کتاب «نیهیلیسم» [Nihilism] نوشته بولنت دیکن [ Bulent Diken] با ترجمه فرهاد اکبرزاده توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

نیهیلیسم» [Nihilism]  بولنت دیکن [ Bulent Diken]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۹ توسط انتشارات راتلج در نیویورک چاپ شده است.

نویسنده این اثر، شرح نظام مندی از چهارشکل اصلی نیهیلیسم ارائه کرده است؛ یعنی واقعیت‌گریزی، نیهیلیسم رادیکال، نیهیلیسم منفعل و نیهیلیسم کامل و تمرکزش در کتاب، بر سنتز منفصل میان نیهیلیسم منفعل (نفی اراده) و نیهیلیسم رادیکال (اراده به نفی) است. مواجهه بولنت دیکن با تفکر نیهیلیسم در این کتاب، در سه مرحله انجام می شود؛ ابتدا به تبارشناسی و پیامدهای نیهیلیسم پرداخته و سپس امر اجتماعی که نیهیلیسم را به سرمایه‌داری ربط می‌دهد -یعنی پساسیاست و تروریسم- را تشریح می کند. قدم آخر هم بررسی امکان‌های چیرگی بر نیهیلیسم با تأکید بر اهمیت مفاهیمی مثل رخداد، آگونیسم و آنتاگونیسم است.

دیکن معتقد است مهم‌ترین مشکلات زندگی معاصر همه ریشه در نیهیلیسم دارند که همزمان هم مخرب و هم برسازنده اجتماع است. اما عجیب است که نیهیلیسم در نظریه اجتماعی همچنان یک موضوع در دست بررسی است.

کتاب پیش رو، یک مقدمه با عنوان «هیاهو بر سر هیچ» و یک پی گفتار با عنوان «جشن خر» است. بدنه کتاب هم ۳ فصل اصلی را با این عناوین شامل می شود: «میهمان غریب»، «نیهیلیسم و امر اجتماعی: سرمایه داری، پساسیاست و ترور» و «شهر آگونیستی». فصول اول و دوم کتاب، دو ضمیمه تشریحی دارند که به ترتیب عبارت اند از: «ضمیمه تشریحی اول: اقلیم های نیهیلیسم» و «ضمیمه تشریحی دوم: کارناوال کینه توزانه ولبک»

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

تا اینجا این شکل از اندیشیدن، مجال گفتن دو نکته در خصوص نیهیلیسم را می دهد. نخست، مهم ترین تناقض در این چارچوب میان درون ماندگاری و استعلا است، مابین شقاوت (پادنیهیلیسم) و ترور (نیهیلیسم منفی یا مذهبی). همچنین این آنتاگونیسم است که جایگزین سنتز منفصل نیهیلیسم منفعل و نیهیلیسم رادیکال شده است، یعنی کلبی مسلکی و کینه. دوم، و در ارتباط با نکته اول، تفاوت تعیین کننده ای هست میان شقاوت و کینه یا پادتحقق یابی به عنوان لحظه «شدن» (مثل انحلال خود و دیگری) و ویرانی محض امر واقع، ویرانی خود و دیگری.

بنابراین نقد نیهیلیسم آشکارا خود را از حذف نیهیلیستی (منفعل) شقاوت دور می کند. شقاوت شر نیست بلکه ابزاری برای تحمیل فرم به آشوب است. حتی اندیشیدن، به قول فوکو، مستلزم خشونتی غریزی است، «چیزی که بوی خون می دهد». و مهم تر از همه، شقاوت برای فائق آمدن بر نیهیلیسم ضروری است. از این نظر، شقاوت اشتیاقی برای یک «زمین جدید» و یک سُسیوس آینده است که هم یادآور سسیوس جامعه بدوی است، زمین «قدیمی»، و هم تکمیل کننده ماشین جنگی خود. با این حال، مهم است توجه کنیم که چنین شقاوتی را نمی توان به خشونت نیهیلیسم رادیکال فروکاست. قلمروزدایی به معنای نابودی تمام و کمال قلمرو واقعی نیست. گفتن از حیات غیرانداموار، از بدن بدون اندام، به معنی خودکشی نیست. تفریق کردن، ردّ کینه توزانه جهان نیست. و «ماشین جنگی»، یا «مبارزه»، به معنای جنگ نیست.

این کتاب با ۲۴۵ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۸۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...