"تاریخ غیرت" که به گفته معاون فرهنگی حوزه هنری همدان ۱۱۶ سال پیش نوشته شده و پژوهشگران تصور می کردند گم شده است، توسط نوه نویسنده در اختیار دانشنامه قرار گرفت و به همت "مهدی به خیال" برای چاپ آماده شد.

تیمور آقامحمدی  در گفت وگو با ایرنا، گفت: این کتاب را به لحاظ شیوه  و اسلوب نگارش و زیبایی های ادبی و نیز ترکیب عشق و حماسه در روایت بخشی از تاریخ ایران زمین می توان حلقه گمشده رمان نویسی دانست. 

وی از چاپ و نشر رمان" تاریخ غیرت" به نویسندگی "آقا شیخ موسی دستجردی" معروف به "نثری همدانی" خبر داد که به تازگی مراحل انتشار آن پایان یافته است.

معاون فرهنگی حوزه هنری همدان خاطرنشان کرد: این رمان در ۱۲ فصل وقایع تاریخی همدان در زمان لشگرکشی قوای عثمانی به رهبری "احمد پاشا" به غرب ایران و مقاومت و ایستادگی خونبار همدانی ها را به شیرینی نقل می کند.

به اعتقاد وی "تاریخ غیرت" جزو نخستین رمان هایی است که به شیوه و اسلوب غربی در ایران نوشته شده و ماهرانه عشق و حماسه را در هم آمیخته و بخش مهمی از تاریخ ایران زمین را روایت می کند که بسیار شیوا و دلنشین است.

آقامحمدی از زیبایی های این اثر ادبی به اشعاری که در سراسر کتاب موج می زند، اشاره کرد و گفت: "تاریخ غیرت" را می توان آغازگر و سرچشمه رمان نویسی فارسی و حلقه گم شده ادبی دانست که به مدد دانشنامه همدان به مردم ایران عرضه شده است.

این فعال فرهنگی خواندن "تاریخ غیرت" را به پژوهشگران و دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران توصیه می کند و تورق آن را برای توده مردم همدان ضروری می داند.

"نثری همدانی" از تحصیل کرده های حوزوی بود؛ ادیب، نویسنده و روزنامه نگاری که مدتی رئیس اداره فرهنگ همدان، کرمانشاه، کردستان و قزوین را به عهده داشت و تالیفات زیادی از خود به جا گذاشت که مشهورترین رمان او "عشق و سلطنت" است که طرفداران بسیاری دارد و ناشرهای مختلفی آن را منتشر کردند.

این نویسنده چیره دست اهل شهرستان کبودراهنگ بود که سال ۱۲۶۰ به دنیا آمد و در ۱۳۳۲ دیده از جهان فرو بست.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...