پایان آزادی انسان | آرمان ملی


تجربه دست‌کم همین دو قرن اخیر نشان داده مکاتب سیاسی نه‌تنها در هیچ زمینه‌ای دستاورد سودمندی برای انسان نداشت، بلکه بیشتر و بیشتر او را به قهقرا برده است. دستاویز تمامی آن کشورهایی که در پی نجات بشر برآمده بودند، این بود که جملگی خواستار جهانی آزاد و مستقل‌اند. همین شعار دهان‌پرکن سرانجام به دموکراسی ختم شد که خود موجد چه جنگ‌ها و کشتارها و تجاوزها که به نام دموکراسی نبوده است! چه کودتاها و فجایع و چیرگی‌های فنآورانه، که همگی برای رواج و گسترش دموکراسی پا به عرصه جوامع گذاشته‌اند، رخ نداده‌اند.

«پایان دموکراسی»[How democracy ends] نوشته دیوید رانسیمن [David Runciman]

«پایان دموکراسی»[How democracy ends] نوشته دیوید رانسیمن [David Runciman] در پی نشان‌دادن علل و اثبات پیدایش تفکر دموکراتیک و درعین‌حال برهم‌زدن تفکر رایج دموکراسی در طول این چند سال اخیر است؛ سالی‌که دونالد ترامپ بر منصب ریاست جمهوری ایالات متحده تکیه زده، این نگرانی شکل یافته که جهان با تهدید جدی روبه‌رو شده و آن میانسالی و فرتوتی زودرس فرارسیده است.

«پایان دموکراسی» با تئوری‌های خشک و آکادمیک‌وار میانه‌ای ندارد، بلکه کتابی است سراسر جذاب و روان در میان آثاری که در این زمینه نگاشته شده‌اند. دیوید رانسیمن، نویسنده کتاب، مانند بسیاری، معتقد است دموکراسی نیز مثل هر پدیده دیگری، دوران کودکی و شکوفایی و میانسالی و فرسودگی دارد، و اینک مرحله میانسالی خود را طی می‌کند و دیری نمی‌پاید که به فرتوتی درمی‌افتد. به همین منظور کتاب خود را در چهار فصل و یک نتیجه و سخن آخر تدوین کرده است. هر یک از این فصول حاوی مطالب تازه‌ای است که گاه نقبی به دل تاریخ و جریان‌های رایج در آنها می‌زند و مابه‌ازایی برای شرایط موجود می‌یابد. از کشورهایی سخن می‌گوید که تاب دموکراسی را نداشته و ندارند، پس به دام چاله کودتا درمی‌افتند. مثلا ترکیه در طول کمتر از یک قرن چهار کودتا را به خود دیده است. از کشورهای به ظاهر مدرن و گاه مدرن می‌نالد که در دام دموکراسی نیابتی گرفتار آمده‌اند و پیامدی جز ناکارآمدی نداشته‌اند. از سیاستمداران بنامی سخن می‌گوید که همگی در پی احیای دموکراسی بوده‌اند اما هیچ نشانه‌ای از آن نگاه مثبت اولیه در آنها دیده نمی‌شود.

دموکراسی امروزه آنقدر اهمیت پیدا کرده که حاکمان کشورها دست به هر اقدامی می‌زنند تا خود را بر منصب قدرت ببینند. از اعمال بی‌قانونی گرفته تا تقلب در انتخابات و حق رأی. دموکراسی درست در همین نقطه به پایان رسیده است. پیش از این هم به پایان رسیده بود. آنجا که ماکس وبر طی مسافرتی به ایالات متحده از کارگران می‌پرسد: چرا در هر انتخابات به سیاستمدارانی که صلاحیت اداره کشور را ندارند، رأی می‌دهند. پاسخ آنها این بود: «ما از این سیاستمداران حرفه‌ای متنفریم. آنها را خوار می‌شماریم و به صورت‌شان تف می‌اندازیم. اما اگر مانند شما، کشور را به دست طبقه تحصیل‌کرده و نخبه بسپاریم، آنها ما را خوار می‌شمارند و به صورت ما تف خواهند انداخت.»یافتن پاسخ ماکس وبر اگرچه در زمان خود چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما به نوعی پیش‌گویی سیاست امروز جهان است که از دموکراسی بهره‌ای جز بهره‌برداری نبرده است. این بهره‌وری‌ها در جهت رسیدن به اقتدار و حاکمیت از رهگذر زیرپانهادن قانون است. تقلب، ریاکاری، بی‌قانونی، نادیده‌گرفتن حق انسانی، توطئه، برهم‌زدن مناسبات سیاسی و اقتصادی جهان و ده‌ها و شاید صدها دلایل و عوامل دیگر را می‌توان در اینجا ردیف کرد تا نشان داد چگونه جهان امروز قواعد دموکراسی را زیر پا گذاشته است. با وجود این، انسان هرگز نباید از دموکراسی دلزده شود. تا حیات انسانی بر این کره خاکی جاری است، پس می‌توان امیدوار بود، دموکراسی هم به حیات خود ادامه خواهد داد؛ فقط می‌ماند اینکه رفتار رهبران و حاکمان در آینده نسبت به این تفکر سیاسی چه خواهد بود؟

«پایان دموکراسی» کتابی است که باید خواند. مهم نیست که اهل مباحث سیاسی باشید یا نه، مهم این است که در هر وضعیتی ما درگیر مسائل سیاسی هستیم. و بی‌تردید به قول شیمبورسکا شاعر نوبلیست لهستانی، «ما بچه‌های این زمانه‌ایم و عصر، عصر سیاست است.» باری موضوع کتاب، داده‌های سیاسی و به‌ویژه تاریخی آن و در کنار همه اینها، ترجمه بسیار روان و دل‌پذیر آن، کتاب را به یک اثر خواندنی بدل کرده است. «پایان دموکراسی» اگرچه به تمام اینها به طرزی دقیق و موشکافانه می‌پردازد، اما هرگز از برانگیختن امید در دل انسان دست نمی‌کشد و آینده‌ای روشن برای وی در چشم‌انداز زندگی ترسیم می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...