آیت الله سروش‌محلاتی در سخنرانی شب هفتم محرم در مسجد الرحمان تهران گفت: «شهید مطهری حتی به بیکار شدن کارگران مشروب‌سازی هم راضی نبود.»

به گزارش کتاب نیوز؛ آیت الله محمد سروش‌محلاتی؛ در ادامه‌ی مباحث "امر به معروف و نهی از منکر" در اسلام، با ارائه‌ی نظرات استاد شهید مرتضی مطهری گفت: «در کتاب یادداشت‌های استاد مطهری؛ درجلد یک، درباره مبارزه با منکر شراب آمده است: "مثلًا در موضوع شراب- که بهتر است آن را سم مهلک بنامیم- چرا توفیق حاصل نمی‏کنیم؟ ... علت عدم توفیق ما این است که نقشه نداریم، هر چند وقت؛ یک عده‏‌ای از روی حسن نیت و عده‏‌ای روی سوء نیت برای هو کردن دولت- خصوصاً اگر ظاهرالصلاح باشد و تظاهر به دین کند- جنجال می‏‌کنند که لایحه منع‌منکرات چه شد؟ فکر نمی‏‌کنند که عاقلانه فکر کنیم و عذر دولت را در کسری بودجه رفع کنیم و فکر یک عده مردمی که بی‌کار می‏‌شوند قبلاً بکنیم که بحرانی ایجاد نشود."

یعنی اول باید معلوم کرد که این کارخانه مشروب‌سازی پس از تعطیلی باید چه کار کند؟ خط تولیدش را چطور عوض کند؟ در ثانی نشان دهید که دولتی که روی مالیات مشروب‌فروشی؛ بودجه‌ی مملکت را بسته است؛ باید چکار کند؟

خدا رحمت  کند شهید مطهری را که با دولت طاغوت اینجور منصفانه برخورد می‌کرد و خدا انصاف بدهد به کسانی که یک ذره انصاف درباره دولت جمهوری اسلامی ندارند و فقط و فقط فریاد می‌زنند که جلوی منکرات را بگیرید! »

این استاد حوزه و دانشگاه سپس در توضیح بی‌برنامگی در برخورد با منکرات ادامه داد: «چقدر فرق می‌کند بین کسی که می‌گوید این روزنامه، یک مقاله‌ی نادرست نوشته است پس روزنامه را تعطیل کنید؛ یعنی صد نفر، یعنی هزار نفر نانخور بیچاره‌ای که کارگر آنجا هستند و ربطی هم به آن مقاله ندارند؛ از راننده و تایپیست تا غلط گیر و ورزشی‌نویس و غیره، تمام این‌ها رو متلاشی کنید؛ با شهید مطهری که به بی‌کار شدن کارگران مشروب‌فروشی هم راضی نبود. تازه کارمندان روزنامه که کارشان خلاف شرع هم نبوده است. آقای مطهری می‌گفت اول یک فکری به حال کارگرانی که بی‌کار می‌شوند بکنید، بعد کارخانه مشروب‌سازی را ببندید.»

مولف کتاب دین و دولت، درباره‌ی این شیوه‌ی نهی از منکر اضافه کرد: «کسی نمی‌گوید مشروب‌فروشی حرام نیست؛ ما هم می‌گوییم حرام است و باید کارخانه‌ی مشروب‌فروشی تعطیل گردد؛ اما جامعه و حکومت،‌ مسئولیتی در قبال این عده افرادی که بی‌کار می‌شوند دارد. نمی‌شود گفت: به جهنم، ما فعلا اینجا را تعطیل می‌کنیم، خودشان هر غلطی خواستند بکنند. خود بی‌کاری در جامعه ام‌الفساد منکرات و مفاسد است. فقر است که دشمنی ایجاد می‌کند، فقر است که عقل انسان را از انسان می‌گیرد، فقر است که دین انسان را نابود می‌کند.»

این استاد فقه سیاسی در ادامه گفت: «همه‌ی حرف‌ آقای مطهری این است که اسلام همه را با هم می‌بیند، هم می‌گوید فقر را علاج کنید، هم می‌گوید با منکر مبارزه کنید. زمینه‌های فرهنگی، زمینه‌های اقتصادی، زمینه‌های اجتماعی؛ اگر این‌ها را از همدیگر جدا کردید، دیگر از اسلام خبری نیست. همه‌ی این ها را در یک برنامه‌ی جامع  ببینید، بعد نهی از منکر کنید.  ایشان می‌فرماید: به قول یکی از فرنگی‌ها، ای آزادی بنام تو چه جنایت‌ها که نشد و ما باید بگوییم که ای نهی از منکر چه جنایت‌ها که بنام تو نشد...»

آیت الله محلاتی در پایان با اشاره به بخش دیگری از یادداشت‌های شهید مطهری گفت: «در نهی از منکر باید مبارزه با فساد باشد، نه فاسد. عیب کار ما در امر به معروف و نهی از منکر این است که هنوز منطق را وارد نکرده‌ایم. نخواسته‌ایم از روی منطق عمل کنیم، معنای اینکه منطق را وارد کنیم این است که حساب کنیم پیدایش هر چیزی سببی دارد، عدم حصول به یک چیز سبب دارد، با سبب منکر مبارزه کنیم، سبب معروف را ایجاد کنیم. حداکثر منطق ما این است که بگوییم و بنویسیم و بعد هم اگر دیدیم، گفتن و نوشتن فایده ندارد اعمال زور نماییم. ...»

سخنرانی آیت الله محمد سروش محلاتی؛ تا پایان دهه اول محرم هرشب بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد الرحمان؛ واقع در خیابان شهید سپهبد قرنی ادامه دارد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...