شکوفه مظفری‌پور | مهر


 «اربعین طوبی» روایت دختر نوجوان تهرانی که در دهه ۳۰ زن دوم یک تاجر عراقی در بصره می‌شود. او صاحب سه پسر و یک دختر می‌شود. حسن، پسر دوم طوبی برای مبارزه با رژیم بعث عراق قصد مهاجرت به ایران می‌کند، بصره را ترک می‌کند که از کویت به ایران و نزد شهید مصطفی چمران بیاید اما کویت آخرین جایی است که او دیده می‌شود و دیگر به خانه باز نمی‌گردد. طوبی که الان پیر شده هنوز چشم انتظار گم شده‌اش است...

خلاصه رمان اربعین طوبی سید محسن امامیان

سید محسن امامیان نویسنده «اربعین طوبی» بعد از فارغ التحصیلی از رشته ریاضی تحصیلات خود را در حوزه ادامه می‌دهد سپس به خواندن فلسفه هنر مشغول می‌شود. رمان «اربعین طوبی» اولین رمان اوست در واقع قرار بود فیلمنامه شود اما این روایت ناب بنا به دلایلی ابتدا توفیق نشر در کتاب پیدا کرد سپس محل اقتباس سریال «طوبی» ساخته سعید سلطانی در سال ۱۴۰۳ می‌شود. سریالی که به عقیده امامیان باعث فروش تصاعدی رمان «اربعین طوبی» شد. او بعد از آن رمان‌های «سعی هشتم»، «دشنام»، «سنگی که سهم من شد»، «پلمب» را به رشته تحریر در آورده است. به مناسبت اربعین حسینی با امامیان گفتگویی کرده‌ایم:

داستان «اربعین طوبی» از کجا شکل گرفت؟

اولین سفر اربعین در سال ۱۳۹۰ که به کربلا رفتیم مهمان خانه‌ای بودیم که شخصیت رمان «اربعین طوبی» این اتفاقات برایش افتاده بوده البته اسم ایشان «بتول زارعی» است. یک مقدار از این داستان را خود بتول و بقیه ماجرای زندگی ایشان را فامیل‌های ایرانی او روایت کردند، این شد اساس رمان. البته برای اینکه اثر روایت داستانی بیشتری پیدا کند مواردی به رمان اضافه شد، اما اساس قصه همین بود.

چرا تکلیف حسن برای خواننده معلوم نشد و قصه با پایان باز تمام شد؟

چون در واقعیت هم خبر موثقی مبنی بر زنده بودن حسن نرسید. در واقعیت اتفاقاتی افتاده بود مثلاً بعضی‌ها گفته بودند که خبرهایی داریم و حتی عارفی هم تفال می‌کند که من می‌بینم ایشان در جای تاریکی اسیر شده است. از واکنشی که آن آقا در رمان درباره عکس حسن نشان می‌دهد و بعداً چه گزارشی داده ما در قصه ادامه ندادیم چون در واقعیت نبود، در واقع هم خواستیم انتها باز باشد تا خود مخاطب تصمیم‌گیری کند و هم اگر قرار باشد جلد دوم رمان منتشر شود، همان جا نقطه آغاز جلد دوم باشد.

احتمال دارد جلد دوم آن منتشر شود؟

درخواست شده است اما فکر می‌کنم تا همین حد کفایت می‌کند مگر ضرورت یا بهانه‌ای پیش بیاید که بخواهیم قصه را ادامه بدهیم.

چه کسانی درخواست کرده‌اند؟

بعضی مخاطبان چنین درخواستی داشتند و همینطور بعد از پخش سریال «طوبی» این درخواست‌ها بیشتر شد. شاید ادامه را در سریال پیش ببریم و به رمان برنگردیم.

چرا اسم بتول را در رمان تغییر دادید؟

البته مستندی به نام خاله بتول ساخته شده و ممکن است در فضای مجازی هم در دسترس باشد، آن مستند با نام اصلی بتول تولید شده است. تغییر نام بتول به پیشنهاد یکی از دوستان بود و بار معنایی خوبی هم دارد.‌

شجره طوبی که یک درخت بهشتی است و ریشه در معارف ما دارد، شاخه‌هایش در ملکوت اعلی است و تعابیر این چنینی که دارد؛ ما احساس کردیم این طوبی می‌تواند نماینده میهن، مهر مادری و داشته‌های ما باشد این یک فضای ملکوتی‌تر، آرمانی‌تر و بهشتی‌تری بخواهد پیدا کند از این جهت دیدیم که با مسما و زیباتر است که اسم طوبی را انتخاب کنیم.

در جلدی از رمان که من خواندم اشاره‌ای به واقعی بودن آن نشده است دلیلی دارد؟

فکر می‌کنم در چاپ‌های اول در مقدمه کتاب این موضوع قید شده ولی در چاپ‌های بعدی به صلاحدید ناشر حذف شد.

نوشتن «اربعین طوبی» چقدر زمان برد؟

من سالی که از اربعین برگشتم متن این رمان را به عنوان طرح سریال به سازمان اوج و جاهای مختلف ارائه دادم ولی در آن سال‌ها ساخت چنین سریال‌هایی گویا دشوار بوده و مرتباً عقب می‌افتاد البته ساخت مستند آن یک گامِ رو به جلو بود ولی متوجه شدم خیلی از مطالبی که می‌توان گفت در مستند دیده نشده و تصمیم گرفتم این کار را تبدیل به رمان کنم و می‌دانستم قصه و رمان زودتر به دست مخاطب می‌رسد.

