تنها در کنار دیگران | آرمان ملی


در سال 2008، فیزیکدان ایتالیایی پائولو جوردانو [Paolo Giordano] اولین رمان خود را در اواسط 20سالگی‌اش منتشر کرد. این کتاب با عنوان «تنهایی اعداد اول» [The Solitude of Prime Numbers (La solitudine dei numeri primi)] جایزه استرگا، معروف‌ترین جایزه ادبی ایتالیا را از آن خود کرد. از آنجا که آمار مطالعه در ایتالیا چندان بالا نیست، فروش بیش از یک میلیون نسخه این کتاب در ایتالیا، بیانگر جذابیت خارق‌العاده بیان جوردانو و همچنین به علاقه انسانی به‌عنوان این کتاب که از ریاضی‌محوربودن نیمه چپ مغز نشأت می‌گیرد، اشاره دارد. این کتاب درحال حاضر به بیش از 30 زبان ترجمه شده، که از جمله به فارسی.

پائولو جوردانو [Paolo Giordano] تنهایی اعداد اول» [The Solitude of Prime Numbers (La solitudine dei numeri primi)]

جوردانو عنوان کتاب خود را از رياضيات الهام گرفته، كه موضوع مورد علاقه یکی از دو شخصیت اصلی این کتاب، و جدا از احساسات (و بعدا مرد) به نام ماتيا بالوسينو است. ماتیا بر این باور است که قدرتی جادویی در فاصله آزاردهنده میان دو جفت عدد اول، اعدادی مانند 11 و 13 که به‌جز 1 یا خودشان بر عدد دیگری قابل تقسیم نیستند و به دلیل همجواری به‌نظر می‌رسد با یکدیگر ارتباط داشته باشند، اما اینگونه نیستند. «همواره میان آنها عدد زوجی وجود دارد که مانع از وصل حقیقی آنها با یکدیگر می‌شود.» وجود چنین جفت‌هایی، که با پیشروی در دنباله اعداد فاصله بینشان به چندین میلیون می‌رسد و رفته‌رفته به‌ندرت پیدا خواهند شد، سبب می‌شود تا ماتیا در خیال خود «انزوا را سرنوشت حقیقی همه‌چیز بشمارد.» او با دختری به نام آلیس دلاروکا دوست است که به اندازه او آسیب‌دیده و مردم‌گریز است. ماتیا خود و آلیس را همانند دو عدد اول تنها و گمشده می‌بیند که به یکدیگر نزدیک هستند، اما فاصله میانشان به اندازه‌ای است که مانع از تماسشان می‌شود.

جذابیت نوشته‌های جوردانو، در به‌تصویرکشیدن دقیق شخصیت‌های ماسیده در این دو فرد منجمد نهفته است. ماتیا و آلیس در برابر پس‌زمینه‌ای انسانی همانند مجسمه‌های یخی ظاهر می‌شوند که نویسنده آن را به حرکت درآورده است، اما خود آنها همچون شخصیت‌های انسانی رفتار نمی‌کنند. آنها به انتخاب خود و به اجبار از جامعه دوری می‌جویند و منزوی می‌شوند. نویسندگان و فیلمسازان چندین دهه از موضوع انزوا مضامین عاشقانه استخراج کرده‌اند. اما جوردانو تمامی مضامین عاشقانه را از بیگانگی اجتماعی می‌زداید. عمده آسیب‌های موجود در میان خطوط این کتاب ناشی از دردی است که شخصیت‌های بی‌عاطفه او به افرادی که به آنها اهمیت می‌دهند وارد می‌کنند، افرادی که نمی‌فهمند ماتیا و آلیس غیرقابل دسترس هستند. آنها با گرفتاری در مدارهای بسته خوددرگیری، شبیه انسان‌های ماشینی معیوب و باهوشی هستند که احساساتی را در دیگران القا می‌کنند که خود قادر به بروز آن نیستند.

