• 13 شهریور 1402

    درباره-3-کتاب-برای-صد-سالگی-جلال-آلاحمد-گزارش

    من یکی از خواهرزاده‌های جلال آل‌احمدم... نبوغ آل‌احمد بیش از آنکه در نوشتن باشد، در زندگی کردن بود... جامعه‌ ما هم فقط پاک‌نویس او را دیده است؛ درحالی که چرک‌نویس‌های او خیلی هیجان‌انگیزتر و بحث‌برانگیزترند... به‌شدت به زنان و مسائل و بغرنجی‌های زندگی‌ و محرومیت‌هایشان توجه دارد... گمان می‌کنیم، آل‌احمد آدمی پا در سنت و ضدتجدد/ضدمدرنیسم بوده است. اما در این داستان جهت‌گیری نیست... بنیان‌گذار نقد نوین فارسی... به چشم استبداد نگاه کرد... در آن زمان خود شخص اول مملکت نیز ضدغرب بود ...

  • 21 فروردین 1402

    اخلاق-نوشتن-در-گفتوگو-با-حسین-معصومی-همدانی

    «چرند و پرند» دهخدا، درواقع آغاز یک‌جور اسه‌نویسی ست... قبل از انقلاب، ابزار اصلی بیان مسائل اجتماعی ادبیات بود... دائم دنبال یک عصر طلایی هستیم که خودمان را به آن وصل کنیم... فکر می‌کنیم اگر اسم فیلسوف فرنگی را نیاوریم مردم می‌گویند این یارو توی باغ نیست... من بیشتر می‌توانم بگویم «بی‌فرهنگی» چیست تا «فرهنگ» چیست... خودمان را با خودمان مقایسه نمی‌کنیم و مدام خودمان را یا نسبت به ساسانیان و صفویه می‌سنجیم یا با سوئیس و سوئد... ما از همه‌چیز توقع داریم که تبدیل شود به فکری که «تاریخ مصرف» دارد ...

  • 14 فروردین 1402

    درباره-شرکت-خلاقیت-نرگس-ابهری

    کتمول و استیو جابز در سال ۱۹۸۶ میلادی استودیوی پیکسار را بنیان نهادند... الگوی بی کم و کاست مقاومت و پایداری در برابر تندباد موانع و مشکلات یک کارآفرین جهانی... به‌خاطر این که شکست دردناک است و احساسات ما نسبت به این درد، درک ما را از ارزش آن به هم می‌ریزد برای تفکیک بخش‌های خوب و بد شکست، بایستی هم واقعیت درد و هم سود پیشرفتِ ناشی از آن را به رسمیت بشناسیم... ایده‌ها هرگز مولد نیستند بلکه گروه‌های متمرکز و مسنجمند که می‌توانند به ایده‌ها پروبال بدهند... تیم خوب، ایده خوب را به همراه دارد ...

  • 01 اسفند 1401

    خشمآبه-غیزانیه-در-گفتوگو-با-محسن-باقری

    جالب اینکه ما با داشتن دو بَحر، بحران آب داریم... مشاهده‌گر درد‌ها و آلام و رنج‌ها و حالا دیگر «غیظِ» مردم «غیز»آنیه شدم... وزارت فَخیمه فرهنگ و بیشتر ارشاد، به اسم «غیظانیه» مجوز نداد... شرکت نفت و جهاد سازندگی‌اش لاین‌های اختصاصی لوله‌های آب دارند که حتی خیلی‌شان از روبه‌روی خانه‌های بی‌آب عبور می‌کنند... تصمیم دولت‌ها! این است که مردم اصلا در آن ناحیه سراسر نفت‌خیز زندگی نکنند، اصلا آنجا نباشند... مردم بازی خوردند... خشمِ متراکم در جامعه کار خودش را می‌کند ...

  • 22 بهمن 1401

    مظاهری-و-بانک-مرکزی-در-لحظهای-از-تاریخ-پرویز-گیلانی

    روایت طهماسب مظاهری از یک سال حضورش در بانک مرکزی... قانون اول علم اقتصاد، محدودیت منابع است اما قانون اول سیاست این است که قانون اول علم اقتصاد را نادیده بگیرد... فضایی ایجاد شده بود که کارشناسان اقتصادی ترجیح می‌دادند کمتر حرف بزنند تا به کارشکنی در راه خدمت دولت به مردم متهم نشوند... مدیران شبکه بانکی وسوسه می‌شدند که سهمی از این «خوان یغما» برای خود بردارند... نقطه شروع دونرخی شدن ارز... سپردن ذخایر ارزی کشور به چین... 800 میلیارد دلار پولشویی... دور زدن تحریم‌ها یا غارت منابع ملی ...

