخترش در فرنگ، در غرقاب بدکاری فرو رفته، اما در عوض چشمش به روی ناز و نعمت زود گذر زندگی مجلل گشوده شده است... حکایت مردهای بی مسئولیت در همه زمانهاست.
...
مجموعهای از دو متن سالِ 1919 درباره "حرفه و رسالت دانشمند" و "حرفه و رسالت سیاستمدار" است. وبر سعی میکند که اخلاق خاص هریک از این فعالیتها و نیز غایت آنها را نشان دهد... برای سیاستمدار شدن باید منابع درآمد کافی داشت، چیزی که فرصت لازم برای این کار به دست میدهد... در دولت امروزی سیاستمدار «برای» سیاست و «از راه» سیاست زندگی میکند.
...
پسرکی کرمانی را تصویر میکند که لاغر است و سیاه و شیطان و عاشق کتاب و بیزار از ریاضی... مجید و بیبی(مادربزرگ مجید) با هم زندگی میکنند... قصهها، هرکدام موضوع خاصی دارند و نهایتا سه صفحهاند. غالبا با ایجاد مشکل خاصی قصه شروع میشود، با پیگیریهای مجید و دردسرهایش برای حل مسئله ادامه مییابد
...
"سلوچ" مقنّی و کارگر است. همسرش "مرگان" زنی است میانسال که درخانههای اهالی کار میکند تا نانی به خانه بیاورد. پسر بزرگتر "عباس" که عاشق قمار است و دزدیدن پول برادر کوچکتر. "ابراو" ــ پسر کوچکترـ نوجوانی است گریزان از فقر خانواده که تن به هر کاری میدهد تا گرد فقر را از خانه دور کند. "هاجر" هم دختر مرگان و سلوچ است که حضوری شبحوار در خانه دارد.
...
کریم صفایی، دفتردار آموزش و پرورش، هشت سال است که با پروین ازدواج کرده و دو دختر به نامهای لیلاو سهیلا دارد... اولین نوار، صدای جانباز ریاحی است و دو نوار بعدی، نوارهای مصاحبه با جانباز ساغری است. کریم مینشیند و گفتگوی جانباز ساغری را با دقت پیاده میکند، جملات اضافی، تکراری و بیمعنی را حذف میکند و وقتی کار را تحویل میدهد. دوستش به او میگوید: «تو کارها را بازنویسی کردهای.»
...
احمد بشیری روایت قدیمی کتاب «تاریخ منصوری» را به دستور شیخ یحیی کندری، راوی آن روایت، بازخوانی میکند. ماحصل این بازخوانی زنده شدن فاعلان روایت است، همانند قیامتی صغری... وقتی سعید بشیری به بهانهی تحقیق دانشگاهی، این روایت دو گانه را به انضمام روایتی از قدیس یهودی بازخوانی میکند، روایت خود را نیز در دنیای کلمات جان گرفتهی قبلی، پیش چشم خواننده به تصویر میکشد.
...
هرگاه در مجلس درسش شعر خوانده میشد، میگفت به عوض این ترهات به فلسفه و حکمت بپردازید؛ اما چون نوبت شمسالدین محمد میرسید، علامه میپرسید: بر شما چه الهام شده است؟ غزل خود را بخوانید؛ شاگردان علامه به وی اعتراض میکردند که این چه رازی است که ما را از سرودن شعر منع میکنی، ولی به شنیدن شعر حافظ رغبت نشان میدهی؟ و استاد در پاسخ میگفت: شعر حافظ همه الهامات و حدیث قدسی و لطایف حکمی و نکات قرآنی است.
...
پس از شکست کودتای نهم نوامبر 1923، به پنج سال حبس محکوم شد... دوران زندان این امکان را برای هیتلر فراهم ساخت که طی این مدت سرگذشت و اندیشههای سیاسی خویش را به نگارش درآورد... حریف را با عنوان «انگل ملتها» و «خونآشام» خارج از حمایت قانون اعلام کرد...پس از تصرف قدرت و گذار از یک مرحله تثبیت حاکمیت در داخل، دولت نوین باید به اراده «پیشوا» به ضرورتهای خارجی بقای خویش بپردازد.
