کهن‌الگوی راویِ زن در کابوس‌های بیروت | جام جم


آنگاه که می‌میرم نامم را بر سنگ گورم ننویسید
اما داستان عشق مرا بنویسید و بنگارید:
اینجا آرامگاه زنی‌ست
که به برگی عاشق بود!
و درون دواتی غرق شد و مرد...
به گمانم در شناخت نثر و احساس لطیف خانم زیبای غادة السمان، نویسنده و شاعر عرب (اهل سوریه)، همین چند خط شعر کافی باشد.

خلاصه رمان کابوس‌های بیروت غادة السمان

رمان «کابوس‌های بیروت» همان‌طور که از نامش پیداست، روایت زنی است نویسنده، کتابخوان و شاعر که در آپارتمانی در شهر زیبای بیروت زندگی می‌کند. همان چند خط اولِ رمان، ما با بیروت زیر آتش خمپاره و انفجار و بوی باروت با راوی همراه می‌شویم. جنگ‌های داخلی لبنان شروع شده و راوی و البته ما فکر می‌کنیم که به هرحال این جنگ، آن هم از نوع هموطن علیه هموطن به‌زودی تمام می‌شود، ولی هرچه در رمان و در واقع در تاریخ پیش‌تر می‌رویم این جنگ تمام که نمی‌شود، هیچ، شدتش بیشتر و بیشتر نیز می‌شود.

جنگ‌های داخلی لبنان، بر سر مسائل قومی، سیاسی و مذهبی، طی عقبه‌هایی تاریخی سیاسی (که موضوع مدنظر این یادداشت نیست) از سال۱۹۷۵ شروع شد و تا سال۱۹۹۰ ادامه یافت!
غاده‌‌السمان از همان سال۱۹۷۵ شروع به نوشتن این رمان کرده با دانستن این موضوع، خواننده را به این فکر نزدیک می‌کند که چقدر راوی و نویسنده مثل هم‌ هستند، گرچه که طی خواندن قدرت نویسندگی و لحن شاعرانه خانم غاده‌السمان رخ می‌نماید.

همزمان با خواندن «کابوس‌های بیروت»، مشغول خواندن کتاب «۴۵ کهن‌الگوی شخصیت» بودم و مدام ذهنم درگیر این موضوع شده بود که شخصیت زن راوی جزو کدام دسته از کهن‌الگوها قرار می‌گیرد؟ ولی قبل از تشخیص آن تعریف کوچکی از مفهوم کهن‌الگو می‌آورم:
«کهن‌الگوها در اسطوره‌شناسی، ادبیات و هنرها یافت می‌شوند و عمدتا الگوهایی سمبلیک و ناخودآگاه هستند که مرزهای فرهنگی را درمی‌نوردند.»

کتاب می‌گوید برای بررسی این که شخصیتی در اثری (فیلم، تئاتر، کتاب و ...) به کدام یک از کهن‌الگوها شبیه و نزدیک است، باید به یکسری از سؤال‌ها در مورد شخصیت پاسخ داد؛ این که شخصیت طی اثر، برونگراست یا درونگرا؟ اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ دوستانش از چه قماشی هستند؟ چه چیزهایی او را سرگرم می‌کند؟...

راوی رمان «کابوس‌های بیروت» زنی درونگراست (همین که وحشتش را در دستنوشته‌هایش حل می‌کند، گواه بر این موضوع است)، دوستانش از قماش خبرنگاران و نویسندگان هستند (در طول رمان او اصلاً حوصله آن آشنایش را که مدام دنبال کلاس رقص است ندارد)، اوقات فراغتش به کتاب‌خواندن و نوشتن اوضاع و احوال دور و برش می‌گذرد، کنج دنجش همان تختخواب پایین کتابخانه‌اش است و...

به نظرم نزدیک‌ترین کهن‌الگو به شخصیت راوی، کهن‌الگوی «عارف» است؛ زنی درونگرا، عاشق تنهایی که دوست ندارد به خلوتش تجاوز شود، او تلاش می‌کند بر ترس‌هایش غلبه کند، به گیاهان و محیط‌زیستش احترام می‌گذارد (حتی با اکراه سیب‌زمینی موجود در خانه‌اش را که سبز شده می‌خورد)، هرگز نیاز به خدمتکار ندارد، بسیار صبور است (مقابل گرسنگی، ترس و وحشت،...)، کاری به مد روز ندارد، از دست‌دادن خانه‌اش او را ویران می‌کند (در این رمان از بین‌رفتن کتابخانه‌اش است که موجب ویرانی‌اش می‌شود).

دانستن ویژگی‌های کهن‌الگوها هزارتویی است بی‌انتها و پر از کشف و رمز و راز، که دانستن‌شان تو را وادار می‌کند برای فهمیدن کهن‌الگوی هر شخص در آدم‌های اطرافت دقیق شوی و مدام زیرنظرشان بگیری!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...