نیمکتهایی به شکل کتابهای باز در اطراف لندن... مرد جوان در حال خوردن ساندویچ و خواندن کتاب... برج کتاب... مجسمه کالین فرث بازیگر نقش آقای دارسی در فیلم «غرور و تعصب»... درخت کتاب... مرد کتابی... آبنمای کتابی... خرس پدینگتون در ایستگاه راهآهن... کلاهدوز دیوانه و خرگوش مارس بدون آلیس در سرزمین عجایب... و شازده کوچولو در ژاپن
...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بودهاند و رفتهاند جاهای خوب دنیا مسکن کردهاند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، میخواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنهای، من برای خودم رو نینداختهام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید
...
سرچشمههای ایراندوستی متعدد هستند... رفتار دوربین شعیبی در مکان مقدسی مثل حرم، رفتاری سکولاریستی است... جامعه ما اما جامعه بیماری است و این بیماری عمدتا محصول نگاه سیاسی است. به این معنا که اگر گرایشهای دینی داری حتما دولتی و حکومتی هستی و اگر میخواهی روشنفکر باشی باید از دین فاصله بگیری... در تاریخ معاصر همین روسها که الان همه تکریمشان میکنند و نباید از گل نازکتر به آنها گفت، گنبد امام رضا (ع) را به توپ بستند اما حرم امن ماند
...
مادرم قبل از اینکه ازدواج کند، برای مطبوعات قصه مینوشت... پسر! چارلز دیکنز بخون تا زندگی کردن یاد بگیری!... تارزان جزو اولین کتابهایی است که خواندم... عاشق سعدی هستم... هنر فراتر از زندگی ما میرود و نتیجهاش به زندگی ما بازمیگردد... اصلا حاضر نیستم کتاب الکترونیکی بخوانم؛ بوی کاغذ را باید بشنوم... کارهای طاهره صفارزاده بود بهترین نمونههای شعر زنانه در ادبیات ما هستند
...
بهترین فیلم بخش بینالملل و بهترین فیلم از نگاه ملی... یکی از آقایان خیلی مسلمان که عضو شورای پروانه نمایش است میفرماید این بچهلاکپشتها نماد تانکهای آمریکایی هستند که به ما حمله میکنند! ... قاچاقچیهای جزیره قشم به زن یاری میرسانند و برعکس، رییس اداره حفاظت از محیط زیست فقط پی دلارهاییست که ممکن است از این کشف حاصل شود... واضح است که مردم با شنیدن خبر این که بهروز وثوقی هم میتواند به زادبوم برگردد جوک میسازند
...
قاعده پنجاه نفر بیشتر وعده نگیرین... خرج و مخارج شب هفت رو بدین خونه سالمندان... سر شام گریه نکنین. غذا رو به مردم زهر نکنین... آبروداری کنین بچهها، نه با اسراف با آداب... سفره از صفای میزبان خرم میشه، نه از مرصع پلو… اینم خودش یه وصلته... انقدر بهم نزدیک بود مثل پلک چشم، که نمیدیدمش
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرمکننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژیهای سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاریشدن و یکدستشدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیینگرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که میتواند بهطور ناخواسته همسویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند
...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب میخواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوششانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام میدهیم
...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار میرود، کنایههای پچپچهوار در صف نانوایی، تمسخر لقبها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمیآید. این طنز، از جنس خنده و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تابآوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفتوگویی است در سایه ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمیکند اما آن را به سخره میگیرد.
...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیکترین شهر میرود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه میگذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگیاش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمانهای جنایی ارزان، تاریخهای نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملیگرایان و نظریهپردازان توطئه
...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بدهبستان شکل میگیرد، و سرمایهگذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل میشود... تکنیکهای روانشناسی، برخلاف ادعای آزادیبخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالبهای رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای میدهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایهدارانه سازگار است
...