رمان‌ «کلاه‌گردانی میان آس و پاس‌ها» نوشته حسین ‌سناپور منتشر شد.

کلاه‌گردانی میان آس و پاس‌ها حسین ‌سناپور

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، حسین سناپور، سرشناس‌ترین نویسنده در میان نویسندگانی است که نشر برج  آثارشان را منتشر کرده است.

در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: جدیدترین اثر سناپور «کلاه‌گردانی میان آس و پاس‌ها» نام دارد که به مانند بسیاری از دیگر آثار او، همچنان رمانی در فضای شهری است. داستان زندگی پنج جوان در دهه ۹۰ که اسیر نوعی بطالت، روزمرگی و ناامیدی شده‌اند. به نظر می‌رسد نسل جدیدی که سناپور به سراغ‌شان رفته، باید فرزندان نسلی باشند که پیش‌تر در «نیمه غایب» ترسیم‌شان کرده بود.

رمان «کلاه‌گردانی میان آس و پاس‌ها» نوشته حسین سناپور با قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده و در نوشته پشت جلد آن آمده است: سودابه و کمال و مهناز و کیومرث و رضا می‌روند میان کارتن‌خواب‌ها، توی گالری‌ها، کافه‌ها، گورستان و زندان تا حرف بزنند از کارهایی که می‌خواهند بکنند اما نمی‌توانند، از آدم‌هایی که نمی‌خواهند باشند اما هستند، از آینده‌ای که یا به مهاجرت ختم می‌شود یا زندان، از نوشتن و نقاشی کردن و بازیگری کارهایی که همه آینه‌هایی است برابر خودشان.

«کلاه‌گردانی میان آس‌وپاس‌ها» نهمین رمانی است که از حسین سناپور منتشر می‌شود. 

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...