...
6500 بیت شعر، که در دو سبک خراسانی و عراقی سروده شده است. موضوع غالب اشعار دیوان پروین، حکمت و اخلاق است. این مطالب عموماً در قالب مناظرهای که در آن اشیا و افراد مختلف را بهسخن درآورده، بیان شده است... اولین شعرش (که در واقع تبدیل یکی از اشعار خارجی به فارسی بود) را در 8 سالگی سرود...
...
دسته ما معروف شده بود به دستهی پیچ و مهرهایها! تنها آدم سالم و اوراقی نشده، من بودم که تازهکار بودم و بار دوم بود که جبهه آمده بودم. دیگران یک جای سالم در بدن نداشتند. یکی دست نداشت، آن یکی پایش مصنوعی بود و سومی نصف رودههایش رفته بود و چهارمی با یک کلیه و نصف کبد به زندگانی ادامه میداد و… یکی ازبچه ها که هروقت دست و پایش را تکان میداد انگار لولاهایش زنگ زده و ریزش داشته باشد، اعضا و جوارحش صدا می کرد
...
جامعه سرمایهداری امریکایی، با متمرکز کردن قدرت حقیقی در دستهای تعداد قلیلی شخصیت که در رأس «هرم منزلت اجتماعی» جا دارند و میتوانند با انتخابشان سرنوشت ملت را تعیین کنند، این «نخبگان قدرت» را تولید کرده است که میلز آنها را به عنوان وجودی اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی تعریف میکند که از لحاظ «کیفی» از مجموع شهروندان «عادی» متفاوت است.
...
با تمام توان میجنگد ولی نه مثل مردان آمریکایی بر سر بردهداری یا برای پیروزی جبهه خودی، بلکه او در این گیرودار فقط و فقط بر اساس رهنمود غریزهاش میجنگد، برای دو چیز، پول و عشق اشلی ویلکز... کتاب خواندنهایش را نمیتواند تحمل کند ولی دیوانهوار عاشق موهای طلایی و قامت بلند و چشمهای روشن اشلی است... مجموعهای است از صفات مورد پسند هر زن جوان و جاه طلبیهای نفسانی هر انسان
...
روچستر پس از اندک زمانی شیفته جین میشود. ولی جین، درست وقتی که میخواهد با او ازدواج کند، متوجه میشود که او پیشتر ازدواج کرده است و همسرش دیوانه است و روچستر او را در همان خانه مخفی کرده است. روچستر از جین درخواست میکند که همراه او بگریزد، اما مربی جوان از این کشف وحشتناک دلشکسته شده است...
...
توماس جراح که دائماً در بند زنان مختلف است. در یکی از روزها ترزا را، که موجودی است شکننده و ظریف، در خانهاش میپذیرد... برای اینکه از ترزا جدا نشود، شغلی را که در خارج دارد رها میکند و به کشورش، که تحت اشغال روسها است، برمیگردد. در آنجا متهم و سرکوب میشود. شغلش را از دست میدهد و به یک تعاونی زراعی پناه میبرد. در آنجاست که در یکی از روزها همراه ترزا در تصادفی میمیرد... شخصیت دیگر رمان سابیناست، دوست هوسبازی توماس...
...
گیاهشناسی که شهرت جهانی دارد و پس از پانزده سال بیوگی و ماجراهای عاشقانه قصد ازدواج میکند... جذبه بن در برابر شانههای مردانه لایامون، تصور همسر آیندهاش در لباس مردانه، مانند آنتونی پرکینز، در روح است؛ صحنهای در رستورانی که گویی بن پذیرفته است نقش زن را ایفا کند، نوع این تمایلات را آشکار میسازد.
...
