• 18 آذر 1403

    نقدی-بر-اقتباس-ربات-وحشی-مهدی-فردوسی-مشهدی

    فیلم تغییرات ریز و درشتی را در روایت کتاب ایجاد کرده است؛ چنان‌که شخصیت فینک (روباه) در کتاب اصلی نیست، اما در فیلم نقش مکمل برجسته‌ای دارد یا مواجهه گله غازها با رز (ربات) در کتاب، دوستانه‌تر از مواجهه‌شان با او در فیلم است... داستان، ماهرانه به مخاطب کودک و نوجوان نشان می‌دهد که ربات‌های انسان‌وار می‌توانند در اکوسیستم طبیعی ادغام شوند و به شکل‌های متنوع زندگی ارگانیک «تعلق» داشته باشند... روباه شازده کوچولو اهلی می‌شود و روباه ربات وحشی، هم اهلی می‌کند هم اهلی می‌شود ...

  • 26 شهریور 1402

    فارنهایت-۴۵۱-به-روایت-فرانسوا-تروفو-فیلم

    مونتاگ از شهر گریخته و پس از چند روز سردرگمی اکنون خود را در میان یاغیان کتاب‌خوار! باز یافته است. رهبر یاغیان، که خودش را «سرخ و سیاه» اثر استاندال معرفی می‌کند؛ پس از آنکه فیلم ضبط شده‌ی تعقیب و اعدام! مونتاگِ «جنایتکار»! را _ که در تلویزیون دولتی و برای اقناع مردم ساخته شده است _ برایش پخش می‌کند؛ او را برای آشنایی با دیگر «کتاب_انسان‌»های فراری به جنگل می‌برد... در این اجتماع کوچک از «جمهوری» افلاطون تا «شهریار» ماکیاولی و از «غرور تعصب» تا «دیوید کاپرفیلد» دور هم جمع شده‌اند به امید روزی که ...

  • 22 اسفند 1401

    نگاهی-به-نهنگ-آرونوفسکی-عبدالرحمن-فتحالهی

    هانتر جرئت و جسارت تغییر متن خودش برای تبدیل‌کردن به فرمت فیلم‌نامه را نداشته است؛ با این تصور که هرگونه تغییری در ساختار متن نمایش‌نامه می‌تواند روی کل پیکره اثر مخرب داشته باشد... از نسبی‌گرایی در «قوی سیاه» تا ردپایی از به چالش کشیدن مذهب در «مادر» و «نوح» را با پرسشگری در «پی» و دنیای سیاه در «مرثیه‌ای برای یک رؤیا» را تلفیق کرده است... نهنگ‌هایی که در طبیعت به عمد دست به خودکشی در ساحل می‌زنند... دلم برای ایهب هم می‌سوزد؛ چون فکر می‌کند اگر بتواند آن نهنگ را بکشد، زندگی‌اش بهتر می‌شود؛ ولی ...

  • 10 شهریور 1401

    پستوبلند-اقتباس-از-رمانهای-فارسی-رضا-فکری

    چوبک به‌‌شدت از روند تبدیل متن به تصویر ابراز نارضایتی کرد... فساد و رانت‌خواری نهایتاً به‌ شکل دست نامریی انتقام طبیعت برمی‌آید و به زیرشان می‌کشد... شخصیت‌ها از همان طبقه‌ اجتماعی کتاب سر برآورده‌اند و در پی احقاق سهم خود از دنیا، به قاچاق و خیانت و دزدی متوسل می‌شوند؛ هرچند جاویدِ سریال دقیقاً به همان راهی که سیاوشِ رمان رهسپار است، نمی‌رود... بهره‌گیری از حضور و همفکری مداوم رمان‌نویس در تیم فیلمنامه‌نویسی، می‌تواند در حفظ عناصر حیاتی متن‌ مؤثر باشد ...

