معشوقه‌اش، مارسل، از او حامله است و ماتیو به این سو و آن سو می‌رود تا برای سقط جنین پولی فراهم کند. ماتیو از او خسته شده است و به ایویش بیست ساله، خواهر شاگرد سابقش، بوریس، علاقه پیدا کرده است. اما ایویش با هوس‌بازیها و هرزگی‌اش او را سرگشته می‌سازد... دانیل برای کفاره گناهانش و نیز به انگیزه خودآزاری، بر آن می‌شود تا با مارسل ازدواج کند... زندگی آنها به طور همزمان در یک صفحه و حتی گاهی در یک جمله همراه اعمال و حرکات هیتلر و چیمبرلن و موسولینی و دالادیه بازگو می‌شود

راههای آزادی | ژان پل سارتر
راههای آزادی
[Les Chemins de la liberte]. (The Roads to Freedom) رمانی در سه مجلد از ژان پل سارتر (1) (1905-1980)، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، که به توصیف شخصیتهایی می‌پردازد که زندگی‌شان اندک اندک، از سال 1938 تا 1940، زیر سیطره تاریخ قرار می‌گیرد. جلد اول با عنوان سن تمیز (2)، منتشر شده به سال 1945، دارای قهرمانی است به نام ماتیو(3)، سی و چهار ساله و دبیر فلسفه. معشوقه‌اش، مارسل (4)، از او حامله است، و ماتیو به این سو و آن سو می‌رود تا برای سقط جنین پولی فراهم کند. ماتیو از او خسته شده است و به ایویش (5) بیست ساله، خواهر شاگرد سابقش، بوریس (6)، علاقه پیدا کرده است. اما ایویش با هوس‌بازیها و هرزگی‌اش او را سرگشته می‌سازد. بوریس فاسق زن آوازه‌خوانی است به نام لولا (7) که از او بسیار مسن‌تر است. ماتیو، با وجود محبتهای دوستش، برونه (8)، که کمونیست است و می‌خواهد او را به مبارزه بکشاند، خود را تنها می‌بیند و میان مسائل شخصی خود و مسائل اجتماعی احساس فاصله می‌کند. علی‌رغم ضدیتش با مسلک نازیسم و علاقه‌اش به اسپانیای جمهوری‌خواه، سیاست را فقط نوعی وسیله گریز می‌شمارد. می‌کوشد تا از دوست دیگرش دانیل پول قرض بگیرد. برادرش، ژاک، که بورژوای راضی و نصیحت‌گری است، فقط به شرطی که او ازدواج کند حاضر است وجه لازم را در اختیارش بگذارد. لولا، معشوقه بوریس، از ترس اینکه برای او پیر باشد با خوردن زهر دست به خودکشی می‌زند. بوریس نامه‌های رسواکننده‌ای نزد او سپرده است:‌ در این نامه‌ها سخن از ماده مخدری است که دو نفری مصرف می‌کرده‌اند. ماتیو به اتاق لولا می‌رود تا نامه‌ها را بردارد. لولا فقط بیهوش شده است و ماتیو، پس از مدتی تزلزل و تردید، سرانجام پنج هزار فرانک از او می‌دزدد. اما دانیل، که همجنس‌باز است، پی می‌برد که مارسل مایل به سقط جنین نیست و آرزو دارد که بچه‌اش زنده بماند. دانیل برای کفاره گناهانش و نیز به انگیزه خودآزاری، بر آن می‌شود تا با مارسل ازدواج کند.

جلد دوم کتاب با عنوان تعلیق (9) منتشر شده به سال 1945، ساخت مبتکرانه و بلندپروازانه‌تری دارد. سارتر می‌کوشد تا حوادث تاریخی و تأثیراتی را که هم در زندگی افراد و هم در جوامع اروپا داشته‌اند تصویر کند. در جلد نخست، جنگ اسپانیا و سیر صعودی هیتلریسم فقط زمینه داستان بود و حال آنکه در جلد دوم حوادث تماماً از 23 تا 30 سپتامبر 1938 روی می‌دهد؛ یعنی زمان تصرف چکوسلواکی به دست سپاهیان آلمان و بسیج نیروهای فرانسه و موافقت‌نامه‌های مونیخ. اینجا ماتیو را می‌بینیم که ایام تعطیل را نزد برادرش ژاک، که هیتلر را تحسین می‌کند، می‌گذراند و مجذوب زن او، اودت (10)، می‌شود. او نیز مانند هزاران افراد ذخیره دیگر، بسیج شده است. در میان این افراد، کسانی هستند مانند موریس، کارگر پاریسی؛ گرولوئی (11)، کوه‌نشین بی‌سوادی که به علت ناتوانی از خواندن آگهی بسیج، نزدیک بوده است که فراری به شمار آید؛ ویس (12)، مردی یهودی که از جنگیدن با نازیها شاد است. آدمهای دیگری نیز تدریجاً به میدان می‌آیند، از جمله آنا و میلان، از کمونیستهای چکوسلواکی، و گومث (13)، ژنرال ارتش جمهوریخواه اسپانیا،‌ که هرسه طرفدار ورود فرانسه و انگلستان به جنگ هستند. یک نوجوان سرکش به نام فیلیپ، که ناپسری ژنرال ارتش است، از خانه‌اش به راه می‌افتد تا «شهید راه صلح» شود. پس از چند روز ولگردی و سرگردانی، نوشته‌های تبلیغاتی‌اش به نحو رقت‌انگیزی با شکست مواجه می‌شود.

