73 سال؛ 75 نخست‌وزیر | آرمان امروز


جابه‌جایی 75 نخست‌وزیر در طول 73 سال، واقعیتی عبرت‎آموز و تلخ است که نشان‎گر تاریخِ پرتنشِ جامعه ما و به تعبیرِ دکتر همایون کاتوزیان «جامعه کوتاه‌مدت و کلنگی» است. این تصویری کوتاه اما تامل‌برانگیز از کتاب «نخست‌وزیران ایران» اثر دکتر باقر عاقلی است. نکته آموزنده‎تر آنکه در روزگاری که این جابه‌جایی‌ها کمتر و ثبات بیش‌تر است، جامعه نیز از نظر همه شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی وضعیت بهتری دارد. اوج این ثبات به سال‌های دهه 1340 تا اوایل دهه 1350 بازمی‎گردد، موقعیتی که در تاریخ معاصر ایران دیگر هیچ‌گاه تکرار نشد، اگرچه همان دوران نیز وضعیت توسعه سیاسی مساعد نبود و فقدان توسعه چندجانبه و پایدار سبب شد که با بحران نفتی اوایل دهه 1350 شرایط شکننده به یکباره دگرگون شود و مداری دیگر از آشوب و بی‎ثباتی آغاز شود.

نخست‌وزیران ایران» اثر دکتر باقر عاقلی

از اینجا می‌توان پُل زد به سیرِ تاریخ‎نگاری ایرانی در یکصدسال اخیر. تاریخ‌نگاری ایرانی تا پیش از ورود به دوران جدید، سنتی کهن و درازدامن با ویژگی‎های منحصربه‌فرد و مشترک با تاریخ‎نگاری در سایر جوامع پیشامدرن دارد؛ خصائصی چون نقلی‌بودن به‌جای رویکرد تحلیلی، دولت‎محوری، قهرمان‎‌گرایی، تقدیرباوری و سیاست‌‎زدگی. به تعبیر روشن‎تر عمده تواریخ در دوران پیشامدرن عموما در دربار شاهان و ثروتمندان و قدرتمندان و به سفارش ایشان، توسط مورخانی مزدبگیر نگاشته می‎شد، روشن است که در این تاریخ‌نگاری سفارشی، مورخ اولا بیش از هر چیز حوادث و رویدادهای سیاسی را می‌بیند و گزارش می‌کند و سیر تحول دولت‌ها برای او اهمیت بیشتری دارد، ثانیا عمدتا به نامداران و اصطلاحا قهرمانان و شاهان و سرداران و فرماندهان توجه دارد، ثالثا بیشتر به‌نقل وقایع و رویدادها، آن‌هم رخدادهایی چون جنگ‎ها و کشورگشایی‎ها و اقدامات سیاسی و... توجه دارد، رابعا روایت تاریخ با رویکردی تقدیرباورانه و در چارچوب داستانی با ابتدا و انتهای مشخص، به‌گونه‎ای صورت می‎گیرد که انگار جبر تاریخ از ابتدا قرار بوده به لحظه درخشان کنونی یعنی دوران مجد و شکوه شاه یا سسله کنونی، بیانجامد.

با طلیعه دوران جدید و ورود مردم به تاریخ، تاریخ‎نگاری هم دگرگون شده و مفروضات و رویکرد مذکور با چالش‎های جدی مواجه شده. در ایران این اتفاق با انقلاب مشروطه رخ داد، یعنی وقتی در اثر فشارهای مردمی، تحولات بین‎المللی، ضعف سیاسی و اتحاد نخبگان اقتصادی و روشنفکری و علمی سنتی، سلطنت مطلقه چندهزارساله ناگزیر از امضای سندی شد که قدرت نامحدودش را مشروط کند و بدین‎سان ایران پای در دورانی جدید گذاشت، روزگاری پرکشاکش و پرتنش که با گذشت صد‌وسیزده سال، کماکان تداوم دارد. هم‌سو با ورود مردم به تاریخ واقعی، تاریخ‎نگاری ایرانی نیز دچار چالش‎های جدی شد، یعنی دیگر آن رویکرد سنتی با نگاه تقدیرباور و دولت‎گرا و قهرمان‎سالار، پاسخگوی توضیح واقعیت جاری نبود و نیاز به تغییر رهیافت بنیادین در موضوع و روش تاریخ‎نگاری احساس شد. احمد کسروی، مورخی که ربع قرن پس از تاریخ مشروطه پا به عرصه تاریخ‌نگاری گذاشت، به‌خوبی این ضرورت را احساس کرد و ازاین‌رو در اثر جاودانش یعنی «تاریخ مشروطه ایران» عرصه تازه‎ای در تاریخ‎نگاری گشود و بازیگرانی جدید را به نمایش گذاشت: گمنامان تاریخ، مردم. پس از کسروی باید از فریدون آدمیت نام برد. آدمیت در نزدیک به سه دهه کار پژوهشی، برخی از مهم‌ترین رخدادها و جریانات عصر مشروطه را در نزدیک به ۲۵ کتاب تألیف کرد و از این بابت سهمی جدی در هدفمندساختن و نیز جهت‌دادن به تاریخ‌نگاری علمی ایفا کرد؛ از این‌رو او را پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران نام نهاده‌اند.