خانواده ناصر در تب و تاب ماندن و یا رفتن سرگردانند. پدر و مادر او، گمان نمیکنند جنگ به این راحتی آشیانه آنها را مورد تهاجم قرار دهد. ناصر، حسین و شهناز پدر و مادر را ترغیب به رفتن میکنند و خود میمانند تا از شهر و آرمانهایشان دفاع کنند. شهناز شهید میشود. او اولین شهید خانواده است که بر سر آرمانهایش جان میدهد.
...
هاپکینز کشیش، تقریباً ناخودآگاه دل به عشق مری اسکادر جوان میسپارد. مرد جوانی که مری دلباخته اوست به سفری طولانی از راه اقیانوس میرود و گمان میرود که مرده است. پس مری با حس احترام و اکرام با کشیش عهد میبندد. اما جوان مفقود بازمیگردد و هاپکینز، که از واقعیت امر آگاه میشود، با فدا کردن خود مری را از قید تعهد رها میسازد...
...
زن، شکارچی زیبا را مأیوس میکند. تئا، که در ابتدا جوهر زنانگی معرفی شده است، به تدریج سخت و مردانه میشود... اوجی، پس از سفر پرماجرای مکزیک، دیگر آن پیکارو [ماجراجو]ی بیقید نیست. زمان استراحت و تأمل جای ماجراجویی و حرکت را میگیرد. اوجی یتیم، با دست کشیدن از مشارکت در طرح دیگران، میخواهد طرح خود را محقق کند: گردآوردن کودکان و مادرانی که پدرها رهایشان کردهاند.
...
تنها چیزی که برای من وجود دارد سفرهایی است که در راه دل یا در راههای صاحبدل میکنم. من در این راهها سفر میکنم و تنها مبارزهای که برایم اهمیت دارد این است که به مقصود برسم... وی کشف میکند که به کار بردن گیاهان توهمزا مرحله مقدماتی این آشنایی است و این کار باید زیر نظر استادی انجام گیرد. زیرا بدون رعایت این احتیاط، شخص از نظر جسمی و روحی با خطر مرگباری روبرو میشود
...
الکس، قهرمان و راوی رمان، به اتفاق رفقای خود در بیرون از مرزهای قانون زندگی میکند و از بدی کردن و خشونت به آهنگ موسیقی لذت میبرند... در آزمایشهایی برای از میان بردن حالات ضداجتماعیاش از او به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده میکنند. بر اثر اقداماتی برای شرطی کردن، «به اصطلاح معالجه میشود»... نویسندهای که همسرش بر اثر تجاوز دار و دسته الکس کشته شده است او را به فرزندی میپذیرد...
...
ازدواجم که مالیده بود و بیکار هم بودم... هرچه هست بیکاران ره گم کرده است و زنان خدمتکار ترحمانگیز رستوران و ملاقاتهایی که، اگر بینتیجه هم نباشد، رضایتی به بار نمیآورد؛ گاهی نیز ماجرای دهاتیان خراب از آبجو است که ربع ساعتی بر سر دو دختر سر راه بلا میآورند... هرگز «مبارزه نمیکنند»، زیرا میدانند که با قویتر از خود طرفاند. به نوعی، دنیایی «دینی» مطرح است، اما بدون خدا و تعالی.
...
مدعی است که کتابش ترجمهای از یک متن عربی اصیل تألیف مورخی عرب به نام سیدحامد بن انجلی است... در سفیده صبح، مخفیانه و مسلح به نیزه و سپر، بر اسبش سوار میشود و از در پنهانی حیاط خانهاش به دنبال ماجراها سر به بیابان میگذارد... مسئول این دیوانگیها «کتابهای بیگناه» کتابخانه او هستند. در نتیجه، کشیش و دلاک، صورتی از آن کتابها برمیدارند، بنا به سلیقه شخصی خود و به مقتضای درک و میزان سوادی که دارند، برخی از آنها را از درافتادن به درون شعلههای آتش معاف میدارند و بقیه محکوم به سوختن میشوند.