غلامحسین زرگرینژاد، در نشست نقد و بررسی کتاب «برآمدن قاجار: تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان قاجار» که در مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان و همزمان با هفته پژوهش برگزار شد، گفت: این کتاب را به عنوان عذرخواهی از خان قاجار نوشتم. معتقد بودم که آقامحمدخان آدم خونریزی است و این را در کتاب درسی بیان کردم؛ از تمام کسانی که آن کتاب را خواندند، خواهش میکنم عذر مرا بپذیرند.
یه گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ دکتر عطاءالله حسنی، پژوهشگر و استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در آیین معرفی کتاب «برآمدن قاجار: تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان قاجار» گفت: دهه ۶۰ وقتی کتاب درسی نوشته دکتر غلامحسین زرگرینژاد به دست من رسید، او را نمیشناختم. در پنج یا شش صفحه ایراد کتاب را نوشتم و برای معاون وزیر وقت ارسال کردم. در کمال تعجب دو یا سه ماه بعد تشویقنامهای از سوی وی به دستم رسید. انتظار این برخورد را نداشتم. امروز هم این رویه ادامه دارد و اساس دوستی ما در علم و صداقت علمی است و اگر کوچکترین ایرادی پیش بیاید، این ایراد نخستین بار در بین خود دوستان مطرح میشود.
حسنی در ادامه افزود: تاریخ چیزی است که با آن زندگی میکنیم. ما همگی حاصل تاریخ هستیم. میراثدار چه بیماریها و چه تیزهوشیهایی هستیم. خوی و خصلت و نوع مدیریت و نوع نگاه به دیگران و همه این اتفاقات به دلیل آن چیزی است که بر ما گذشته است. پیدا کردن آن گذشته بسیار دشوار است. به دنبال آن هستیم تا آن گذشته ناشناختهای که ما را به اینجا رسانده است، بشناسیم. آگاهی نقطه تغییر است و باید نسبت به آنچه بودیم و هستیم، آگاه شویم.
حسنی بیان کرد: آیا از این چیزی که هستیم، رضایت داریم یا باید یک قدم به جلو بگذاریم و این قدم به جلو گذاشتن چگونه میسر است؟ فقط خواندن تاریخ ما را به این شناخت نمیرساند و باید از علوم دیگر نیز استفاده کنیم. بر پایه آن شناخت میتوانیم تصمیم بگیریم که چه باید بکنیم. نویسنده کتاب «برآمدن قاجار» از مبرزان حوزه تاریخ به شمار میرود و بر منابع تسلط کامل دارد. او از منابع دشمننویس بیشتر از منابعی که دوست مینویسد، استفاده میکند. صحت هر منبع را با منبع دیگر کنترل میکند. این به من این اطمینان را میدهد که او در جایگاه تحریف ننشسته است. او به خطای دیروز صراحت دارد و اذعان میکند قدم جدید را با من بردارید. اعتراف، شکست نیست.
وی در ادامه گفت: در تاریخ رسم این است که هر پدیده تاریخی را در بستر تاریخ مطالعه کنیم. همانگونه که ماحصل تاریخ هستیم؛ بدون آگاهی حوادث تاریخی در هر زمان که اتفاق افتاده باشند. در نتیجه چند گام باید به عقبتر برویم تا به ریشههای یک پدیده برسیم. در این کتاب حتی تا صفویه در حوزههای مختلف نیز بررسی شده است تا ما تحت تاثیر آن، برساخت سلسلههای بعدی را ببینیم. دوره قاجار و امروز ما متاثر از دوره صفویه است. صفویه نیز محصول بررسی تاریخ قبل از خودشان هستند. تاریخ به یک اعتبار رفتار ماست. تاریخ نیازهای ماست. جبراً ما را به یک سمت و سوی حرکت میدهد. با زور شمشیر نمیتوان تغییر ارزش داد. صفویه مدتها درگیر این بودند که جامعه را در راستای تفکر و ایدئولوژی خودشان حتی در مرزهای ایران استحکام ببخشند.
