ناگفتههایی از ساختار حکومت | اطلاعات
«زندگی من در متن سختیها و در روستایی، در همسایگی معدن آبدشت و صوغان، که زخم محرومیتی دیرپای را بر تن داشت و پیکر رنجور از رنجی بیامان بود، آغاز شد. پدرم در معدن کرومیت اسفندقه کار میکرد، کار در معدن یعنی کاویدن وجب به وجب سنگهای سخت در اعماق زمین. جستوجویی برای به دست آوردن از طریق تلاشی به شدت دشوار. من سختیهای به دست آوردن را از همان اوان کودکی با تمام وجودم حس میکردم. به تدریج این باور در من قوت گرفت که به دست آوردن نیازمند مداومت، سختکوشی، صبوری، مقاومت و استواری است.»۱
این عبارت نخستین واژگانی است که اسحاق جهانگیری در خاطرات خود نوشته است. دولتمردی که از خاک تفتیدهی کویر کرمان برخاست.

وی که در عصر پهلوی به ضعیفترین و سختکوشترین خانوادههای ایران تعلق داشت، به انقلاب علیه رژیم پهلوی پیوست و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدارج ترقی را پله به پله پیمود.
جهانگیری کار خود را از جهاد سازندگی آغاز کرد و در دوره دوم مجلس به نمایندگی مردم جیرفت و عنبرآباد وارد مجلس شد و در دولت سازندگی به مقام استانداری اصفهان و در دولت اصلاحات به مقام وزارت رسید. وی در نهایت در دولت تدبیر و امید توانست جبّهی معاونت اولی رئیسجمهور را بر تن کند.
جهانگیری خاطرات خود را از هشت سال حضور در دولت دکتر حسن روحانی را در کتاب «در اندیشه ایران؛ روایت 8سال معاون اولی: 1392-1400» [به کوشش پدرام الوندی] به نگارش درآورده است و ناگفتههایی از آنچه در ساختار حکومت رخ داده را برای مخاطبان بیان کرده و برای تاریخ به یادگار گذاشته است.
آنچه به عنوان اسناد شخصی و دولتی و گزارشهای خبری از وقایع روزمره به جای میماند، در آینده تبدیل به دادههای تاریخی خواهد شد و مورد استناد مورخان قرار خواهد گرفت.
اما این دادههای تاریخی بیان رسمی و ابتدایی از آن امری است که به وقوع پیوسته است. آنچه که میتواند این روایت شکل گرفته را تکمیل کند و یا به چالش بکشد، خاطراتی است که افراد حاضر در رخدادهای تاریخی از آنچه گذشته است بیان کرده و به جای گذاشتهاند.
گاهی چند سطر از یک خاطره میتواند ابهامی را از چگونگی و چرایی وقوع یک رخداد برطرف کند و ما را به حقیقت نزدیکتر نماید. البته خاطرات رجال سیاسی، وقایع را از نگاه آنها روایت میکند و بدیهی است که سویه سیاسی و تعلقات فردی بر گفتهها و ناگفتههای این دسته از خاطرهگویان خواسته و ناخواسته تأثیر میگذارد و عَرضه آنها بر اسناد و مدارک است که میتواند مکمل درک نزدیکتر به حقیقت از آنچه که رخ داده، باشد.
تلاش برای حل معضلهای اقتصادی
خاطرات اسحاق جهانگیری توانسته با ارائه روایتی از روش حکمرانی دولت روحانی زوایایی از آنچه در این دوره هشت ساله بر سیاست و اقتصاد ایران گذشته است را آشکار سازد.
دورهای پرفراز و نشیب که با چالشها و تحولات بزرگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی همراه بود و دولت در برابر آن وظیفهی خطیر ادارهی مملکت را بر عهده داشت. جهانگیری از اولین روزی که در مقام معاون اول رئیس جمهور شروع به کار کرد، با مسائل مهم اقتصادی و اداری روبرو بود، از مسأله تحریمهای سازمان ملل و تأثیری که بر اقتصاد و معیشت مردم گذاشته بود تا مشکلات مدیریتی و فساد اقتصادی.
جهانگیری برای کاهش فساد اقتصادی لازم میداند که تصدی دولت در اقتصاد تا حد ممکن کم شود:
«... اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی است و در اقتصاد دولتی، رابطه دولت و فساد «یک به یک» است. علاوه بر آن هر میزان که اقتصاد دولتیتر باشد، فساد نیز بیشتر میشود و عدم شفافیت، بوروکراسی پیچیده و مقررات متنوع و زیاد در درون دولت نیز به این موضوع دامن میزند.
