خالق کتاب‌های «گرگ و میش» [Twilight] که یک عنوان جدید از این مجموعه را به تازگی وارد بازار کتاب کرده و شاهد راه‌یابی آن به صدر فهرست پرفروش‌ها شده، می‌گوید دو کتاب دیگر در راه است.

گرگ و میش» [Twilight]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در حالیکه جدیدترین قسمت از مجموعه کتاب‌های «گرگ‌ومیش» نوشته استفنی مایر [Stephenie Meyer] با عنوان «خورشید نیمه‌شب» مستقیم به صدر لیست پرفروش‌ترین‌های آمریکا و بریتانیا رسیده، این نویسنده اعلام کرده می‌خواهد حداقل دو کتاب دیگر در این مجموعه منتشر کند.

«خورشید نیمه‌شب» که بازگویی نخستین داستان «گرگ‌ومیش» اما این بار از دید شخصیت خون‌آشام ادوارد است، از چهارم آگوست که منتشر شده، توانسته در تمام فرمت‌ها فقط در آمریکا بیش از یک میلیون نسخه بفروشد.

در بریتانیا، در سه روز اول پس از انتشار، «خورشید نیمه‌شب» توانست نزدیک به ۶۳ هزار نسخه چاپی بفروشد و در صدر لیست پرفروش‌ها قرار بگیرد. البته این رقم نسبت به فروش اولیه کتاب مایر در سال ۲۰۱۰ بسیار ضعیف‌تر است چون او آن موقع توانسته بود در ۱۹ ساعت اول فروش رمان کوتاه «زندگی دوم کوتاه بری تنر» که اسپین‌آفی از مجموعه «گرگ‌ومیش» بود، نزدیک به ۹۰ هزار نسخه در بریتانیا بفروشد. این معادل فروش حدود ۷۹ نسخه در هر دقیقه بود.

با وجود اینکه به نظر می‌رسد مخاطبان عمومی این مجموعه کتاب‌ها علاقه خود را به آن از دست نداده‌اند، منتقدان خیلی نظر مثبتی ندارند.

در گاردین، ال هانت نوشت «اگر بخواهیم کیفیت نویسندگی را بررسی کنیم اهانت‌آمیز خواهد بود چون «گرگ‌ومیش» هرگز به خاطراین محبوب نبود. اما آیا چیزی می‌توان درباره ویراستاری کتاب گفت؟ «خورشید نیمه‌شب» هر لحظه به زور جلو می‌رود».

منتقد ایندپندنت هم نوشت: «نویسندگی کتاب به طور خنده‌داری بد است». کرکوس هم آن را «نامه‌ای عاشقانه به هوادارانی که افراط‌ها و ضعف‌هایش را می‌بخشند و حتی از آن‌ها لذت می‌برند» خواند.

مایر نخستین بار در ماه مه خبر انتشار «خورشید نیمه‌شب» را اعلام کرد. او ۱۲ سال پیش بعد از لو رفتن آنلاین نسخه‌ای از کتاب، آن را رها کرده بود. آن موقع مایر این لو رفتن را «تخطی شدید حقوق من به عنوان نویسنده و همچنین یک انسان» خوانده بود و بدون محدودیت زمانی پروژه را معلق کرده بود.

در سال ۲۰۱۳، مایر به ورایتی گفته بود هرگز دیگر کتابی از مجموعه «گرگ‌ومیش» نمی‌نویسد، مگر اینکه «در قالب سه پاراگراف در بلاگم باشد تا بگوید کدام یک از شخصیت‌ها مرده‌اند».

اما او دوشنبه اعلام کرد که حالا برنامه نوشتن دو کتاب دیگر را در سر دارد. او گفت: «خطوط داستانی کلی آن‌ها را نوشته‌ام و فصلی از کتاب اول را هم دارم. همین حالا آمادگی تمام کردنش را ندارم، می‌خواهم چیزی کاملاً جدید باشد».

چهار کتاب نخست مجموعه «گرگ‌ومیش» که بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ منتشر شدند، بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته‌اند و پنج اقتباس سینمایی هم از آن‌ها ساخته شده که ۳.۳ میلیارد دلار در باکس آفیس جهانی فروش داشته است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...