خالی‌بند دنیای غرب | اعتماد


مارتین مک‌دونا [Martin McDonagh] یکی از مهم‌ترین درام‌نویسان معاصر ایرلند است که در ایران نیز آثار او مورد اقبال بسیار زیادی قرار گرفته است، به‌طوری که تقریبا اکثر مخاطبان آثار نمایشی، نمایشنامه‌های او را خوانده‌اند یا اجراهای زیادی را از آثارش روی صحنه تئاتر تهران دیده‌اند. پس شاید کار بیهوده‌ای نباشد که به واسطه‌ نمایشنامه‌ «غرب غم‌زده» [The lonesome West] - سومین اثر از سه‌گانه لی‌نین- با یکی از نمایشنامه‌نویسان مهم و جریان‌ساز اوایل قرن بیستم ایرلند «ادموند جان میلینگتن سینگ» آشنا شویم.

  مارتین مک‌دونا [Martin McDonagh] غرب غم‌زده» [The lonesome West]

«غرب غم‌زده» داستان دو برادر به اسم‌های کلمن و ولش است که از مراسم تدفین پدرشان به همراه کشیش بازگشته‌اند و ما به زودی می‌فهمیم حادثه‌ای که منجر به فوت پدر شده است، تصادفی نبوده بلکه کلمن اقرار می‌کند پدرش را به خاطر ایراد گرفتن از مدل مویش کشته است. پدرکشی اولین بن‌مایه‌ای است که «غرب غم‌زده» را به نمایشنامه «خالی‌بند دنیای غرب» (۱۹۰۷) اثر جان میلینگتن سینگ وصل می‌کند.

برای اثبات این رابطه، نشانه‌های دیگری نیز وجود دارد که مهم‌ترین آن، اسم نمایشنامه‌ مک‌دوناست. مک‌دونا اسم نمایشنامه‌اش را از یکی از دیالوگ‌های «خالی‌بند دنیای غرب» میلینگتن وام گرفته است. در این نمایشنامه مرد جوانی به نام کریستفر ماهن (کریستی) به میخانه‌ای در غرب ایرلند وارد می‌شود و ادعا می‌کند که پدرش را کشته است. داستان قتل پدر، صاحب میخانه، مایکل جیمز فلائرتی را بسیار تحت تاثیر قرار می‌دهد و برای کریستی شغلی در نظر می‌گیرد. کریستی علاوه بر کار در میخانه، مسوول مراقبت از دختر مایکل فلاهرتی، پگین می‌شود. این تصمیم باعث می‌شود تا نامزد پگین ناراحت شود. نامزد پیگن، شان، مردی مذهبی و کلیساروست. در جایی از این نمایشنامه فلائرتی برای تکه انداختن به شان در دیالوگی غیرمستقیم می‌گوید: « آه… امروز توی این غرب غم‌زده لطف الهی شامل حالمون شده و خدا خواسته مرد نجیبی برات پیدا کنم پگین...»

به نوعی می‌توان گفت مک‌دونا تفسیرش از واژه «غرب غم‌زده» در این دیالوگ را به شکل نمایشنامه‌ای خلق کرده است. میلینگتن «خالی‌بند دنیای غرب» را تحت تاثیر دو اتفاق واقعی نوشت. در نخستین حادثه، مردی پدر خود را می‌کشد و مردم پنهانش می‌کنند. در دومین حادثه مردی به قتل زنی - که صاحبکارش بوده - دست می‌زند، اما زن نمی‌میرد و فقط زخمی می‌شود. این دو اتفاق بن‌مایه‌ «خالی‌بند دنیای غرب» را تشکیل می‌دهند و کریستی ماهن، شخصیت اصلی این نمایشنامه به واسطه‌ مردم به یک قهرمان بدل می‌شود، قهرمانی که سپس به دست خود همین مردم به تباهی می‌رسد.میلینگتن اولین بار در ۲۶ ژانویه ۱۹۰۷، «خالی‌بند دنیای غرب» را در تئاتر آبی شهر دوبلین به روی صحنه برد و با وجود حساسیت‌ها و اعتراض‌هایی که نمایشش بین مردم برانگیخت، اجرایش را ادامه داد.

مخالفان معتقد بودند میلینگتن در این اثر به غرور ملی، مذهب کاتولیک و اخلاق و آداب عمومی اهانت کرده است. میلینگتن اما معتقد بود مردم هنوز آماده‌ پذیرش طنز نیستند، به نظر او غیر از دو واژه، بقیه کلمات متن به‌طور کامل بین مردم روستانشین ایرلند رایج هستند. میلینگتن جزو اولین کسانی بود که زبان عامیانه مردم را وارد اثری هنری کرد و نویسندگانی مثل شان اوکیسی و مارتین مک‌دونا را تحت تاثیر خود قرار داد. اما در کنار زبان این اثر، نگاه طنز و طعنه‌آمیز میلینگتن به مفهوم حماسه و قهرمان حماسی در جامعه بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...