در نقطهی مقابل، هر میزان که اقتصاد از دولتی بودن خارج شود، شفافیت در اقتصاد بیشتر میشود و احتمال بروز فساد کاهش مییابد.
سیاستگذاری در بازار، قیمتگذاری، اعطای مجوز برای فعالیت تولیدی و اقتصادی همهشان زمینهساز مداخله دولت و ایجاد فساد در اقتصاد هستند. باید مداخله دولت حداقلی و کاملاً شفاف باشد، زیرا معمولاً با پررنگ شدن نقش دولت مسائل غیرشفاف افزایش مییابد...»۲
وی در این خاطرات تجربه ارزشمندی را از تلاش برای اصلاح اقتصادی و اداری بیان کرده و دربارهی بازطراحی ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و تلاش برای فراهم آوردن زمینه برای حضور بخش خصوصی در اقتصاد سخن گفته است.
جهانگیری که خود خاستگاهی از اقشار مستضعف ایران دارد، از تلاشش برای کاهش رنج این اقشار سخن گفته است. وی عدالت را گمشدهای اساسی در توسعه ایران میپندارد.
از نظر وی با آنکه عدالتخواهی و عدالتطلبی یکی از اصلیترین آرمانهای انقلاب اسلامی بود، اما برنامههای توسعه ایران فاقد رویکرد عدالت محور بود و همین امر سبب ضعف در مدیریت عالی کشور شد.۳
وی از تلاش دولت تدبیر و امید برای توسعه روستایی، کاهش فقر، تحول در نظام سلامت و رسیدگی به مناطق محروم در خوزستان و سیستان و بلوچستان سخن میگوید. جهانگیری با توجه به تجربه چند دههای در عرصه مدیریت کلان کشور به نکاتی مهم در زمینه فقر و محرومیت اقشار ضعیف جامعه اشاره میکند.
جهانگیری یکی از بهترین تصمیمهای دولت را طرح تحول نظام سلامت دانسته است و در عین حال از مشکلات در زمینه تأمین اعتبارات لازم برای این طرح و راه حلی که میتوانست این مشکلات را تا حدود زیادی حل کند، سخن گفته است:
«در سالهای اجرای این طرح وقتی مشکلات مربوط به تأمین اعتبار طرح تحول سلامت در دولت به میان میآمد، به این موضوع فکر میکردم که اگر از ابتدا بخش عمدهای از منابع مالی هدفمندی یارانهها صرف بهسازی و بازسازی نظام سلامت میشد و مردم هزینه مستقیم کمتری در این بخش پرداخت میکردند، طرح هدفمندی یارانهها نقطه اتکای بهتری هم برای کشور و هم برای دهکهای پایین و آسیبپذیر در برابر تکانههای اقتصادی میبود. در همین چارچوب پرداخت مابقی این مبالغ به اقشار نیازمند به عنوان یارانهی نقدی نیز امکانپذیر بود.»۴
در قلمرو سیاست
بخش دیگر خاطرات جهانگیری به رخدادهای سیاسی مهم این دوره هشت ساله اختصاص دارد.
وی از نگاه خود در زمینه روابط اصلاحطلبان و حاکمیت، شکلگیری برجام و خروج ترامپ از آن، درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، شهادت سردار سلیمانی و اتفاقات پس از آن ،انتخاباتهای ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ و مسائل مربوط به مناظرههای انتخاباتی سال ۹۶ روایتهایی را بیان کرده است که میتواند به مخاطب نشان دهد که یکی از مهمترین رجال سیاسی اصلاحطلب که در آن دوره معاون اول رئیس جمهور بود، چه تجربهی زیستهای از این وقایع سیاسی داشته است.
دستگیری برادر رئیس جمهور و برادر معاون اول
در عرصه سیاسی و مدیریت کشور تفاوت آرای سیاسی عمدهای میان جناحهای سیاسی وجود داشت. یکی از این اختلافها راجع به حضور پررنگ حسین فریدون در ملاقاتهای مهم روحانی، جلسات هیأت دولت و حتی مذاکرات برجام بود:
«آقای فریدون از یک مقطع هم با نظر آقای روحانی به تیم مذاکره کننده هستهای اضافه شد. به نظر میآمد روحانی خواستههایی در مذاکرات داشت که ظریف و صالحی در اجرای آن تردید داشتند و نقشِ حسین فریدون پیشبرد این خواستهها بود. البته گاهی هم موضوع لهجهی «سرخهای» حسین فریدون و گزارشهایی که تلفنی با این لهجه به رئیسجمهوری از مذاکرات هستهای برای جلوگیری از شنود سرویسهای خارجی مطرح میشد.
