مرگ خودخواسته | الف


اشتفان تسوایک قریب به شصت سال پیش یکی از نامدارترین و محبوب‌ترین نویسندگان در کشور ما محسوب می‌شد، با چنان اعتباری که منجر به ترجمه اغلب آثار او به زبان فارسی شد. شهرتی که بی‌شک از آن‌سوی مرزها به ایران آمده بود. بااینکه ستاره اقبالش این سال‌ها افول کرده و کمتر شهرت گذشته را در ایران و جهان دارد. اما نامش همچنان در فرهنگ و تاریخ‌های ادبی به بزرگی یاد می‌شود. شاید داستان‌هایش برای قرن بیست و یکم قدری طراوت خود را ازدست‌داده باشد، اما آن دسته از کتاب‌هایش که به زندگی و آثار برخی چهره‌های تاریخی و ادبی می‌پردازند کماکان خواندنی و جذاب به نظر می‌رسند و معتبر.

شطرنج» (یا شطرنج‌باز) [Schachnovelle] اشتفان تسوایک

«شطرنج» (یا شطرنج‌باز) [Schachnovelle] یکی از مهم‌ترین آثار داستانی کارنامه اشتفان تسوایک محسوب می‌شود. نه‌فقط به این دلیل که آخرین اثر اوست و پس از مرگش منتشرشده، بلکه به این سبب که بر اساس ایده‌ای نوشته‌شده که حاصل دغدغه‌های سال‌های آخر عمر او بود، دغدغه‌هایی که نهایتاً چنان او را ناامید ساخت که تصمیم گرفت به‌اتفاق همسرش به زندگی خود پایان دهند.

اشتفان تسوایک بااینکه در اواخر عمر تبعه انگلستان شده بود، اما زاده اتریش و آلمانی‌تبار بود. او پیش‌ازاین یک‌بار در دوران جنگ جهانی اول در واکنش به زیاده‌خواهی‌های هم‌وطنانش، این ایده را مطرح کرده بود که نباید بر اساس یکسری تعصبات کور، ارزش‌های معنوی و فرهنگی جهانی را فدای احساسات افسارگسیخته وطن‌پرستانه کرد. اما در روزگاری که هم‌وطنان او با شور و غرور در جشن‌های کتاب سوزان نازی‌ها شرکت می‌کردند، کسی گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود و شنیدن و دیدن چنین مسائلی هر اهل فرهنگی را به‌ویژه اگر روحیه‌ای حساس داشت می‌توانست آشفته و پریشان‌حال سازد. (۱)

باقدرت گرفتن حکومت هیتلر و رایش سوم در اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل میلادی اشتفان تسوایک چنان ناامید شده بود که می‌پنداشت دور نیست که دیگرکسی در جهان نتواند آزادانه بیندیشد و بنویسد. جهانی که زیستن در آن مطلوب حال او نبود، پس ترجیح داد به استقبال چنین جهانی نرود. او که سال‌های آخر را در برزیل زندگی می‌کرد پس از نوشتن داستان شطرنج، اثری که در نقد فاشیسم بود خودخواسته نقطه پایان زندگی‌اش را گذاشت. چه‌بسا اگر اندکی بیشتر زنده مانده بود و نه گفتن جهان به فاشیسم را به چشم می‌دید تقدیر سرنوشتی دیگر برایش رقم می‌زد. دست‌نوشته‌های او در آن سال‌ها وزندگی نامه خود نوشتش را پس از مرگ اشتفان تسوایک در اتاقش پیدا کردند. زندگی‌نامه‌ی او اگرچه در سال ۱۹۴۸ چند سالی پس از پایان جنگ جهانی دوم منتشر شد اما رمان شطرنج در همان زمان که اوج قدرت نازی‌ها و فاشیسم هیتلری بود منتشر شد و توجه بسیاری را برانگیخت.

این داستان بلند در یک کشتی سیاحتی می‌گذرد، گروهی از مسافران از قهرمانان شطرنج جهان را که در این کشتی حضور دارند دعوت به بازی می‌کنند. مسافران ابتدا از قهرمانان شطرنج شکست می‌خورند اما در ادامه مردی که در میان مسافران حضور دارد وارد بازی می‌شود، مردی که با ایده کسب پیروزی به بهای تن دادن به مخاطره راهی متفاوت با مسافران را در بازی برمی‌گزیند.

تسوایک در این داستان با ارجاع به حرکت‌های شطرنج به‌ویژه گیر افتادن‌های شاه نگاهی کنایی به اوضاع‌واحوال روزگار خود دارد. تسوایک که در زمان زندگی در آلمان چگونگی به قدرت رسیدن هیتلر را از نزدیک شاهد بود در این داستان کوشیده از خشونت‌های نازیسم به شکلی هنرمندانه پرده بردارد.

شطرنج در گذشته با عناوین مشابه (شطرنج‌باز و ...) توسط مترجمان دیگر نیز به فارسی برگردانده شده که نخستین بار آن در سال ۱۳۲۵ بود؛ درست اندک زمانی بعد از انتشار این کتاب در اروپا ( این کتاب نخستین بار در استکهلم به چاپ رسید). بعدها سعید نیری ترجمه مقبولی از آن ارائه کرد که توسط سازمان انتشارات جیبی به بازار آمد. در سال‌های بعد از انقلاب نیز چندین ترجمه از آن منتشرشده، ازجمله توسط محمد مجلسی، ترجمه تازه این اثر تحسین‌شده توسط علی منصوری در مجموعه پنجاه‌جلدی داستان‌های مدرن کلاسیک نشر روزگار نو وارد بازار کتاب شده است و فرصتی دوباره برای خواندن این اثر فراموش‌نشدنی در اختیار علاقه‌مندان کتاب گذارده است.

پی‌نوشت:
1- عجیب اینکه تنها فیلسوف نامدار مارتین هایدگر بود که تا آخر به نازی‌ها وفادار ماند، حتی از قربانی ساختن استاد محبوبش ادموند هوسرل ابایی نکرد و در لباس رایش سوم در جلوی دانشگاهی که در آن تدریس می‌کرد نظاره‌گر کتاب سوزان نازی‌ها بود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...