احقاق الحق و ازهاق الباطل. اثری از سید نورالله حسینی مرعشی شوشتری معروف به شهید ثالث(1019-956) در مسائل اختلافی میان اهل سنت و شیعه در سه حوزه کلام، اصول فقه و فقه و به ویژه موضوع امامت به زبان عربی. این کتاب در طول هفت ماه نوشته شده و در 1014 تالیف آن به پایان رسیده است.

احقاق الحق در واقع پاسخی است به "ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل" اثر فضل ‌الله بن روزبهان بن فضل الله خنجی اصفهانی و دفاعیه‌ای برای کتاب "نهج الحق و کشف الصدق" اثر علامه حلی(648-736) به درخواست سلطان اولجایتو محمد خدابنده در هشت مسئله ادراک و رویت نظر و معرفت، صفات حق تعالی، نبوت، امامت که عمده آن به امامت حضرت امیر علیه السلام اختصاص دارد، معاد، اصول فقه، فروعات فقهی. مولف دیدگاه‌های اهل سنت را در مسائل یاد شده طرح و نقد نموده و سپس صحت مواضع مذهب امامیه را اثبات کرده است.

پیش از وی قاضی فضل‌الله روزبهان، از علمای متعصب شافعی، در 909 ردیه‌ای بر نهج الحق نوشت که گاه در برخی منابع از آن با عنوان "ابطال الباطل" نیز یاده می‌شود. روزبهان در فروعات و اصول فقهی از مذهب شافعی؛ و در اصول اعتقادی از دیدگاه‌های اشاعره به قوت دفاع کرد. شیوه قاضی نورالله شوشتری در رد و نقد "ابطال نهج الباطل" روزبهان چنین است که نخست عین عبارت‌های علامه حلی در "نهج الحق" را با عنوان تجلیل‌آمیز «قال المصنف رفع الله درجته» یاد می‌کند؛ سپس عبارت فضل الله بن روزبهان در ابطال نهج الباطل را با عنوان تحقیرآمیز «قال الناصب خفضه الله» طرح می‌‌کند و در ادامه با عنوان «اقول» به تفصیل به نقد دیدگاه‌های فضل الله و اثبات نظریات امامیه که در لابلای نوشته‌های  علامه حلی آمده است، می‌پردازد.

وی ابتدا آرای اهل سنت را با استناد به عین سخنان و ادله بزرگان آن تبیین و حتی گاه رفع دخل مقدر(اشکال طرح نشده) می‌کند. در مباحث عقلی به دلایل عقلی متمسک می‌شود و در نقلیات به آیات و روایات استناد می‌کند. احقاق الحق در عین اشتمال بر اصول و فقه، عمدتا به مباحث کلامی به ویژه مبحث امامت حضرت امیر(علیه السلام) اختصاص دارد. این کتاب یکی از مهم‌ترین منابع کلامی به شمار می‌آید و در عین حال از جهت احتوای بر اشعار و سخنان و امثال بسیار با ارزش است. پس از نشر احقاق الحق، موجی از مخالفت و انزجار علمای اهل سنت به پا خاست تا آنجا که مؤلف آن در سال 1019 یعنی درست پنج سال پس از نگارش کتاب، در دوران جهانگیر شاه، در شهر آگره هند به شهادت رسید.

علمای شیعه توجه خاصی به این اثر کلامی داشتند. از این رو حواشی و تعلیقات فراوانی بر آن نوشتند. همچنین این کتاب به چند زبان ترجمه شد که از جمله آن‌ها می‌توان به ترجمه فارسی میرزا محمد نائینی، ترجمه فارسی عهد صفوی، ترجمه اردو، و سه تعلیقه شیخ مفید الدین بن عبدالنبی شیرازی، مولا محمد هادی بن عبدالحسین، و سید علاء الدوله (نجل مؤلف) اشاره کرد.

احقاق الحق نخستین بار در 1273 در قطع رحلی در ایران چاپ سنگی شد. سپس با حواشی و تعلقات زنده یاد آیت آلله شهاب‌الدین مرعشی در 16 مجلد به همت انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی انتشار یافت.

علی اوجبی. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...