فیلسوف و گرگ‌زاده | اعتماد


در فرهنگ ما، گرگ، دست کم، به دو ویژگی شناخته شده است: یکی درندگی و دیگری تربیت‌ناپذیری. کافی است به گفته‌های سعدی در این باب بسنده کنیم. به روایت او، بزرگی گوسفندی را «رهانید از دهان و چنگ گرگی» و شب خودش کارد بر حلق گوسفند کشید. در این حال گوسفند نومیدوار گفت: «بدیدم عاقبت گرگم تو بودی». دومین ویژگی گرگ، در فرهنگ ما، تربیت‌ناپذیری او است. سعدی نقل می‌کند که پادشاهی دزد معروفی را از پای درآورد و پسربچه او را برخلاف مصلحت‌اندیشی اطرافیان در دربار نگه داشت و تربیت کرد. اما پسر سرانجام راه پدر را رفت و تربیت شاهانه در او موثر نیفتاد. آنگاه از این داستان نتیجه می‌گیرد: «گرگ‌زاده عاقبت گرگ شود/گرچه با آدمی بزرگ شود.»

خلاصه کتاب فیلسوف و گرگ» [The philosopher and the wolf]  مارک ‌رولندز[Mark Rowlands]

اما واقع آن است که هردوی این ویژگی‌ها به ناروا به گرگ‌ها نسبت داده شده است. درندگی واقعی در رفتار انسان‌هایی مشاهده می‌شود که از رنجاندن و آسیب زدن به دیگر انسان‌ها یا حیوانات لذت می‌برند. گرگ‌ها صرفا برای رفع نیاز خود و از سر غریزه کاری می‌کنند. حتی در سخت‌ترین ستیزه‌های میان خود گرگ‌ها، که بر سر قلمرو یا جفت‌جویی رخ می‌دهد، کافی است که گرگ شکست خورده «راهبرد تسلیم» در پیش گیرد و در آخرین لحظه نبرد پا واپس کشد و گردن خود را به حریف تقدیم کند. در این لحظه همه خشم و نفرت ناگهان ناپدید می‌شود و گرگ پیروز به راه خود می‌رود؛ صفتی که کمتر در انسان‌ها اینگونه آشکارا دیده می‌شود.

اما ماجرای تربیت‌ناپذیری گرگ‌ها خود داستان دیگری دارد. مارک رولندز [Mark Rowlands]، فیلسوف بریتانیایی، در کتاب «فیلسوف و گرگ: درس‌هایی از حیات وحش درباره عشق، مرگ، و خوشبختی» [The philosopher and the wolf] (ترجمه شهاب‌الدین عباسی، تهران، نشر خزه، 1402) روایتی واقعی از همزیستی خودش با گرگ‌زاده‌ای را تا لحظه مرگ آن گزارش می‌کند. رولندز یک بچه‌گرگ شش هفته‌ای را به قیمت 500 دلار می‌خرد و از مادرش جدا می‌کند و نزدیک 12 سال نزد خودش نگه می‌دارد. در این مدت او را با خود به همه جا، حتی کلاس‌های دانشگاهی خود، می‌برد و از نزدیک همه فراز و فرود زندگی او را زیرنظر می‌گیرد و ثبت می‌کند. البته نکته نسبتا تاریک این ماجرا آن است که چگونه او به خودش اجازه می‌دهد بچه‌گرگی را از مادر و زیست‌بوم طبیعی خودش جدا سازد و او را به زندگی شهری محدود کند. توضیح سربسته‌ای که رولندز می‌دهد چندان قانع‌کننده نیست، مانند آنکه او از گرگ مراقبت و محافظت می‌کرده است. در نهایت، سعادت زندگی گرگ در زندگی گرگانه و در دل جنگل و حیات وحش است نه شهر و پردیس‌های دانشگاهی.

رولندز چنان به این بچه‌گرگ دل می‌بندد که آرام آرام او را برادر کوچک‌تر خود می‌داند. واقعا چرا ما فکر می‌کنیم یکسره از همه خلق خدا جداییم؟ چرا خود را تافته جدابافته می‌دانیم؟ هرچه این فیلسوف در زندگی این گرگ‌زاده تأمل می‌کند، مشابهت زیادی میان خودش و او می‌بیند تا جایی که حتی انسانیت را از گرگ یاد می‌گیرد. البته چنین نیست که ما و حیوانات کاملا یکسان باشیم، هر گونه‌ای ساختار خاص خود را دارد تا جایی که به تعبیر خود رولندز گرگ‌ها هوش مکانیکی دارند و میمون‌ها از آنها باهوش‌ترند، زیرا قادر به فریب و حیله‌گری هستند. ما نیز هوش علمی و هنری داریم که احتمالا مختص ما است و گاه در این عرصه تا جایی پیش می‌رویم که می‌توانیم ذهن هم‌نوعان خود را بخوانیم. همه اینها درست، اما نکته آن است که هر موجودی جایگاه خود را دارد و قرار نیست که با یک سنجه همه را ارزیابی کنیم.

در واقع، این بچه‌گرگ، زمینه تأملی برای فیلسوف ما فراهم می‌کند تا به مسائل مختلف بیندیشد و فیلسوفان دیگری را هم به یاری بخواند و بحث‌های جذاب‌تری در این کتاب پیش بکشد. در حالی که ما اندوهگین دیروز و نگران فردا هستیم و غالبا از زمان حال غافلیم، گرگ‌ها به گفته رولندز عمیقا مخلوقات لحظه هستند و در «آن» زندگی می‌کنند و همین نگرش نوعی از خوشبختی را برای‌شان فراهم می‌کند که دور از دسترس ما است. برای گرگ «بودن» اهمیت دارد نه «داشتن».

سرانجام برنین، گرگ برادر رولندز که یار گرمابه و گلستان او بود و الهام‌بخش تاملات فلسفی او، می‌میرد و به خاک سپرده می‌شود، اما چون آموزگاری جدی در نوشته‌های این فیلسوف همواره باقی می‌ماند. خواندن این کتاب جمع و جور ما را درباره درندگی و تربیت‌ناپذیری گرگ‌ها به تأمل وامی‌دارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...