کتاب «درد بی‌خویشتنی» نوشته نجف دریابندری توسط نشر نو به چاپ سوم رسید.

به گزارش مهر، این کتاب برای اولین بار در سال ۶۸ چاپ شده بود و سال ۹۶ چاپ جدید آن ارائه شد. طی روزهای گذشته هم نسخه‌های چاپ سوم چاپ جدید این‌اثر به بازار نشر عرضه شده است.

کتاب مورد اشاره، دو بخش اصلی دارد که عبارتند از «از دکارت تا شلینگ» و «هگل». بخش اول کتاب، ۹ فصل دارد که به ترتیب عبارتند از: دکارت و اسپینوزا، دانش تجربی، مردم‌شناسی روشن اندیشان، وضع طبیعی و جامعه مدنی، واکنش رمانتیک، آزادی از لحاظ کانت، روسو و روزگار تباه انسان، جهان ذهنی فیخته، سقوط روح شلینگ.

بخش دوم کتاب هم ۹ فصل دارد که عناوین‌شان به این ترتیب است: نوشته‌های کلامی هگل، همانستی و دیگرستی، دستگاهی هگلی(۱): سفر جسمانی روح، دستگاه هگلی(۲): منطق عینی، دستگاه هگلی(۳): پدیده شناسی روح، خواجه و بنده، آگاهی والا و آگاهی پست، دورنمای تاریخی، کار حقیقی و کار بی‌خویشتن.

مفهوم alienation که در زبان فارسی عموما به «از خود بیگانگی» و گاهی «بی‌خویشتنی» یا «ناخویشتنی» و نیز به انواع عبارات دیگر ترجمه شده، در فلسفه غرب سابقه مفصلی دارد. ریشه این اصطلاح فرانسوی و انگلیسی، لغت لاتین alius (دیگر) است. در روان‌شناسی و روان پزشکی، «الیناسیون» عبارت است از حالت ناشی از اختلال روانی، یا به اصلاح جاری، روانی بودن. البته این مفهوم هم با مفهوم حقوقی کلمه مربوط است.

مفهوم بی‌خویشتنی از نظر دریابندری یا به تعبیر دیگران از خود بیگانگی _ به صورتی که معمولا با آن روبرو می‌شویم، عنوانی کلی برای بسیاری از دردهای فردی و اجتماعی انسان است. از نظر این مترجم و مولف، وقتی که همه مشکلات را زیر یک عنوان خلاصه می کنیم، در واقع روشن نیست که درباره چه سخن می‌گوییم، چنان که مثلا وقتی از «بیمار» بودن شخصی سخن گفته می‌شود، تنها چیزی که دستگیرمان می شود این است که حال آن شخص چنان نیست که باید باشد؛ این که چه اختلالی در مزاج او این وضع را به وجود آورده است، و احیانا چه تغییراتی در این مزاج می‌تواند موجبات بهبود او را فراهم کند، مطرح نیست.

دریابندری در این‌کتاب اشاره کرده که قصدش نوشتن نسخه‌ای برای درد بی‌خویشتنی نبوده است. بلکه غرض او این بوده که مساله «بی‌خویشتنی» را در مسیر تحولش دنبال کند و نظر متفکرانی را که به این موضوع پرداخته‌اند، تشریح کند. کاری که این پژوهشگر در این کتاب به تعبیر خود «عبوس» انجام داده، به گمان خودش، تعبیر منجزتری از مفهوم از خودبیگانگی، زیر عنوان «بی‌خویشتنی» است.

چاپ سوم این‌کتاب با ۳۷۶ صفحه و قیمت ۶۴ هزار تومان عرضه شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...