باقر عاقلی (1308-1392)، حقوق‎دان، نویسنده، روزنامه‎نگار و مورخ معاصر، به‌رغم آنکه در عصر جدید ایران زیسته و در زمینه دانش و نگارش تاریخی نیز ید طولایی دارد، کماکان در چارچوب تاریخ‌نگاری سنتی ایرانی قرار می‌گیرد. این مورخ پرکار و دقیق که باستانی‌پاریزی، مورخ فقید معاصر، او را «آگاه‎ترین و مطلع‎‎ترین مورخ معاصر در زمینه شناخت رجال ایران در عصر قاجار و پهلوی» خوانده، صدها مقاله و 25 جلد کتاب ارزشمند در زمینه‎های مختلف چون تاریخ رجال سیاسی، تاریخ حقوق در ایران، حقوق، علوم سیاسی، تک‌نگاری تاریخی و... نگاشته است. اما به‌رغم این تلاش‎های بی‎شائبه و ارزنده در زمینه تاریخ‎نگاری و ثبت وقایع و رویدادها شرح‌حال‎ها، دکتر عاقلی همچنان یک مورخ سنتی یعنی شرح‌حال‌نگار از سویی و معطوف به رجال نامدار از سوی دیگر است.

یک دلیل این امر شاید تحصیلات اصلی دانشگاهی دکتر عاقلی در زمینه حقوق از سویی و فعالیت‎های مطبوعاتی او از سوی دیگر بوده. البته باقر عاقلی سال‌ها بعد با ترجمه چند کتابش به زبان انگلیسی و ارائه آن به دانشگاه میشیگان مدرک دکترای تاریخ از این دانشگاه گرفت. اما ردپایی از رویکردها و نظریه‎های جدید در تاریخ‎نگاری در آثار ایشان به چشم نمی‎خورد. نگاهی به عناوین برخی از آثار این پژوهشگر پرکار نشانگر اثباتی بر این ادعاست که او هم خود در تاریخ‎نگاری را عمدتا معطوف به نگارش مشاهیر، رجال، سیاستمداران برجسته و نخبگان سیاسی و اقتصادی کرده است، آثاری چون «شرح‌حال رجال سیاسی و نظامی ایران در سه جلد»، «خاندان‎های حکومتگر ایران»، «تیمورتاش در صحنه سیاست ایران»، «ذکاءالملک فروغی»، «مشاهیر و رجال»، «زندگینامه نصرت‎الدوله فیروز» و...

کتاب حجیم و ارزشمند «نخست‌وزیران ایران» یکی از مشهورترین آثار دکتر عاقلی است که تاریخ ایران بین دو انقلاب مشروطه و انقلاب 57 ایران را این‎بار از خلال جانشینی نخست‎وزیران و صدراعظم‎ها بررسی می‎کند. این کتاب با جستاری از نویسنده با عنوان «سرگذشت مشروطه» در حدود 26 صفحه، انگیزه خود را از نگارش تاریخ چنین بیان می‎کند: «نگارنده معتقد است تاریخ معاصر را باید در زمان خود نوشته و الگویی به دست آیندگان داد تا بعدها پس از به‌دست‌آوردن اسناد و مدارک دیگر در تکمیل آن بکوشند.» دکتر عاقلی در این مقدمه تحلیلی، سپس به مرور اجمالی وقایع عمده ایران در این بازه زمانی می‎پردازد و ضمن ترسیم نقشه کلی کتاب و ارائه چشم‎اندازی کلی از این تاریخ هفتادوسه‌ساله، و روشن‌کردن موضع خودش نسبت به این تاریخ، می‎‌کوشد در بیان وقایع علل و عواملی نیز ارائه کند، برای نمونه او در بیان علل مشروطیت، ویژگی‎های ایران در عصر مظفرالدین‎شاه را چنین خلاصه می‎کند 1. دیکتاتوری شاه و دربار، 2. فشار اقتصادی، 3. فقدان عدالتخانه، 4. بی‎بند‌وباری اقتصادی دربار و 5. باجگیری از مردم و سپس با اشاره به تحولات بین‎المللی و آگاهی مردم و نخبگان فکری از این وقایع، صدور فرمان مشروطیت را نتیجه می‎گیرد.