آسایشگاه برک (14) [بندری در شمال فرانسه] را که از بیماران مفلوج در آنجا پرستاری می‌شود تخلیه می‌کنند. شارل، که سوار واگن حمل بار شده است، به کاترین، که مثل خود او بیمار است، علاقه‌مند می‌شود؛ ولی آن دو را به طرز خشونت‌آمیزی از هم جدا می‌کنند. ایویش که نزد خانواده‌اش به شهرستان رفته است به پاریس برمی‌گردد، ماتیو را، که از رفتار حامیانه و پدرانه‌اش به جان آمده است، از خود می‌راند و به آغوش مرد ناشناسی که حتی مورد پسندش نیست پناه می‌برد. بوریس، که از این زندگی موقت خسته شده است و سنش هنوز کافی نیست که به خدمت زیر پرچم فراخوانده شود، داوطلبانه به خدمت ارتش درمی‌آید. دانیل از مارسل که با شادی منتظر زاییدن است روز به روز بیشتر متنفر می‌شود. داستان دائماً میان این شخصیتها در نوسان است. زندگی آنها به طور همزمان در یک صفحه و حتی گاهی در یک جمله همراه اعمال و حرکات هیتلر و چیمبرلن و موسولینی و دالادیه بازگو می‌شود و نویسنده واکنشهای فردی آنها را پشت رفتار رسمی‌شان تخیل می‌کند. در شرح حوادث، کثرت و غنای فوق‌العاده‌ای حس می‌شود؛ رویداد اجتماعی به حرکت شخصیتها می‌انجامد که هریک گویی ذرات منفردی هستند که فقط به شخص خود شعور دارند، ولی جریان تاریخ آنها را به پیش می‌راند و از حد آنها فراتر می‌رود.

جلد سوم با عنوان دل‌مردگی (15)، منتشر شده به سال 1949، آخرین روزهای جنگ فرانسه را در ماه ژوئن 1940 بازگو می‌کند. ماجرای این جلد برگرد دو تن می‌چرخد: یکی ماتیو، که همراه گروهی از رفقا خود را به کشتن می‌دهد تا آلمانیها را از پیشروی بازدارد، و دیگری برونه، که اسیر شده است و می‌کوشد تا انبوهی از مردمان گرسنه و خودباخته را از نظر سیاسی متشکل کند. اگر شجاعت ماتیو به نظر بی‌موجب و ریشخندآمیز می‌آید، وقوف او بر عمل دسته‌جمعی و همبستگی با دیگر انسانها واقعی است؛ کمبود او فقط هدفی است که بتواند هدایتش کند. اما برونه دارای این هدف است؛ هدفی سیاسی که می‌تواند عمل او را نه به سوی شجاعت بی‌موجب، بلکه به سوی تشکل آگاهانه و کارآمد هدایت کند و این کار را، علیرغم نیروی رخوت و جمود گله‌ای از اسیران ناامید، انجام می‌دهد. در این جلد بوریس را نیز می‌بینیم که لولا را ترک کرده و آماده است تا پیکار را در انگلستان ادامه دهد. ایویش با یک نفر بورژوا ازدواج کرده است و پسری زاییده است که منفور اوست. دانیل در پاریس اشغال شده تنها مانده است. فیلیپ را که از ارتش گریخته است می‌بیند و سعی می‌کند که او را وسوسه کند و از راه به در برد.

این رمان سه جلدی دنباله‌ای نیز دارد به نام آخرین امید (16) که قرار بود جلد چهارم آن شود، ولی این جلد، که آخرین اثر داستانی سارتر است، ناتمام ماند. راههای آزادی از نظر قوه ابتکار به پای تهوع نمی‌رسد، ولی از نظر تنوع و غنا و تعدد شخصیتها و نیز از لحاظ توصیف ورود ناگزیر تاریخ در زندگیهای فردی اهمیت بسیار دارد. همچنین در شخصیت ماتیو می‌توان بسیاری از صفات شخص نویسنده را بازیافت و درست به همین جهت دارای ارزش فوق العاده‌ای است.

ابوالحسن نجفی. فرهنگ آثار. سروش

1.Jean-Paul Sartre 2.l’Age de raison 3.Mathieu 4.Marcelle
5.Ivich 6.Boris 7.Lola 8.Brunet 9.le Sursis
10.Odette 11.Gros-Louis 12.Weiss 13.Gomez 14.Berck
15.la Mort dans l’ame 16.la Demiere Chance

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...