  • 19 بهمن 1400

    آهنگ-برنادت-به-روایت-هنری-کینگ

    مقامات محلی حکومت، چشمه را محصور و برداشت آب از آن را ممنوع کرده‌اند... کشیش محلی به دیدار اسقف اعظم رفته است تا تقاضای تشکیل کمیته‌ی حقیقت‌یاب بدهد... «سیاست» کلیسا در این باره همچنان «عدم دخالت» است... رفتار مقامات محلی چه از سر بی‌ایمانی به معجزه باشد چه از روی ترس از نتایج پذیرش معجزه، برای «حفظ قدرت» قابل توجیه است؛ اما منطق اسقف برای محافظت از چیست؟... اسقف به ظاهر نماینده‌ی ایمان است اما در عمل ...

  • 02 دی 1400

    آن-هاتاوی-در-نقش-فانتین-در-بینوایان-هوپر

    راز بزرگِ فانتینِ زیبا ولی! «پاکدامن» فاش شده است. او دختری دارد که در مهمان‌خانه‌ای خارج از شهر مخفی‌اش کرده است. حالا فانتینِ پاکدامن ناگهان تبدیل به بدکاره‌ای دروغ‌گو شده است. و برای اهالی «پاکدامن»! یک جامعه‌ی «پاک» چه کاری «واجب‌تر» از اخراج یک فاسد ناپاک؟! و چه بهانه‌‌ی مقدسی! برای توجیه خشونت... فیلمنامه‌ی این اثر اقتباسی‌ست از تئاتر موزیکالی که در 1980 با ترانه‌های آلن بوبلیل بر روی صحنه رفت. ترانه‌هایی که با آهنگسازی میشل شونبرگ در عین جذابیت و داستان‌گویی تقریبا به محتوای اصلی وفادار ...

Loading
شروین قراردادی ۷۰ هزار دلاری برای نگارش زندگی‌نامه با کامرون که مانند اوپنهایمر قربانی مک کارتیسم بود بسته بود... اولین بمب اتمی را ساخت و بعد به صورت علنی با ساخت آن مخالفت کرد... کار به جایی رسید که کتاب ناتمام تبدیل به یک شوخی در خانواده شروین شد... به کیلیان مورفی - با کت و شلوار قهوه‌ای و گشاد دوران ۱۹۴۰ - نزدیک شد و فریاد زد: دکتر اوپنهایمر! من ده‌ها سال منتظر دیدن شما بودم! ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
وقتی می‌خواهم تسلیم شوم یا وقتی به تسلیم‌شدن فکر می‌کنم، به او فکر می‌کنم... یک جریان به‌ظاهر بی‌پایان از اقتباس‌ها است، که شامل حداقل ۱۷۰ اجرای مستقیم و غیرمستقیم روی صحنه نمایش است، از عالی تا مضحک... باعث می شود که بپرسیم، آیا من هم یک هیولا هستم؟... اکنون می‌فهمم خدابودن چه احساسی دارد!... مکالمه درست درمورد فرانکنشتاین بر ارتباط عمیق بین خلاقیت علمی و مسئولیت ما در قبال خود و یکدیگر متمرکز خواهد شد ...
سرچشمه‌های ایران‌دوستی متعدد هستند... رفتار دوربین شعیبی در مکان مقدسی مثل حرم، رفتاری سکولاریستی است... جامعه ما اما جامعه بیماری است و این بیماری عمدتا محصول نگاه سیاسی است. به این معنا که اگر گرایش‌های دینی داری حتما دولتی و حکومتی هستی و اگر می‌خواهی روشنفکر باشی باید از دین فاصله بگیری... در تاریخ معاصر همین روس‌ها که الان همه تکریم‌شان می‌کنند و نباید از گل نازک‌تر به آنها گفت، گنبد امام رضا (ع) را به توپ بستند اما حرم امن ماند ...
چهل سال از حبس ابدش را بین دیوارهای بلند زندان، بدون هیچ تلاشی، «منفعل» و لبریز ترس، مشغولِ مردن بوده است... می گوید: «امید چیز خطرناکیه! گاهی یه مرد رو دیوونه میکنه!»... اما «اندی» در تمام این سال‌ها از تلاش برای «زندگی» بهتر ناامید نشده است: چه ساختن مجسمه‌های سنگی کوچک، چه بازسازی کتابخانه، چه برنامه‌ریزی برای یک نقشه‌ی محال فرار!... یا باید به زندان عادت کنیم یا به قول مولانا: حفره کن زندان و خود را وا رهان ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...