جان گریفیث معروف به جک لندن، رمان‌نویس امریکایی و خالق آثاری چون «سپید دندان» و «آوای وحش»، صد و بیست وسه سال پیش در 14 ژانویه چشم به جهان گشود. آثار وی همچنان به عنوان منبعی ارزشمند برای ساخت آثار سینمایی محسوب می‌شوند.

به گزارش ایبنا،
جک لندن بر اثر عصیان روحی بر ضد اجتماع و تطابق نیافتن با شیوه زندگی، در سال 1916 و در سن 40 سالگی به زندگی خود پایان داد. اما نخستین اقتباس سینمایی که با اقتباس از آثار این نویسنده ساخته شده به صد سال پیش باز می‌گردد که «دیوید گریفیث» فیلم «برای عشق الهی» را با اقتباس از داستان «تنها گوشت» لندن کارگردانی کرد.

در سال 1915 رمان «گرگ دریایی» لندن توسط «هوبارت بوث ورث» به فیلم بازگردانیده شد که وی خود در یکی از نقش‌های اصلی نیز به ایفای نقش پرداخت.

روند اقتباس از آثار لندن در دهه 20 نیز همچنان با ساخت فیلم «عجیب» و به کارگردانی «ویکتور فلمینگ»، کارگردان «برباد رفته» ادامه یافت.

از دیگر آثار اقتباسی ارزشمند این دهه باید به فیلم «برپا کردن آتش» اشاره کرد که به کارگردانی «چالز باربین» ساخته شد.

در دهه سی نیز آثار زیادی با اقتباس از رمان‌ها و داستان‌های
جک لندن بر پرده سینماهای جهان آمد که از مهم‌ترین آن‌ها باید به فیلم «آوای وحش» به کارگردانی «ویلیام ولمن» و بازی «کلارک گیبل» اشاره کرد.

در سال 1939 «جرج واگنر» فیلم «آوای گرگ» را با اقتباس از اثری با همین عنوان کارگردانی کرد که با استقبال تماشاگران رو به رو شد.

«گرگ دریا» در سال 1941 بار دیگر سینمایی شد. این بار «مایکل کورتیز» کارگردانی این فیلم را بر عهده داشت و بازیگر اصلی آن «ادوارد رابینسون» بود.

در دهه شصت این سریال‌های تلویزیونی بودند که بازار اقتباس از آثار لندن را در دست گرفتند.

اما مشهورترین «آوای وحش» تاریخ سینما در سال 1972 به کارگردانی «کن آناکین» ساخته شد که «چارلتون هستون» بازیگر نقش اصلی این داستان بود.

در سال 1973 فیلم «امپراتور شمال» با اقتباس از یکی از رمان‌های لندن و به کارگردانی «رابرت آلدریچ» بر پرده سینماهای جهان آمد.

اقتباس ایتالیایی از گرگ دریا در سال 1975 سینمایی شد که کارگردان آن «جوزپه واری» بود و «باربارا باچ» و «چاک کانرز» بازیگران اصلی آن بودند.

در دهه هشتاد فیلم‌های اقتباسی بر اساس آثار لندن کاهش یافت و تنها نمونه ارزشمند این سال‌ها، فیلم «تب کلوندیک» است که کارگردانی آن بر عهده «پیتر کارتر» بود.

در دهه نود
جک لندن بار دیگر به جعبه جادویی بازگشت و تنها اثر قابل توجهی که با اقتباس از آثار وی ساخته شه باشد، فیلم «سپید دندان» است که به کارگردانی «رانالد کرایسلر» بر پرده سینماهای جهان آمد.

جذابیت آثار لندن در قرن بیست و یکم هم‌چنان ادامه یافت و بیش از ده اثر سینمایی نیز در این دهه با اقتباس از آثار وی ساخته شد.

تقریبا تمام آثار این نویسنده در ایران ترجمه و منتشر شده‌اند و مترجمانی چون رضا سیدحسینی، اصغر رستگار و پرویز داریوش در ترجمه آثار او کوشیده‌اند.

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...