به هر حال ارزیابی کلی این بود که حضورش در تیم مذاکرهکننده هستهای مؤثر بوده است.»۵
سرانجام با توجه به ملاحظاتی که راجع به انتقادهای مخالفان وجود داشت، بنا به خواست روحانی، حسین فریدون از دولت فاصله گرفت. در سال ۹۶ و در روزهای منتهی به تنفیذ دولت دوم روحانی بود که دادسرا حکم بازداشت حسین فریدون را صادر کرد و در این زمینه دولت روحانی هیچ مداخله یا توصیهای نکرد و پرونده حسین فریدون روند قضایی خود را با روال طبیعی طی کرد.۶

اندکی بعد در مهر ۹۶ مهدی؛ برادر اسحاق جهانگیری؛ به اتهام مسائل مالی بازداشت شد:
«مهدی در حوزه گردشگری فعالیت اقتصادی داشت و خط و خطوط سیاسی برجستهای نداشت. از زمان حضور مرعشی در گردشگری با او کار میکرد و بعد هم در دورهی مشایی با آنها کار میکرد و نشست و برخاست داشت. البته همان دوره هم با فشارهایی که بود، مهدی را از میراث کنار گذاشتند و او هم رفت و تشکیلات اقتصادی خود را راه انداخت.
باید تأکید کنم در همه دورههایی که من مسئولیتی داشتم، مهدی برادرم حتی یک روز هم در مجموعههای وابسته به حوزه کاری من حضور نداشت و درخواست نداشت... شروع پروندهاش مربوط به دادگاه یک فعال دیگر بخش خصوصی در کرمان بود که دادسرای کرمان به این نتیجه رسیده بود که مهدی با او شریک است و به همین دلیل هر اتهامی بود مشترکاً به هر دو نفر وارد کردند ... هیچ مورد اتهامی نیز در ارتباط با دولت و استفاده از رانت دولتی، خصوصاً در ارتباط با دولت یازدهم وجود نداشت.
در پرونده مهدی تأکید کردم که درخواستم صرفاً «اجرای عدالت است و اینکه او بخاطر اینکه برادر من است، نه در مجازاتش تخفیف داده شود و نه اضافهتر شود.»۷
بحرانهای دولت دوم روحانی
بحرانهای سالهای پایانی دولت روحانی و چگونگی مواجهه جهانگیری و سایر دولتمردان با این بحرانها، بخش مهم دیگر این کتاب است. بحرانها در دولت دوم روحانی به صورت پیدرپی رخ داد و ابعاد فراگیری یافت.
اولین بحران ناشی از شکاف میان دولت و مخالفینش در درون دستگاه حاکمیتی بود. تفاوت نگرش سیاسی و اقتصادی میان دولت و مخالفان حاکمیتی در دوره دوم ریاست جمهوری وی و به ویژه پس از خروج ترامپ از برجام شدت گرفت.
دو نوع نگرش سیاسی در اداره مملکت؛ که یکی دم از تعامل با غرب میزد و دیگری که در پی مقاومت در برابر غرب بود؛ با خروج ترامپ از برجام و تبعات ناشی از تقابل با امریکا روز به روز از یکدیگر دورتر شدند و در مسائل مربوط به سیاست خارجی اختلافنظرها افزایش یافت.
جهانگیری علاوه بر آنکه در خاطراتش به اختلاف سلیقههای سیاسی در ایران و وقایع تلخ زمستان ۹۶ و آبان ۹۸ پرداخته است، از شروع جنگ اقتصادی غرب علیه ایران از اوایل سال ۹۷ سخن گفته و با توجه به نقش مهمی که در دولت روحانی داشته، ابعاد مختلف این جنگ و روش مقابله دولت با آن را بیان کرده است.