بعد از انتشار رمان اقبال برای تولید سریال آن بیشتر شد و بنده تلاش‌هایی هم کردم که دوستم آقای امیرجهانی، نویسنده سریال «طوبی» به کمک ما آمد؛ این رمان حتی روی سریال «نجلا» به قلم همین نویسنده نیز تأثیر داشته. رمان بعد از سه سال منتشر شد و چاپ اول در سال ۱۳۹۶ بود.

نظر خودتان درباره تولید این سریال و تفاوت‌هایی که با رمان دارد چیست؟

وقتی سال گذشته این سریال پخش شد یک حرکت خوب در جذب مخاطبان به تلویزیون رخ داد، اما در مقایسه با کارهای پیشین آقای سلطانی به طور طبیعی افت پیدا می‌شود و به عوامل متعددی نیز بسته است؛ من سریال را کمک به رمان دیدم و باعث شد کتاب بیشتر دیده شود.

در ابتدای کار، بنده در فیلمنامه سریال مشارکت داشتم و طرح اولیه را خودم در سازمان صدا و سیما تصویب کردم اما در ادامه، فیلمنامه بارها و بارها بازنویسی شد و عنوان برداشت آزاد بر آن الصاق شد وگرنه چارچوب‌های قصه همان است. در سریال، طوبی جوان است اما در قصه نوجوان بوده ولی مشترکاتش بسیار زیاد است. حالا به یک کار دراماتیک و نمایشی تبدیل شده و اقتضائات خودش را داشته همان‌طوری که اقتضائات زمانی هم به آن اضافه شده، مثلاً قصه ما در دهه ۳۰ روایت شده اما سریال در دهه ۵۰. این خود باعث ایجاد فرق‌هایی در کار می‌شود.

یک سری محدودیت‌ها نیز خود سازمان دارد؛ در رمان از ازدواج مجدد آن هم با یک مرد عراقی صحبت شده که این موارد در سازمان خط قرمز است اینها را باید تعدیل می‌کردند، یعنی عوامل متعددی دست به دست هم می‌دهند تا شباهت کاملی بین این دو کار نباشد. کما اینکه اقتباس هم همین است، مانند منبعی از نور و آتش است که یک نفر شعله‌ای از آن را برمی‌دارد. درست است اقتباس کاملاً وفادارانه نبوده اما آن چیزی که معنای اقتباس دارد مشهود است.

با توجه به جذابیت‌هایی که در رمان وجود دارد اگر فیلمنامه به این شکل نوشته می‌شد سریال موفق‌تر نمی‌شد؟

من خودم پنج ماه بعد از تولید فیلم متوجه شدم سریال در حال ساخت است، حضور من فقط در همان اوایل کار بود، بعداً دوستان به من اطلاع نداده بودند اما اگر خودم حضور می‌داشتم حتماً نظراتم را مطرح می‌کردم.کسانی هستند دوست دارند سریال عین کتاب باشد و مخاطبانی که سریال را دیدند بعد کتاب را خواندند دوست داشتند کتاب شبیه سریال باشد، این دوگانگی وجود دارد. اما وقتی خواننده کتاب را می‌خواند می‌تواند طوبای خود را در ذهن خود بسازد.

پخش سریال «طوبی» چه تأثیری بر رمان گذاشت؟

زمان پخش سریال رمان به چاپ پنجم رسیده بود که با نمایش سریال در یک سال پنج بار دیگر چاپ شد و یک سیر تصاعدی داشت و باعث شد کتاب بیشتر دیده شود. کمکی که رسانه می‌تواند به کتاب بکند همین است. فکر می‌کنم اگر رسانه سراغ رمان و داستان برود هم تا حد زیادی مشکل فیلمنامه حل می‌شود هم به فروش بیشتر کتاب و بالا رفتن آمار کتاب‌خوانی کمک می‌کند.

بعد از «اربعین طوبی» چه آثاری وارد بازار کردید و در حال حاضر اثر جدیدی در دست تولید دارید؟

«اربعین طوبی» اولین رمانی بود که منتشر کردم، بعد از آن چهار رمان دیگر از من منتشر شده است. «سعی هشتم» دومین رمان بود درباره حضرت هاجر است، قرار بود سریال شود که بنا به مشکلاتی تبدیل به رمان کردم، موفق هم بوده اما چون یک سری اسناد تاریخی به دست آوردم ترجیح دادم تا زمان اصلاحیه این رمان دیگر منتشر نشود.

بعد از آن رمان «دشنام» درباره فضائل امیرالمومنین علیه‌السلام منتشر شد و برخی تهیه‌کننده‌ها با بنده صحبت کردند امیدوارم این رمان هم تصویری منتشر شود. رمان «سنگی که سهم من شد» درباره نفوذ یهود در اسلام است که بعد از ماجرای هفت اکتبر این رمان هم بیشتر دیده شد ولی به دلیل غلط‌های ویرایشی در چاپ متوقف شد، احتمالاً با ناشر و عنوان دیگری منتشر شود.

آخرین رمان هم «پلمب» درباره فعالیت‌های جهادی است که برنده جایزه «هنر آسمانی» شد و بعد از آن هم کارهایی در دست اقدام دارم که فکر می‌کنم در سال آینده دو سه اثر جدید که طی چند سال نوشته‌ام منتشر شود. علاوه بر این، فیلمنامه یک سریال انیمیشن را هم سال گذشته نوشته‌ام که تولید شده و آماده پخش است. در حال حاضر مشغول نوشتن یک رمان تاریخی درباره حمله مغول‌ها به بخارا هستم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...