نامه‌ها، دست‌نوشته‌ها یا آثار هنری بسیار کمی از امیلی برونته باقی مانده‌اند. از این رو یک اثر بسیار نادر به‌جای‌مانده از این نویسنده اخیرا در یک حراجی به قیمتی فراتر از پیش‌بینی‌ها به فروش رسید و به مجموعه موزه «برونته» اضافه شد.

نقاشی برونته

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، یک نقاشی بسیار نادر اثر امیلی برونته، نویسنده مطرح انگلیسی، در یک حراجی توسط موزه‌ «برونته» که در خانه‌ سابق او قرار دارد، به قیمتی فراتر از برآوردها خریداری شد. این نقاشی که پرتره خیالی از زنی با موهای تیره را که در باد پریشان‌اند و ردایی گشاد و آبی روشن بر تن دارد به تصویر می‌کشد، هنگام عرضه در حراجی «Forum» در تاریخ ۲۷ مارس، نبردی را در بین خریداران به‌راه انداخت. این اثر درحالی به قیمت ۳۲,۰۰۰ پوند (۴۲,۰۰۰ دلار) به موزه فروخته شد، که بسیار بالاتر از برآورد قبلی ۲۰,۰۰۰ پوندی (۲۶,۰۰۰ دلار) آن بود.

«آرت‌نت» نوشت، اگرچه «امیلی برونته» گاهی نقاشی هم می‌کرد، اما او بیشتر به‌عنوان نویسنده شناخته می‌شود و به‌خاطر تنها رمانش به نام «بلندی‌های بادگیر» تحسین شده است. دو خواهر او، به نام‌های «آن» و «شارلوت» نیز نویسنده بودند، که دومی «جین ایر»، یکی دیگر از شاهکارهای ادبیات دوران ویکتوریا را نوشته است.

به گفته‌ «آن دینزدیل»، سرپرست اصلی موزه «برونته»، «احتمالاً امیلی اسرارآمیزترین عضو خانواده برونته است. او در ۳۰ سالگی درگذشت و دست‌نوشته‌ها یا نامه‌های بسیار کمی از او باقی مانده‌اند. بسیار نادر است که چیزی مربوط به امیلی به بازار بیاید و همین باعث می‌شود این نقاشی بسیار بااهمیت باشد.»

«باد شمالی» (۱۸۴۲) زمانی نقاشی شده که «امیلی» هنوز در اوایل دهه بیست‌سالگی زندگی‌اش بوده و همراه «شارلوت» در مدرسه شبانه‌روزی دخترانه «Pensionnat Heger» در بروکسل تحصیل می‌کردند.

در کاتالوگ حراج آمده که نامه‌های شارلوت نشان می‌دهند امیلی در بروکسل در کلاس‌های طراحی شرکت کرده است و به‌نظر می‌رسد این نقاشی خاص را هنگام بازگشت به انگلستان جا گذاشته است. مدرسه «Pensionnat Heger» توسط «کنستانتین ژرژ رومن هگر» اداره می‌شد و حراجی «Forum» معتقد است که این اثر احتمالاً در اختیار او بوده، سپس به نسل بعدی منتقل شده و از آن زمان در مجموعه‌های خصوصی باقی مانده است.

موزه «برونته پارسونج» در خانه‌ای در روستای «هاورث» در یورکشایر شمالی قرار دارد که خواهران برونته در آن زندگی می‌کردند. این موزه توسط انجمن برونته اداره می‌شود و با برگزاری نمایشگاه‌ها، کارگاه‌ها و سخنرانی‌ها، مخاطبان را با زندگی و میراث این خواهران آشنا می‌کند.

گرچه چند نفر از خواهران و برادران برونته، از جمله شارلوت و برادرشان «برانول»، چند اثر نقاشی خلق کرده‌اند، اما تعداد بسیار کمی از نقاشی‌های امیلی باقی مانده‌اند.

این نقاشی آبرنگ به لطف «بودجه خرید انجمن برونته»، که از کمک‌های مردمی بهره می‌برد، خریداری شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...