حسنی افزود: اینها چیزهایی است که پی بردن به آن به دشواری انجام میگیرد. صفویه در اوج تمدنی و ایدئولوژیک سقوط کردند. مهم است که پیدا کنیم، ضعف در کجاست. وقتی به کارهای هنری و نسخههای خطی اواخر صفویه نگاه میکنیم، ریشه علوم به جایی رسیده است که نمیشود با آن دوره و اوایلش مقایسه کرد. اینها به آنها شاخصیت دارد. در درون آنچه چیزهایی وجود دارد که آن را به سمت سقوط میبرد؟ عصبیت، غرور و تعارض. به گمانشان فقط دوره تقسیم غنائم است. بعد از نزدیک به صد سال صلح تقریباً نیروهای نظامی جزء اثرگذاران تغییرات اجتماعی بودند. برای اینکه این بستر به قاجاریه وصل شود، دو مسیر حرکت داریم. از طریق کریمخانی و زندی و از طریق افشاریه به قاجاریه. ما نسبت به سلسله افشاریه اطلاعات اندکی داریم. در تاریخ ما کسی این مسیر را کاوش نمیکند.
وی بیان کرد: مستقل به حکومت خراسان پرداخته نشده است. محمدحسن خان پدر آقا محمدخان موقعیتی داشته است. به اینطور مسائل پرداخته نشده است. میزان اثربخشی خراسان در پدید آمدن قاجار چگونه میتواند باشد؟ تلفیقی نگاه شده است. آخر سر متوجه میشویم وزنه به سمت سیاسی و نظامی جنگ سالارانه را بیشتر میبینید. هفتاد یا هشتاد سال دوره فترت و حالت آرامی بود. نمیفهمیم صاحب چه ارزشهایی هستیم. در مدت هفتاد سال صد جنگ سالار به جان هم افتادهاند. امروز میفهمیم جنگ چه بلایی بر سر مردم میآورد. در این کتاب با دیدگاههای ناقدانه جانانهای روبهرو هستیم که همه اینها را به چالش میکشد. هر چند گاهی قلم پرواز میکند و انگار نویسنده میخواهد زبان به ناسزا بگشاید. وظیفه مورخ تاریخنویسی است و وظیفه او محاکمه کسی نیست. نویسنده گاهی به این چاله میافتد که امیدواریم در چاپهای بعدی این جملات تصحیح شود.
اطلاعات آماری ارائه شده درباره قاجاریه کار ارزشمندی است
در ادامه این نشست دکتر حسن شجاعیمهر، پژوهشگر و مصحح و مدرس تاریخ دانشگاه شهید بهشتی گفت: کتاب «برآمدن قاجار» جلد نخست از یک پروژه بزرگ است. نویسنده این کتاب اهتمام بالایی دارد. این کار به جز از غلامحسین زرگرینژاد از کسی دیگر برنمیآید. با این همه ارجاع و زیرنویس کار بزرگی انجام شده است.
وی افزود: در کل کتاب در مورد قاجاریه خیلی کم است. ذهنیتی که در مورد این دوره داریم، منفی است. در بیشتر کتابها میخوانیم که آقا محمدخان قصیالقلب بود یا فتحعلیشاه همواره منفور است. بیشتر توجه به قسمت اوج قاجاریه یعنی دوره مشروطه است. البته دوره مشروطه افتخار ایران و منطقه است. ما در تاریخ جدید یا در علم جدید باید از این ذهنیتها دور شویم. در این کتاب نویسنده از این ذهنیتها دور شده و این کتاب را نوشته است. نه تنها در قاجاریه که در کل تاریخ چنین فضایی حاکم است. کراهت نسبت به معاویه به دلیل ارادت به امام حسین (ع) همیشه هست. در مورد مامون به دلیل ارادت به حضرت رضا (ع) نقش مامون را در گسترش اسلام در شرق ایران نادیده میگیریم.