فاجعه کرونا
کرونا ابربحرانی بود که گریبان دولت و ملت ایران را در آخرین ماههای دولت روحانی گرفت. مدیران اجرایی کشور که تجربه چنین اتفاقی را نداشتند، مدتی طول کشید تا به چارچوبی منسجم در مدیریت این بحران دست یابند:
«اوایل دی ماه و پیش از اعلان رسمی همهگیری و در حالی که ویروس از چین مسیر انتشارش در جهان را آغاز کرده بود، در یکی از جلسههای دولت وزرای بهداشت و امورخارجه گزارشی درباره کرونا ارائه دادند، اما مباحثهای جدی در اینباره در دولت صورت نگرفت تا اینکه روز جمعه یازدهم بهمن ماه که در خانه بودم، شبکه خبر از قول وزیر بهداشت زیرنویس کرد که آقای نمکی به جهانگیری نامهای نوشته و درخواست محدودیت برای پروازهای ورودی از چین را کرده است. البته چنین نامهای به دفتر من نرسیده بود و تماسی هم آقای نمکی با من نداشت، اما همین خبر را جدی گرفتم و به دفترم گفتم که در همان روز جمعه ساعت پنج عصر جلسهای با حضور وزرای خارجه، راه، کشور و بهداشت و گردشگری برای تصمیمگیری در این باره برگزار شود.»۸
از همین زمان تلاشها برای مقابله با کرونا در ایران آغاز شد و تلاش شد تا ورودی و خروجیهای کشور به لحاظ بهداشتی کنترل شود و محدودیتها و قرنطینههای مورد نظر وزارت بهداشت انجام پذیرد. اما در اول اسفند ۱۳۹۸ اعلام شد که اولین مورد کرونا در قم ثبت شده است.
اپیدمی کرونا به سرعت در ایران فراگیر شد و عدهی زیادی از هموطنان ما در اثر این بیماری جان خود را از دست دادند. دولت «ستاد ملی مقابله با کرونا» تشکیل داد و محدودیتهای شدید برای گسترش بیماری اعمال شد، در حالی که مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم گریبان دولت و ملت ایران را گرفته بود.
برای آنکه هم اقتصاد مملکت فلج نشود و هم کرونا مهار شود؛ با مذاکرات مفصلی که در دولت انجام شد؛ طرح فاصلهگذاری اجتماعی تدوین و اجرا شد. ولی با اینکه فعالیتهای اقتصادی به صورت کامل تعطیل نشد و فقط محدودیتهایی برای برخی مراکز تجمعی بزرگ به عمل آمد، ولی اعمال همین محدودیتها ضربه بزرگی به اقتصاد مملکت زد و کسب و کارهای زیادی متوقف شدند.
جهانگیری با انتقاد از روش مدیریتی دکتر نمکی در مشارکت در زمینه تولید واکسن با دولت چین، مخالفت وزیر بهداشت با آزمایشهای اولیه واکسن چینی در ایران را سبب تعویق دوماهه ورود واکسن به ایران عنوان کرده است.۹
خاطرات جهانگیری ابعاد مختلفی از اداره مملکت و فعالیت دولتمردان جمهوری اسلامی ایران را آشکار میکند. وی از موقعیت فکری و سیاسی خود به آنچه در این هشت سال گذشته نگریسته و از همین زاویه خاطرات خود را روایت کرده است.
اگر سایر دولتمردان و رجال سیاسی ایران نیز خاطرات خود را ثبت و ضبط کنند و به نگارش درآورند، تاریخ معاصر ایران از ابعاد دیگر نیز برای مردمان امروز و فردای کشور روایت خواهد شد و با مطالعه تمام این خاطرات و روایتها درک بهتری از آنچه که رخ داده حاصل خواهد شد.
تاریخ آینه تمامنمای رفتار اجتماعی انسان در گستره زمان است. تاریخ قضاوتش را راجع به همهی کسانی که دستاندرکار اداره جامعه بودند انجام خواهد داد و چه بهتر که این رجال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روایتی از تجربهی زیستهی خود و از آنچه که در زمان فعالیت آنها در عرصه اجتماع رخ داده باقی گذارند تا ما از دریچهی نگاه آنها نیز بتوانیم بر آنچه که گذشته نگاه کنیم.
خاطرات دکتر اسحاق جهانگیری؛ که از سوی مؤسسه اطلاعات منتشر شده است؛ میتواند از زاویه نگاه معاون اول دولت تدبیر و امید به تاریخ هشت ساله این دولت نوری بیفکند.
پانویس:
۱ ) اسحاق جهانگیری، در اندیشه ایران
( روایت ۸ سال معاون اولی ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰)، به کوشش: پدرام الوندی، تهران، انتشارات اطلاعات،۱۴۰۴، ص ۱۱
۲ ) همان، ص ۱۲۳ - ۱۲۲
۳ ) همان، ص ۲۱۲
۴ ) همان، ص۲۳۴
۵) همان، صص۲۷۳-۲۷۲
۶) همان، ص۲۷۲
۷) همان، ص۲۷۴-۲۷۳ ب
۸) همان، ص ۳۷۳
۹ ) همان، صص ۳۸۵ - ۳۸۴
................ تجربهی زندگی دوباره ...............