رمان «صادقانه، جنون‌­آمیز، گناه­‌آلود» نوشته لیان موریارتی و ترجمه سامان محمدپور راهی بازار کتاب شد.

به گزارش مهر، لیان موریارتی که پیش از این با رمان­‌های پرفروش «راز شوهر» و «دروغ­های کوچک بزرگ» در ایران شناخته شد و مورد استقبال قرار گرفت، هم­‌اکنون با رمان«صادقانه، جنون­‌آمیز، گناه­‌آلود» که در سال ۲۰۱۶ نوشته­ است و جدیدترین اثر این نویسنده استرالیایی به شمار می­‌رود، به بازار کتاب ایران باز عرضه شد.

لیان موریارتی در این کتاب به زندگی سه زوج جوان می­‌پردازد که پس از  شرکت در یک مهمانی باربکیوی آخرهفته معمولی، زندگی­شان متحول می­‌شود. اتفاقی که در این مهمانی می­‌افتد روی دوستی­‌ها، ازدواج و آینده هر کدام تاثیر عمیقی می­‌گذارد و باعث می­‌شود که هر یک از آن­ها به درون و گذشته خود نقب بزنند.

موریارتی در این رمان از تمام شخصیت­‌های داستان به عنوان راویان متعددی که هریک به نوعی در شکل­‌گیری این اتفاق، سهیم بوده­‌اند، بهره می­‌جوید و مسائل عمیق روان‌شناختی را با زبانی ساده و پرداختی هنرمندانه به قلم می­‌کشد و خواننده را با این سوال مواجه می­‌کند که مسوولیت هر یک از ما در قبال اتفاقات روزمره زندگی تا چه اندازه است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

الیور بی‏درنگ گفت: «عذر می‏‌خوام که دوباره مزاحمت می‏‌شم. سریع حرفمو می‏زنم. خواستم بپرسم این اواخر هری رو دیدی؟»
اریکا در حال باز کردن ایمیلی گفت: «هری؟ هری کیه؟»
الیور سراسیمه گفت: «هری، همسایمون!»
به خاطر خدا. هری را به‏‌سختی می‏‌شد دوستی خوب به حساب آورد. آن‏ها شناخت خیلی کمی از آن مرد پیر داشتند و در حقیقت، هری همسایۀ آن‏ها نبود، او آن‏سوی خانۀ وید و تیفانی زندگی می‏‌کرد.
اریکا: «نمی‏دونم. فکر نکنم. چطور؟»
الیور گفت: «وقتی آشغال‏ها رو بیرون می‏‌بردم با تیفانی حرف زدم». الیور مکثی کرد تا آب بینی خود را بگیرد، اریکا روی نام تیفانی متمرکز شده بود و دستانش روی موس بود. نمی‏‌خواست بعد از آن باربکیو کاری با تیفانی و وید داشته باشد. آن‏ها هرگز رابطۀ دوستانۀ واقعی نداشتند. تنها در همسایگی یکدیگر زندگی می‏‌کردند. تیفانی و وید، کلمنتین و سم را بیش از الیور و اریکا دوست داشتند. اگر اریکا آن روز کلمنتین را ندیده بود، اگر آن روز تعطیل نبودند، آیا وید آن‏ها را به باربکیو دعوت می‏‌کرد؟ نه، غیرممکن بود.

 این رمان در ۴۹۵ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، به قیمت ۷۰ هزار تومان توسط نشر المیرا منتشر و عرضه شده­‌است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...