افراد منزوی کتاب جوردانو در واکنش به آسیب‌های کودکی که قادر به گذر آن نیستند، خود را از خانواده و همسالان خود دور کرده‌اند. این اتفاق تلخ در دوران نوجوانی ماتیا رخ داد، هنگامی که او برای مدتی کوتاه خواهر دوقلوی خود را که مبتلا به معلولیت ذهنی بود رها کرد (که عواقبی ناگوار داشت) تا بتواند برای یک‌بار هم که شده بتواند بدون حضور او با سایر بچه‌ها بازی کند. او در طی سال‌ها، سعی داشت تا با آزاررساندن به خود با شعله آتش و تیغ می‌تواند گناهان خود را پاک کند و به همین روال به جای افراد با نمادها اخت گرفت. مالیخولیای او باعث رنجش والدینش می‌شود.

عامل اتفاق تلخی که زندگی آلیس را تغییر داد پدرش بود که به او اجبار می‌کرد تا تمرین کند و قهرمان اسکی جهان شود. سرانجام در سن هفت‌سالگی، آلیس هنگام اسکی سقوط می‌کند و به‌سختی زنده می‌ماند، اما جراحات وارده باعث شد تا بدنش با زخم‌هایی پوشیده شود که زیبایی‌اش را از او ربودند. علاوه بر این زخم‌ها پای آلیس نیز لنگ شد و این حادثه موجب شد تا او نگرش تلخی نسبت به زندگی پیدا کند. در نوجوانی، دختران متوسط او را رنج می‌دهند. جوردانیو می‌نویسد: «آلیس بسیار آرزو داشت تا مانند کودکان همسن خود مهارناپذیر باشد سرشار از احساس پوچ جاودانگی آنها باشد. او آرزو داشت که مانند همه نوجوانان 15ساله سرخوش و بی‌خیال باشد، اما در تلاش برای رسیدن به این حس، متوجه حضور خشمی شد که برگرفته از اتلاف وقتش بود.» او پدرش را مسبب وضعیت ناگوار خود می‌دانست. هنگامی که پدرش به او اجازه نمی‌دهد خالکوبی کند او با لحنی سرد پدرش را متهم می‌کند: «تو برای همیشه مرا نابود کردی!» اما آیا او به همین سادگی خودش را مبرا می‌کند؟ آیا او هیچ مسئولیتی در قبال پیشرفت خود ندارد؟ آلیس اشتهای خود را از دست داد و رفتاری روان‌رنجورانه، خصمانه و عصیان‌گرایانه بروز می‌داد، تا زمانی‌که با ماتیا آشنا می‌شود و این دو فرد غیرقابل معاشرت به یکدیگر می‌رسند- تقریبا. در چشم آلیس، ماتیا نمایانگر «انتهای آن گره کوری است که او در درون خود حمل می‌کرد»، که ممکن است هرگز قادر به بازکردن آن نباشد. از دید ماتیا، آلیس بُرداری است که وجودش ممکن نیست. بی‌رحمی مجازات‌هایی که آنها بر خود تحمیل می‌کنند و ظرافت نزدیک‌شدن آنها (که تنها حرکت رو به جلوی آهسته‌ای است که پیش از به عقب‌کشیده‌شدن صورت می‌گیرد، گویی که توسط زنجیره‌ای نامریی به عقب کشیده شده باشند) رقص شوم و نامنظمی است که تنها آنها می‌توانند به اشتراک بگذارند.

داستان – درواقع توضیح – چگونگی این امر که دو نفر در تنهایی بیشتر از در کنارِ دیگران‌بودن احساس آرامش می‌کنند، کار ظریفی است که رمان غافلگیرکننده جوردانو عملی کرده است؛ دستگاهی که کاملا به‌خوبی تنظیم شده و از مکانیکِ منحرف نیاز استفاده می‌کند.

[تنهایی اعداد اول با ترجمه بهاره مهرنژاد و توسط نشر افراز‏‫‬‏ منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...