طلسم | والتر اسکات

13 فروردین 1385

مسئول این توطئه ملکه برانژر، همسر ریچارد است. دشمنان با استفاده از غیبت کوتاه سر کنت، بیرقی را که مسئول حفظ آن بود پاره پاره می‌کنند. کنت به یاری پزشکی عرب که کسی جز امیر نیست، از مرگی که ریچارد بدان محکومش کرده بود نجات می‌یابد. امیر به او لباس می‌دهد. پزشک دروغین به نفع کنت مداخله می‌کند و موفق می‌شود که او را به نام برده با خود ببرد. صلاح‌الدین ـ پزشک ـ با او رفتاری انسانی پیش می‌گیرد و سر کنت را در لباس برده‌ای مغربی به نزد ریچارد باز می‌فرستند.

طلسم  |  والتر اسکات

طلسم [The Talisman]. رمانی از والتر اسکات (1) (1771-1832)، نویسنده انگلیسی، که در 1825 در مجموعه داستانهای صلیبیون (2) منتشر شد. در سپاه صلیبیون مستقر در سرزمین مقدس، به رهبری ریچارد شیردل، نفاق درگرفته است. رهبران دیگر عبارتند از: فیلیپ، پادشاه فرانسه؛ لئوپولد، دوک اتریش؛ مارکی دو مونتسرات (3) و استاد اعظم شهسواران پرستشگاه. یک شهسوار بیچاره اما جسور از اسکاتلند، معروف به سرکنت (4) یا شهسوار یوزپلنگ، احترامی راستین و البته متقابل نسبت به امیری عرب احساس می‌کند. آن دو بی‌هیچ نتیجه‌ای با یکدیگر جنگ تن به تن کرده‌اند. این برخورد نتایجی بسیار مطلوب برای سر کنت در پی دارد، زیرا دیری نمی‌گذرد که دچار مشکل بزرگی می‌شود. یک شب که مسئول حفاظت از بیرق انگلستان است، از ادیت دو پلانتاژنه (5) که دوستش می‌دارد پیغامی دریافت می‌کند و از مأموریت خود غافل می‌شود. مسئول این توطئه ملکه برانژر (6)، همسر ریچارد است. دشمنان با استفاده از غیبت کوتاه سر کنت، بیرقی را که مسئول حفظ آن بود پاره پاره می‌کنند. کنت به یاری پزشکی عرب که کسی جز امیر نیست، از مرگی که ریچارد بدان محکومش کرده بود نجات می‌یابد. امیر به او لباس می‌دهد. پزشک دروغین به نفع کنت مداخله می‌کند و موفق می‌شود که او را به نام برده با خود ببرد. صلاح‌الدین ـ پزشک ـ با او رفتاری انسانی پیش می‌گیرد و سر کنت را در لباس برده‌ای مغربی به نزد ریچارد باز می‌فرستند.

سر کنت شاه را از توطئه قتل نجات می‌دهد و خود را به او می‌شناساند؛  شاه از گناه او درمی‌گذرد و دستش را بازمی‌گذارد تا کسی را که به بیرق ملی بی‌حرمتی کرده است، بیابد. این شخص کونراد دو مونتسرات است. بی‌درنگ نبردی تن به تن ترتیب می‌دهند و طی آن، کنت مونتسرات را شکست می‌دهد و زخمی می‌کند. در این حال، معلوم می‌شود که سر کنت، در حقیقت دیوید، پرنس اسکاتلند است. بدین‌سان مشکل دون‌پایگی ولادت، که مانعی بر پیوند او با ادیت دو پلانتاژنه بود، برطرف می‌شود. طلسمی که عنوان رمان بدان اشاره دارد، تعویذی است که صلاح‌الدین به کمک آن ریچارد را معالجه می‌کند. یادآوری این نکته جالب است که خانواده لاکهارت (7) (که
والتر اسکات از آنان بود) تعویذی در اختیار داشت به نام لی-پنی (8) که سیمون لاکهارت (9) از جنگی صلیبی با خود آورده بود. این رمان، که سرشار از توصیف های زنده و بدیع از فلسطین است، جزو بهترین آثار والتر اسکات به شمار می‌رود.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.sir Walter Scott 2.Tales of the Crusaders 3.Montserral
4.sir Kenneth 5.Edith de Plantagenel 6.Berengere
7.Lockhart 8.Lee-penny 9.Simon

 

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...