  • 14 فروردین 1401

    نیمدانگ-پیونگیانگ-در-گفتوگو-با-رضا-امیرخانی

    حدود ۳۰ هزار نسخه... اگر کوری واقعی در دنیا اتفاق بیفتد... در مورد کره شمالی همه می‌دانند که می‌خواهی برگردی؛ مسئله این است که امکان ورود نداری... حزب مؤتلفه با حزب کارگر کره شمالی به یک معنا خواهرخوانده هستند... در شوروی هر کسی که فارسی می‌دانست، یک کار امنیتی با ایران داشت... تحریم با خودش تک‌صدایی می‌آورد و غلاف ذهنی دور مغز ایجاد می‌کند که ما در تحریم باید موفق بشویم. کسی به فکر حذف تحریم نیست، فقط به فکر این است در تحریم بماند و موفق شود!... «جنگ‌سالار» هیچ وقت به پایان جنگ فکر نمی‌کند ...

Loading
جنگ ویتنام برای آمریکا 58 هزار کشته و برای ویتنام نیز رقمی فراتر از دو میلیون کشته برجای گذاشت... تعداد بمب‌هایی که آمریکا در طول جنگ بر سر مردم ویتنام ریخت بیش از دو برابر کل بمب‌های جنگ جهانی دوم بود... این کتاب واقعیاتی از نقش و تأثیر دیپلماسی، پیچیدگی‌ و تضاد منافع بین گروه‌های سیاسی و باندهای قدرت در تعامل با کشورها و چگونگی اصرار و پیگیری سیاست‌های ایالات متحده در قبال کشورهای هدف از مسیرهای گوناگون توسط دیپلمات‌های آمریکایی را به نمایش می‌گذارد ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
ماجرای سفر هجده ساعته‌ی کارگران غیرقانونی فلسطینی به اسراییل است... کار دیگری برایم پیدا کن، آن‌وقت ببین می‌روم یا نه. بِدنا نعیش، یامّ: ما می‌خواهیم زندگی کنیم، مادر... بیش از هر کسی ما «مراد» را خواهیم شناخت؛ مراد کارگر، مراد عیاش، مراد جنگجو، مراد مومن و مراد نوازنده... خنده‌های رمزی را به «خنده‌های موتسارت جوان در فیلم آمادئوس» تشبیه می‌کند و جذابیت ساعد را به «راسل کرو در گلادیاتور»... در رویارویی‌اش با اسراییلی‌ها کوتاه می‌نویسد: «دکتر جکیل و مستر هاید» ...
اتفاق‌های واقعی را با دقت کنار هم می‌چیند و بعد خیلی آرام می‌گوید بیا این چیزی بود که من در جبین دنیا دیدم... سرگذشت و زندگی خودش را دربرمی‌گیرد، از محل تولد، روز‌های کودکی و حمایتِ برادرش تا روز‌های سرگشتگی و شهری که دوست دارد در آن بمیرد... خودش را در مرکز قرار می‌دهد و بعد درباره عشق و مرگ می‌نویسد... در ستایش تنش‌های درونی نوشته شده است، چیزی که آدم‌های معمولی از آن فرار می‌کنند و آدم‌های نامعمولی مثلِ حبیبه جعفریان در آن خیره می‌شوند و دنبال چیزی می‌گردند ...
روایتی از خاطرات کودکی فاطمیما مرنیسی از اندورنی یک خانه در کنار پدربزرگ و نُه همسرش، به همراه فرزندان، نوه‌ها و خدمتکاران... با این که مادرم مسلمان بود اما نسبت به حجاب شک و تردید داشت و اصلاً دوست نداشت من محجبه شوم... چیزی جز رادیو و شنیدن صدا نبود، چرا که در آن زمان ورود دختران به سینما هنوز تابو محسوب می‌شد. زنان اندرونی جملگی مشتاق شنیدن صدای خوانندگانی نظیر ام‌کُلثوم و تقلید از صدای آن‌ها بودند ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...