ویراست تازه‌ای از کتاب «ظهور» نوشته علی مؤذنی از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شد. نویسنده در این کتاب به زندگی شهید یونس زنگی‌آبادی پرداخته است.

ظهور مجدد حاج یونس‌زنگی‌آبادی در نیستان علی موذنی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  تسنیم،‌ «ظهور» خاطره‌نویسی از زندگی حاج یونس‌زنگی‌آبادی نیست، رمان هم نیست، نقل قول خانواده شهید هم نیست و البته همه اینها با هم است. نویسنده به درستی دریافته که زندگی و خاطرات حاج یونس از حیث محتوا کشش کافی را دارد اما در فرم نیازمند جذابیت‌‌های رمان است؛ از جنبه عناصر کلاسیک رمان. نتیجه هم ترکیب منطقی و درستی است از خاطره‌نویسی و رمان. آنچنان که مخاطب نه با سختی خاطره‌خوانی روبه‌رو است و نه با خیال‌پردازی صرف رمان.

داستان با درگیری‌های ذهنی نویسنده برای نوشتن داستانی از خاطرات شهید حاج یونس زنگی‌آبادی آغاز می‌شود و تماسی که حاج یونس جایی میان بیداری و رؤیا با نویسنده می‌گیرد و او را به روستای محل تولدش راهنمایی می‌کند و … .

در همه داستان شهید چنان با خانواده‌اش زندگی می‌کند و خانواده‌اش چنان حضورش را پررنگ می‌بینند که احساس می‌کنیم زنده‌تر از من و توی مخاطب است. تأکید نویسنده برای نشان دادن چهره‌ای واقعی از شهید و نه اغراق شده، با عنایت به این مسئله که شهید هم انسانی مثل همه ما بوده و حق انتخاب بین خوبی و بدی داشته و در نهایت انتخاب درستش این مقام را به او داده است،‌ از دیگر نکات ارزشمند کتاب است.

انتشارات کتاب نیستان ویراست پنجم رمان «ظهور» علی مؤذنی را به قیمت 36 هزار تومان روانه بازار نشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...