شجاعی مهر بیان کرد: با نوشتن کتاب «برآمدن قاجار» کار بزرگی انجام شده است. وقتی به منابع این کتاب نگاه میکنیم، به فضای ذهنی عمومی ما یک تکان حسابی داده میشود. کشتار در کرمان در زمان قاجار در این کتاب به صورت آماری نقد شده است. با ارجاع به منابع ثابت میکند که قتل عام تفلیس کاملاً دروغ بوده است. نویسنده کتاب «برآمدن قاجار» منابعی را که گرایش به زندیه و قاجاریه داشته، کنار هم چیده و ارزیابی کرده است. این اطلاعات آماری ارائه شده در مورد قاجاریه کار ارزشمندی است. منابع جدی و اصلی دیده شده است. سفرنامههای خارجی و منابع محلی مورد بررسی قرار گرفته است. در بخشی نیز منابع مورد نقد قرار گرفته است.
غلامحسین زرگرینژاد مولف کتاب «برآمدن قاجار» نیز در این نشست گفت: این کتاب را به عنوان عذرخواهی از خان قاجار نوشتم. معتقد بودم که آقامحمدخان آدم خونریزی است و این را در کتاب درسی بیان کردم؛ از تمام کسانی که آن کتاب را خواندند، خواهش میکنم عذر مرا بپذیرند.
وی افزود: کتاب «برآمدن قاجار» جلد نخست از یک مجموعه است که جلد دوم آن را در دست تالیف دارم. این مجموعه تا زمان مشروطیت ادامه مییابد. ما باید سوابق تاریخی را ببینیم. من تاریخ را شالودهشناسی حیات اجتماعی کنونی میدانم نه گذشتهشناسی. گذشته در قلمرو تاریخ نیست. موضوع تاریخ اکنون است. من موجود کنونی هستم که این موجود کنونی محصول گذشته است.
زرگرینژاد بیان کرد: احمدخان درانی دو یاقوت کوه نور و دریای نور را داشت، این دو یاقوت همیشه همراه نادر بود. کوه نور بعد از کشته شدن نادر از طریق شاه شجاع، جانشین احمدخان درانی به دست ملکه انگلیس رسید. دریای نور را هم لطفعلیخان میخواست به سرهارفورد جونز بفروشد که آقامحمدخان سررسید و معامله انجام نشد. یکی از دلایل دشمنی انگلیسیها با قاجاریه همین نکته است. یکی از دلایل تعریف انگلیسیها از زندیه این است که زندیه به جنوب خلیجفارس کاری نداشتند. شیخ نشینهایی که در جنوب خلیجفارس پدید آمدند، محصول زندیه است.
مولف کتاب «برآمدن قاجار» در ادامه گفت: هنر زندیه جادهسازی، گرمابه و… بود. توجهای به ایران بزرگ نداشتند و فقط به منطقه فارس بسنده میکردند. در دوره زندیه خلیجفارس را از دست دادیم. محمدحسن خان پدر آقامحمدخان دزد بود. آقامحمدخان در شیراز فرصت رفتن به مجامع علمی را داشت. در این مجامع علمی میگشت و شاهنامه میخواند. در آنجا بود که به فکر ایران افتاد. آقامحمدخان به ایران بزرگ میاندیشید.
غلامحسین زرگرینژاد در پاسخ به پرسش یکی از حاضرین مبنی بر اینکه روششناسی شما برای برآمدن قاجار چیست؟ افزود: من برای آموختن تحقیق میکنم نه برای نوشتن و چاپ کردن. در اینکه تاریخ را به درستی بدانم، به سراغ منابع مختلف میروم. به منابع خطی و اسناد مراجعه میکنم و فقط به یک منبع بسنده نمیکنم. یک فصل از کتاب «برآمدن قاجار» به منابع اختصاص داده شده است. در این یک فصل منابع مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و حسن و ضعف آنها بیان شده است.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............