روبه‌رو با سربازان گمنام | مهر


رمان «عزرائیل؛ کهنه‌سرباز» نوشته نیما اکبرخانی به عنوان نخستین جلد از مجموعه‌ «عزرائیل» در فضایی امنیتی و مرموز جریان دارد. داستان کتاب به صورت موازی و با دو خط روایی مجزا پیش می‌رود. در یک سو، علی علیزاده قرار دارد؛ سربازی که در دوران جنگ تحمیلی به طور ناگهانی ناپدید شده و حالا پس از دهه‌ها، به عنوان یک مأمور امنیتی در عملیات‌های برون‌مرزی ظاهر می‌شود. علیزاده که از تجربه‌های جنگ آموخته، در نبردی بی‌پایان علیه تهدیدات امنیتی کشور مشغول است. او همچون شبحی بی‌نام‌ونشان در میان دشمنان نفوذ می‌کند و مأموریت‌های خود را با دقت به سرانجام می‌رساند.

خلاصه رمان عزرائیل جلد اول: کهنه‌سرباز نیما اکبرخانی

در سوی دیگر، شخصیت حمیدرضا هدایتی قرار دارد؛ مأموری منظم، با پشتکار و جاه‌طلب که روزی در جریان یکی از پرونده‌هایش با صحنه قتلی وحشتناک مواجه می‌شود. یک قاتل حرفه‌ای، اعضای باندی بزرگ و خطرناک را به شکلی هولناک به قتل رسانده است. هدایتی، که حالا مسئولیت این پرونده را بر عهده گرفته، مصمم است این قاتل بی‌رحم را به دام بیندازد. تقابل این دو شخصیت و روایت موازی آن‌ها، توسط نویسنده طراحی شده و حس تعلیق و هیجان را در تمام طول داستان حفظ می‌کند.

چندی پیش جلد دوم این‌کتاب یعنی را در قالب مطلب ««عزرائیل ۱.۵: روزهای تاریک» و پیچیدگی‌های امنیتی و جنگ روانی» بررسی کردیم و حالا در یادداشتی که در ادامه می‌آید، نگاهی به «عزرائیل: کهنه‌سرباز» می‌اندازیم؛

قاتلی بی‌رحم در دنیایی بی‌رحم‌تر
در این رمان، قاتلی مرموز و حرفه‌ای حضور دارد که نه‌تنها بی‌رحمانه می‌کشد، بلکه هیچ ردپایی از خود به جا نمی‌گذارد. این قاتل به‌طور سیستماتیک اعضای یک باند قاچاق مواد مخدر را از بین می‌برد، اما دلایل و انگیزه‌های او همچنان در پرده‌ای از ابهام قرار دارد. نیما اکبرخانی، با پرداخت دقیق جزئیات قتل‌ها و خلق صحنه‌های ترسناک، توانسته دنیایی تاریک و پرخطر را به تصویر بکشد که در آن، مرز میان خیر و شر به‌سختی قابل تشخیص است.

شخصیت حمیدرضا هدایتی در این‌داستان، به عنوان کارآگاهی مصمم و باهوش، دنبال کشف حقیقت است. او با توجه به شواهد محدود و بدون سرنخ‌های واضح، تلاش می‌کند قاتلی را به دام اندازد که همواره یک قدم از او جلوتر است.

یکی از نکات رمان «عزرائیل» این است که داستان نه‌تنها به یک پرونده قتل محدود نمی‌شود، بلکه لایه‌های پیچیده‌تری از دنیای امنیتی و جاسوسی را باز می‌کند. اکبرخانی ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای در ایران را به مأموریت‌های برون‌مرزی در کشورهایی چون سوریه و ترکیه پیوند می‌زند که این پیوند، نه‌تنها فضای داستان را گسترده‌تر می‌کند، بلکه به خواننده این حس را القا می‌کند که در دل ماجرایی جهانی قرار دارد.

از جمله چالش‌های اصلی هدایتی، قتل پنج نیروی سپاه قدس در قطر است؛ قتلی که نه توسط قاتلان حرفه‌ای، بلکه به شکلی مرموز و بدون رد پا انجام شده است. این بخش از داستان، به‌خوبی توانسته توجه خواننده را به چالش‌ها و تهدیدات امنیتی در منطقه جلب کند. به این‌ترتیب اکبرخانی با نگاهی به مسائل امنیتی روز منطقه‌ غرب آسیا و تهدیدات گروه‌های تروریستی، داستانی خلق کرده که در عین تخیلی بودن، ریشه در واقعیت‌های منطقه دارد.

سبک نویسندگی؛ پیوندی از واقعیت و تخیل
اکبرخانی با بهره‌گیری از تکنیک‌های سینمایی در روایت داستان، خواننده را به دنیایی پرماجرا و پرتنش می‌برد. هر فصل از کتاب همچون یک سکانس سینمایی به نظر می‌رسد که در آن، اتفاقات و شخصیت‌ها به‌شکلی باورپذیر شکل می‌گیرند.

نویسنده در «عزرائیل جلد اول» با استفاده از تکنیک روایت موازی خواننده را میان دو مسیر متفاوت قرار می‌دهد و این شیوه حس تعلیق و هیجان را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر، اکبرخانی در برخی صحنه‌ها از جزئیات خشن و بی‌پرده استفاده می‌کند تا به اقتضای موضوع جنگ و مأموریت‌های امنیتی، واقعیت‌های تلخ و بی‌رحمانه این دنیا را به تصویر بکشد.

رمان «عزرائیل» تنها یک داستان جنایی و امنیتی نیست. این اثر، بازتاب‌دهنده‌ واقعیت‌های پیچیده‌ای است که در دنیای امروز جریان دارند. اکبرخانی با پرداختن به موضوعاتی چون جنگ، عملیات‌های امنیتی و تأثیرات آن‌ها بر زندگی افراد، به خواننده یادآور می‌شود در پس هر مأموریت و نبردی، انسان‌هایی قرار دارند که ممکن است زندگی‌شان برای همیشه تحت تأثیر قرار گیرد. کتاب، همچنین به بررسی روابط انسانی در شرایط سخت و بی‌رحمانه می‌پردازد. علیزاده کهنه‌سربازی است که سال‌ها در سایه زندگی کرده و زندگی شخصی خود را فدای امنیت کشور کرده است. هدایتی نیز با وجود تمام چالش‌ها و خطراتی که در مسیرش قرار دارد، همچنان به دنبال حقیقت و عدالت است.

اکبرخانی با این اثر، نشان می‌دهد می‌توان در دنیای پیچیده داستان‌نویسی امنیتی، روایت جذاب و پرمعنا ارائه داد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...