وقتی از ژانر حرف می زنیم، از چه حرف می زنیم؟ | الف


«ژانر» یکی از مفاهیم کلیدی و پرکاربرد در حوزه‌های مطالعات سینمایی است. یکی از مهمترین دلایل توجهی که اغلب بدان صورت می‌گیرد نیز از دل همین کارآمدی و کاربرد فراوان آن است. «ژانر سینمایی مفهومی آشناست برای تمام بینندگانی که می‌خواهند فیلم‌های مورد علاقه‌شان را انتخاب کنند، فیلمی را در چند کلمه برای دوستشان شرح بدهند یا چند مجموعه فیلم را با خصوصیات مشترک، شناسایی، مشخصه‌پردازی و متمایز کنند.»

ژانرهای سینمایی» [Cinema genre یا Genres du cinema] رافائل موآن [Raphaëlle Moine]

«ژانر» همانند اغلب مفاهیم می‌تواند به فراخور نیاز هم به شکلی ساده و عام و هم به صورتی پیچیده و خاص مورد استفاده قرار بگیرد. «این مفهوم در صنعت فیلم و نیز تاریخ فیلم نقش محوری دارد. در بین بینندگان فیلم از سینماروهای عادی گرفته تا متخصصان فیلم، روشی رایج‌تر از طبقه‌بندی فیلم‌ها براساس راه‌های ژانری- از وسترن گرفته تا علمی- تخیلی از ملودرام تا موزیکال- نیست. این کار برای تعیین و تثبیت عناصر تکرارپذیر روایی، ایدئولوژیک و زیبایی‌شناختی در چارچوب کلی اثر سینمایی انجام می‌شود.»

وقتی ما فیلمی را به ژانر خاص نسبت می‌دهیم در واقع بدون آنکه توضیحی درباره آن داده باشیم و یا احیانا با فیلم دیگری قیاس کنیم؛ ویژگی‌هایی را به آن نسبت داده‌ایم؛ این مسئله از دل هویتی ژانری بیرون می‌آید. حال هر چه شناخت ما در این باره عمیق و دقیق‌تر باشد هم درک بهتری از این هویت داریم و هم شکل بهتری آن را بکار می‌بریم.

کتاب «ژانرهای سینمایی» [Cinema genre یا Genres du cinema] اثر رافائل موآن [Raphaëlle Moine] با تبیین آنچه گفته شد به عنوان مقدماتی ترین بحث در باره ژانر و ورود به این حوزه، آغاز می‌شود. نویسنده در واقع با اشاره به اینکه ژانر به چه کار مخاطبان سینما، از سینماروهای عام تا فیلم بین‌های حرفه‌ای می‌آید بستری بسیار مناسب برای درک چیستی آن فراهم می‌آورد.

رافائل موآن نویسنده و پژوهشگری فرانسوی است، اما مترجم فارسی کتاب او را از زبان انگلیسی ترجمه کرده است که مقدمه‌ای به قلم جنت استایگر نیز به ابتدای آن افزوده شده است. استایگر در این مقدمه با اشاره به اهمیت ژانر در سینما به پاره‌ای ویژگی‌های این کتاب نیز پرداخته و در نهایت در یک جمع بندی کلی از پژوهش رافائل موآن به عنوان اثری درخشان و هوشمندانه یاد کرده است و اهمیت آن را در طرح مباحث مهم به صورتی قابل فهم دانسته است.

خواندنی و قابل فهم بودن این کتاب، صفتی است که ویراستار انگلیسی کتاب هم نتوانسته از آن صرف نظر کرده و بدون اشاره از کنار آن بگذرد؛ به خصوص که از پیچیدگی و غیرقابل فهم بودن به عنوان یکی از مهمترین معضلات در نظریه‌پردازی‌های پیرامون ژانر، در این کتاب خبری نیست.

رافائل موآن کتاب «ژانرهای سینمایی» را در 6 فصل با عناوین زیر ارائه کرده است: «در جنگل ژانر»، «در جست و جوی قواعد ژانر»، «هدف از پیدایش ژانرها چیست؟»، «هویت‌های ژانری فیلم»، «چگونه به مفهوم تاریخ ژانر بیندیشیم» و «ژانر بر زمینه اجتماعی، فرهنگی و سینمایی»

مهمترین ویژگی کتاب حاضر، که آن را از دیگر آثار مشابه متمایز ساخته رویکرد متفاوت آن در پرداختن به ژانر‌های سینمایی است. براساس این ویژگی که از عناوین فصول تشکیل دهنده کتاب نیز قابل تشخیص است، رافائل موآن به جای شکل آشنا و کلیشه شده چنین کتابهایی که به تعریف ژانر و تقسم بندی انواع ژانرهای سینمایی تمرکز می‌کنند، ترجیح داده به شیوه‌ای دیگرگونه به «ژانرهای سینمایی» پرداخته و متن حاضر را بستری برای فهم ژانر و هویت ژانری و نسبتی که ژانر با عناصر درون متنی و برون متنی فیلم و سینما دارد، قرار دهد. بنابراین نمونه بارز یک پژوهش‌ نظری کارآمد برای درک مفهوم ژانر، ژانرها، ژست ژانری و... است که بر نظریه‌های ژانرها، کاربردها و عملکردهای ژانرهای سینمایی اتکا دارد.

