همزمان با ولادت امام هادی (ع) کتاب «تنفس در بی نهایت» نوشته اسدالله اسدی مبرهن توسط انتشارات جمکران منتشر شد.

تنفس در بی نهایت» نوشته اسدالله اسدی مبرهن

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات کتاب جمکران بار دیگر به سراغ یک داستان بلند تاریخی رفته است.داستانی بلند، با عنوان «تنفس در بی نهایت» که جزو معدود آثاری است که برای امام هادی (علیه السلام) منتشر شده است.

کتابی که ما را رهسپار کوچه پس کوچه های قرن سوم از اصفهان تا سامرا کرده و معرفت بخش مخاطبان نسبت به امام هادی (علیه السلام) و زمانه ایشان می‌شود.

این اثر در روز میلاد امام هادی علیه السلام روانه بازار نشر شده است.

محوریت داستان با عبدالرحمن جوانمردِ عدالتخواهی است که حکومت متوکل عباسی تمام خانواده اش را کشته و به دنبال قتل او نیز هستند. نجات او به دست آسیه ،عشق را در دل او جوانه میزند. اما او ماموریتی بزرگ برای کشف حق و حقیقت دارد. ماموریتی که به خاطر آن مجبور به ترک وطن و تازه عروسش می شود و دل به جاده حقیقت میسپارد. مسیری که او را به حقیقت اصلی هدایت می کند.مسیری که به سامرا منتهی می شود...

کتاب «تنفس در بی نهایت» نوشته اسدالله اسدی مبرهن در ۴۰۰ صفحه با قیمت ۷۶.۰۰۰ تومان توسط انتشارات جمکران منتشر شده است.

در ادامه برشی از کتاب را می‌خوانید؛

باباحیدر تمام مدت دست آسیه رادر دستش گرفته و فشار میدهد. آسیه آیه قرآن زمزمه می کند: اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ
باباحیدر گریه میکند. دخترم! مگر جز از خدا از دست دیگری انتظار کمک داری؟ چرا صدایش نمیکنی؟ خداوند در قرآن از ما میپرسد آیا معبود دیگری جز خداست؟
آسیه با حرف پدربزرگش گریه میکند و از او میخواهد تا برای عبدالرحمان دعا کند.
باباحیدر دست نوه اش را رو به آسمان بلند میکند.
دخترم! دعا را از کسی گدایی نکن. همین که حاجتمند شدی، خودت حاجتت را از خدایت درخواست کن. خداوند در قرآن ضامن اجابت دعاها شده است.
آسیه در دل رهایی عبدالرحمان را از پروردگار درخواست میکند. لحظه ایب عد پنجه دست گرم و مردانه ای را روی شانهاش احساس میکند. هاشم آهنگردست روی شانۀ آسیه گذاشته است.
آسیه اینجا چه میکنی؟

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...