فصول اصلی کتاب اما از صفحه 26 آغاز می‎شود، یعنی از دوران صدارت میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله، اولین نخست‌وزیر عهد مشروطه و در فصل بعدی سلطانعلی‌خان وزیرافخم دومین رئیس‎الوزرای مشروطه و... بدین‌ترتیب کتاب شامل 75 فصل است و با رعایت تقدم و تاخر زمانی، هر فصل به یکی از نخست‎وزیران ایران دوران مشروطه ایران تا انقلاب 57 اختصاص دارد. بر این اساس روشن است که فصول کتاب، متناسب با دوران صدارت آن نخست‌وزیر و عمر دولت و کابینه او، کم‌وزیاد می‌شود. برای نمونه فصل هفتاد‌ویکم یعنی سیزده سال نخست‌وزیری امیر عباس هویدا از اسفند 1342 تا بهار 1356، صد‌ودو صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده، درحالی دوران نخست‌وزیری رضا حکمت (سردار فاخر)، پنجاه‌وچهارمین نخست‌وزیر دوران مشروطه که تنها 6 روز (22 آذرماه تا 28 آذرماه 1326) به طول انجامیده، دو صفحه بیشتر نیست!

البته حجم فصول تنها به عمر تقویمی دولت‌ها مربوط نیست، بلکه کثرت وقایع و اهمیت سیاسی آن دوره نیز در میزان پرداختن به آن اهمیت دارد. برای نمونه دو دوره منقطع نخست‌وزیری محمد مصدق کمی بیش از دو سال طول کشیده، اما قریب به 100 صفحه از کتاب را به خود اختصاص می‎دهد، زیرا آشکار است که این دوره، نقطه‌عطفی تعیین‎کننده و حساس در ایران بین دو انقلاب است: اوج دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت و جنبش مردمی علیه استبداد و استعمار که درنهایت با کودتای دربار و مخالفان مصدق و آمریکا و انگلیس به سرنوشتی شوم ختم شد.

نویسنده در هر فصل ضمن اشاره به زندگی و پیشینه خانوادگی و اقدامات نخست‌وزیر مذکور، زمینه سیاسی و اجتماعی و شرایط جامعه را نیز توضیح می‎دهد و درنتیجه می‌توان کتاب را از ابتدا تا انتها به صورت روایت تاریخ سیاسی ایران بین دو انقلاب تلقی کرد. نثر کتاب روزنامه‎نگارانه است و شکل آن نیز همچنین، یعنی فاقد ارجاعات مستقیم و ارائه مستندات تاریخی به شکل دانشگاهی و تحقیقی. تنها در انتهای مقاله آغازین کتاب به اشخاصی که مستقیما و به صورت شفاهی از آنها اطلاعاتی آمده اشاره شده و در پایان کتاب نیز منابع و مآخذ آن ارائه شده است.

در داوری نهایی باید گفت که «نخست‌وزیران ایران»، اثری خوشخوان، جذاب، خواندنی که در قیاس با آثار مشابهی چون «از سید ضیا تا بختیار» (نوشته مسعود بهنود)، هم شمول بیشتری دارد و هم اطلاعات و داده‎های موثق‌تر و مستندتر. نویسنده فقید کتاب، مهارت بالایی در نگارش آثار زندگینامه‎ای و شرح‌حالی دارد، بخصوص آگاهی‌های فراوان و مستندی درباره نخبگان سیاسی ایران. از این حیث کتاب او منبع جامع و قابل اطمینانی برای همه محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران است، ضمن آنکه رویکرد نخبه‌گرای کتاب و تاکیدش بر روایت زندگی و اقدامات شخصیت‎ها، به آن وجه عامه‎پسند و جذاب داده و مخاطب عمومی و علاقه‎مند می‌تواند آن را از ابتدا تا انتها به هدف مروری بر مهم‎ترین رویدادهای ایران بخواند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...