داستان یک خانواده‌ | آرمان ملی


جیمز وود [James Wood]، برجسته‌ترین منتقد ادبی معاصر، سال 2000 در مقاله‌ای در هفته‌نامه نیوریپابلیک، اصطلاح «رئالیسم هیستریک» را ابداع کرد که امروزه دوستداران ادبیات داستانی با آن آشنا هستند. هدف وود، آثاری مانند «دندان‌های سپید» اثر زیدی اسمیت (ترجمه فارسی: امیرحامد دولت‌آبادی‌فراهانی) و همچنین رمان‌های سلمان رشدی، دیوید فاستروالاس و برخی دیگر از نویسندگان بود. او نوشت: «رمان‌های بزرگ معاصر همچون ماشین‌های حرکت دائمی شده‌اند که به‌نظر می‌رسد از شرم خود به سرعت روی آورده‌اند و قصد دارند سکون را از بین ببرد، گویی از سکوت خجالت می‌کشند - مانند جنایتکارانی که در ماراتن‌های خیریه بی‌شماری دویده‌اند.» او در نقد رمان اسمیت، به تمسخر گفت: «این رئالیسم جادویی نیست، رئالیسم هیستریک است.»

خلاصه رمان زمستان کوئری‌ها»[Upstate]

جیمز وود خود را مستثنی نمی‌داند و به گفته خود جامه عمل می پوشاند و به همین دلیل است که نمی‌توان صفاتی همچون هیستریک و زشت را به آخرین رمان او، «زمستان کوئری‌ها»[Upstate] (ترجمه فارسی: شیرین ملک‌فاضلی، نشر برج) نسبت داد. از جمله مشکلات این کتاب سکون و سکوت آن است، به گونه‌ای که در آن شاهد تلاش چندانی برای پیشبرد اهداف نیستیم. درواقع، اصلاً هیچ تلاشی در آن انجام نمی‌شود. این به معنای بدبودن کتاب نیست، بلکه تصنعی، غیرتوهین‌آمیز و گاه حتا بسیار زیباست. همانطور که رون چارلز در واشینگتن‌پست نوشت: «جیمز وود نه‌تنها یک رمان شاهکار نوشته و یکی از استثنایی‌ترین شخصیت‌های پدر بد را در ادبیات خلق کرده، که ردّیه‌ای خوش‌تراش بر رئالیسم هیستریک در ادبیات ساخته است.»

رمان وود، داستان آلن کوئری، توسعه‌دهنده املاک بریتانیایی و پدر دو دختر بالغ، ونسا و هلن را به تصویر می‌کشد. ونسا، دختر جوان‌تر، ساکن شهر ساراتوگا اسپرینگز ایالت نیویورک است و در آنجا به تدریس فلسفه مشغول است. او اخیراً با جاش، یک روزنامه‌نگار مستقل که به‌نظر می‌رسد زندگی خوبی دارد، آشنا شده است. (لازم به ذکر است که بخش آخر رئالیسم را تشدید می‌کند.) آلن به دلیل اختلاف سنی بین این دو کمی احساس رسوایی می‌کند. بااین‌حال، در ادامه متوجه می‌شویم که جاش تنها هفت سال از ونسا کوچک‌تر است، که دقیقاً مشکل چندانی نمی‌آفریند.

جاش با آلن و هلن، که در لندن زندگی می‌کند و در یک شرکت موسیقی مشغول به کار است، تماس می‌گیرد و از آنها می‌خواهد که به آمریکا بیایند، جاش نگران است که ممکن است آسیبی که ونسا اخیراً به دلیل سقوط از ارتفاع دیده است، عمدی بوده باشد. پدرش با خود فکر می‌کند: «محال است دوباره این موضوع پیش کشیده شده باشد. آلن فکر می‌کرد که این موضوع را هنگامی که ونسا دانشجوی آکسفورد بود پشت سر گذاشتند. اگر او به خودش آسیب رسانده باشد، واضح است که آسیبی واقعی نبوده است و تنها سیگنال و پیامی برای درخواست کمک است- مگرنه اینکه مردم درباره موضوع‌های مشابه چنین سخنانی می‌گویند؟

بنابراین هر دو به شمال نیویورک سفر می‌کنند و در کنار ونسا و جاش وقت می‌گذرانند و تا حد امکان از پرداختن به موضوع سلامت روانی ونسا اجتناب می‌کنند. (شما نمی‌توانید وود را به‌خاطر این برداشت واقع‌گرایانه کوچک سرزنش کنید؛ بریتانیایی‌ها واقعاً علاقه‌ای به صحبت‌کردن درباره احساساتشان ندارند.) اعضای خانواده در کنار هم غذا و نوشیدنی می‌خورند، آلن نگران تجارت متزلزل خود است. ونسا و جاش به طرز شگفت‌انگیزی به یکدیگر ابراز عشق می‌کنند و این تقریباً تمام اتفاقاتی است که در کتاب رخ می‌دهد.

واضح است که وود نویسنده خوبی است و قسمت‌های پرشمارِ تحسین‌برانگیزی در رمان او وجود دارد. رابطه آلن با دخترانش حقیقی است و نگرانی او برای ونسا محسوس و به شکلی قاطعانه غیرهیستریک است: «او با ناراحتی آشناست، و برخی از تجربیاتش بسیار شدید بودند، اما هرگز فکر نمی‌کرد که واقعاً ناامیدی را شناخته باشد. ناامیدی متعلق به روح بود و می‌توانست زندگی را پایان دهد... او نمی‌توانست کاری کند که ونسا زندگی را از چشمانش ببیند: جایی که آلن امید می‌بیند، ونسا یاس و نومیدی می‌دید.»

خواندن این اثر امری دشوار اما لذت‌بخش است؛ چرا که به روشنی می‌دانیم جیمز وود قادر به خلق آثاری خوب مثل «زمستان کوئری‌ها» است. نقد او، در بهترین حالت، پرشور و پویا است. وود نویسنده‌ای قدرتمند است که در ساختن پرونده مهارت دارد، همان‌طور که در این کتاب می‌توان دید و گفت که این رمان را معادل ادبی یک تصنیف راک نرم دانست که گاهی دلپذیر است، اما سرسختانه از ریسک‌کردن اجتناب می‌کند.

«زمستان کوئری‌ها» را نمی‌توان اثری عالی و یا اثری بد دانست، بلکه کتابی است خوب که نوشته شده است و ارزش خواندن دارد. گویی جیمز وود سعی کرده با رویکردی شدید در جهت مخالف از افتادن در دام رئالیسم هیستریک جلوگیری کند و نتیجه آن رمانی است که تقریباً به خود و نویسنده‌اش افتخار می‌ورزد. این کتابی است که الزامات اساسی خود را برآورده می‌کند. جملات در مکان‌های مناسب هستند و بسیاری از آنها جملات خوبی هستند، اما نمی‌توان موقع خواندن آن به این فکر نکرد که خودِ جیمز وود به عنوان یک منتقدِ سرشناس، مطالبه بیشتری از این کتاب می‌داشت؛ بااین‌حال، به تعبیرِ اَن لِوین در اسوشیتدپرس، می‌شود گفت «زمستان کوئری‌ها»، با همه نقص‌هایش، اثری بی‌نقص است و همه‌چیز بر صفحات کتاب، آشکار و باورکردنی است و زیرکی ناب انگلیسیِ جیمز وود، روحی فرح‌بخش به آن‌ها دمیده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...