صد و شصت و هفتمین شماره از ماهنامه «آزما» با پرونده ویژه «ادبیات متعهد یا ابزاری» منتشر شد.

167 ماهنامه «آزما

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره با یادداشتی از هوشنگ اعلم با عنوان «مطبوعات ایران، بودن برای نبودن!» آغاز می‌شود و سپس مطالب «آنان که پر نمی‌شود جایشان به آسانی» به یاد دکتر اسلامی ندوشن، «پرواز سیمرغ تا آسمان اسپانیا» و در ادامه گزارشی از رونمایی ترجمه شاهنامه به زبان اسپانیایی آمده است.

سپس گفت‌و ‌گویی با حسن میرعابدینی درباره کتاب «دختران شهرزاد» (زنان نویسنده ایرانی) با عنوان «پابه‌پای تاریخ با زنان نویسنده» و مقاله‌ای از هوشنگ اعلم با عنوان «داریوش همایون، مردی با نقاب سیاه» منتشر شده است.

پرونده این شماره با عنوان «بازنگری یک مفهوم؛ ادبیات متعهد یا ابزاری» با این مطالب همراه است: «کوچه بن‌بست ادبیات ایدئولوژیک» گفت‌وگو با حسن میرعابدینی، «هنر متعهد است بخواهیم یا نخواهیم» گفت‌وگو با لیلی گلستان، «ایل‌خانی‌ها روایت تلخ ستم بر زنان» نوشته عالیه یوسف‌فام درباره «سیمای زن در شعر سیمین بهبهانی»، «ادبیات، عنصر مقاومت فرهنگی ایرانیان» گفت‌وگو با محمدعلی شاکری یکتا، «مغالطه تعهد در ادبیات معاصر ایران» نوشته قدرت‌الله طاهری، «هنر در دنیای امروز دچار آشفتگی است» گفت‌وگو با هاشم اکبریانی و «ادبیات متعهد از نگاه سارتر» نوشته مهتاب خسرو شاهی.

«مردی از تبار اندیشه و ادب» (به بهانه زادروز استاد فقید حسن سادات ناصری در اردیبهشت) نوشته سرمد قباد، «نگاهی به شعر فرانو» یادداشتی از سردبیر و «انگیزه، منگیزه سرم نمی‌شود!» نوشته اکبر اکسیر در بخش «بازنگاه» این شماره از «آزما» درج شده است.

«خانه‌ای که احمد آج ساخت!» نوشته احمدرضا حجارزاده، نقد و نظری بر نمایش «هملت پشت کوهی» و «نمایشی در بی‌انتهای تخیل» نوشته امیر علیزادگان درباره نمایشنامه «فرودگاه، پرواز ۷۰۷» مطالب «در حوالی صحنه» و «شاه‌پری روایت دردهای بدون مرز» و «نگاهی به رمان دلبستگی‌ها» گفت‌وگو با رامین ناصر نصیر مطالب بخش «نگاه» این شماره هستند.

شعر امروز، داستان ایرانی و داستان خارجی دیگر بخش‌های مجله «آزما» هستند.

شماره صد و شصت و هفتم ماهنامه فرهنگی، اجتماعی «آزما» به صاحب‌امتیاز و مدیرمسئولی ندا عابد و سردبیری هوشنگ اعلم در ۷۴ صفحه و با قیمت ۵۰ هزارتومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...