با توجه به آنچه گفته خواننده این کتاب با گونه شناسی و تعربف ژانرها سینمایی روبه رو نمی‌شود بلکه با ابعاد مختلفِ مفهومی کلیدی چون ژانر و نسبت آن با دیگر مفاهیم سینمایی و یا مرتبط با سینما، آشنا می‌شود.

نویسنده کتاب با ایده پیچیده بودن موضوع ژانر فیلم، بحث رده بندی‌های ژانرها و عوامل موثر در آن را مطرح می‌سازد و براین این نظر تاکید می‌کند که چون ژانرها براساس روابط متنی متفاوت با سینما تعیین می‌شوند، همه جا و همه زمان نمی‌توانند ثابت باشند. بنابراین نویسنده در طبقه‌بندی‌های ژانر بر تضادهایی تأکید می‌کند که از سردرگمی طبقه‌بندی ذاتی در این کاربرد ژانر ناشی می‌شود.

شأن نزول و قواعد ژانرها، هویت‌های ژانری فیلم، مفهوم تاریخ ژانر و ... از دیگر مباحثی هستند که در این کتاب مورد توجه و بررسی قرار گرفته اند و خواننده به سمت درک عمیق از ژانرهای سینمایی رهنمون می‌شود، چنان که بدانند وقتی از ژانر، یا قواعد ژانری صحبت می‌کنیم دقیقا منظورمان چه عناصری است و این عناصر در چه چیزهایی ریشه دارند.

در این کتاب دو نوع کاملا متفاوت از تعریف ژانر مد نظر قرار گرفته یکی در پیوند با نظریه‌های سینمایی و دیگری در ارتباط با نظریه‌های فرهنگی که هر دو نقشی تعیین کننده دارند؛ یعنی از یک سو تعاریف ساختاری که با قواعد و ویژگی‌های متمایز ژانر در متون فیلم سر و کار دارند و از سوی دیگر تعاریف کارکردی که به تأمل در کاربردها و وظایف اقتصادی، ایدئولوژیک، فرهنگی و ارتباطی ژانر می‌پردازند.

فصل چهارم کتاب با عنوان ژانر و مولف، به سراغ یکی از موضوعات مهم اما کمتر مورد توجه قرار گرفته در مطالعات سینمایی رفته است و آن چیزی نیست جز اینکه آیا تبعیت از قواعد ژانر در تناقض و تقابل با تئوری مولف قرار می‌گیرد: «به نظر می‌آید که خوانش‌های مولفانه و خوانش‌های ژانری نقطه مقابل یکدیگر.»

اشاره به کارکرد ژانر در حکم رده‌ای برای تأویل پرداخته شده که امکان بررسی سطوح مختلف ژنریک بودن و ترکیب ژانرها را فراهم می‌آورد نیز در همین فصل مورد توجه قرار گرفته است. پایان بخش کتاب دو فصلی است که به رابطه بین ژانرها و تاریخ، و همچنین چارچوب نظریه‌ای که در آن می‌توان به دریافتی از تاریخ ژانر رسید، پرداخته شده است.

کتاب ژانرهای سینمایی اثری است ارزنده و منبعی سودمند برای مطالعات سینمایی در زمینه ژانر که از جنبه‌های مختلف دارای امتیازاتی است که آن را نمونه‌های مشابه نظری مشابه ممتاز می‌کند. برای نمونه برخلاف اغلب متون سینمایی تنها به سینمای امریکا محدود نشده و نمونه‌هایی از سینمای دیگر کشورها نیز ارجاع داده است.

نهایتا اینکه رافائل موآن در کتاب «ژانرهای سینمایی» به درک ما درباره ماهیت و کارکرد ژانر عمق می‌بخشد. حسن کتاب است که مباحثی نظری و مهم را با زبانی قابل فهم و روان بیان کرده به گونه‌ای که طیف وسیعی از علاقمندان سینما که با مطالعه ادبیات سینمایی بیگانه نباشندمی توانند از آن بهره بگیرند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...