کشفِ منِ دیگری | سازندگی


«گیسیا» سومین اثر داستانی غنچه وزیری است که از ابتدای دهه هشتاد تا به امروز از او به چاپ رسیده است. رمان «گیسیا» در سال اخیر از سوی گروه انتشاراتی ققنوس (نشر هیلا) منتشر شده است. رمان به روایت زندگی زن جوانی به‌نام گیسیا می‌پردازد؛ زنی‌که یک‌روز با خبر ناگهانی پایان زندگی مشترکشان از طرف همسرش مواجه می‌شود و این شروع تغییرات درونی و بیرونی اوست؛ تغییراتی که باعث بروز کشمش‌هایی می‌شود، اما این کشمکش‌ها فقط بیرونی نیست، بلکه بیشتر درونی است و زن تا حدودی به کاوش در خود، خاطرات و گذشته می‌پردازد.

گیسیا غنچه وزیری

شاید بتوان گفت، دوربینی که نویسنده در رمان کاشته است، دوربین تک‌بعدی نیست! یعنی این دوربین فقط به روایت کشمکش قهرمان با جامعه، سنت، عرف، همسر و خانواده نمی‌پردازد، بلکه با هنرمندی خواننده را به جهان موازی، به درون قهرمان می‌برد. جهانی که در خط سیر حال و گذشته است؛ درواقع شاید بتوان گفت ما در این رمان به‌گونه‌ای با یک مکاشفه درونی مواجه هستیم؛ مکاشفه‌ای که در پی یافتن پاسخی برای تمام رنج‌ها و ناکامی‌هایی است که گیسیا را دچار تزلزل کرده است.

یادش آمد غروب پاییز بود و هوا سرد، ولی گونه‌هایش داغ شده بود از پرسش شهداد: «گیسیا یعنی چی؟»
گیسیا جواب داده بود: «یعنی صاحب موهای بلند.»
«حالا هستی یا نه؟»
«تو چی فکر می‌کنی؟»
«نیستی! موهات سیاهه. ایناهاش... دارم می‌بینم. ولی کوتاهه.»
«اشتباه کردی. هستم. موهامم بلنده. از وقتی با موهای سیاه سیاه به دنیا اومدم تا حالا هیچ‌وقت موهامو کوتاه نکردم.»
«به‌خاطر اسمت کوتاهشون نکردی؟»
«نه‌فقط به خاطر اسمم.»
«پس چی؟»
«می‌خوام یه روزی گیسم کمندِ اون کسی بشه که دوستم داره.»
«مثه راپونزل؟»
«نه. مثل رودابه!»

گیسیا با مرور تمام این خاطرات، در پی یافتن پاسخ پرسشی است که قلبش را سوزانده! چرا همسرش پیشنهاد جدایی در زندگی مشترکشان را داده است؟

دغدغه اصلی رمان، خلق و تولید جهانی زنانه است؛ جهانی که در آن قهرمان زن، به‌ناچار مجبور به مبارزه است، حتی اگر نخواهد مبارزه کند او را مجبور به مبارزه می‌کنند و این یعنی شروع یک جنگ تمام‌عیار؛ جنگی که پایانش یا مرگ و نیستی است یا رستگاری! زنان رمان «گیسیا» تا حدودی مقهورِ جامعه مردسالار شده‌اند و قواعد نابرابر آن را پذیرفته‌اند- زنانی با تمام مختصات زندگی بر طبق میل جامعه و... گویی زن‌ها تا با چنین مواقعی روبه‌رو نشوند، تسلطِ این تفکر و ایدئولوژی مردانه را حس و درک نمی‌کنند.

در سیر داستان، شخصیت اصلی یعنی گیسیا، علی‌رغم تمام ضعف‌ها و کاستی‌ها، ناکامی‌ها، دردها و... به تحول می‌رسد. البته تحولی که به تکامل منتهی می‌شود. این تکامل و تحول در نحوه نگاه به برخی پدیده‌ها است و نه تکامل به معنای پیروزی و... برای نمونه جایی در رمان، گیسیا موهای سیاه و بلندش را کوتاه می‌کند و در آینه با چهره جدیدی مواجه می‌شود. آری زنِ دیگری روبه‌روی او ایستاده است. زنی که از کالبد قدیمی‌اش بیرون آمده و این ماحصل مکاشفه درونیِ او است. درواقع شاید بهترین تعبیر این باشد که ققنوسی از خاکستر خودش برمی‌خیزد و دیگر آتش برایش معنایی ندارد؛ چراکه او خودش زاییده آتش است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...