رمان «تنبل نالان» [The cry of the sloth : the most tragic story of Andrew Whittaker] نوشته سم سَوِج [Sam Savage] با ترجمه پوپه میثاقی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

تنبل نالان» [The cry of the sloth : the most tragic story of Andrew Whittaker] نوشته سم سَوِج [Sam Savage]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، سم سوج نویسنده آمریکایی این‌کتاب متولد سال ۱۹۴۰ است که ترجمه کتاب معروف «فرمین موش کتابخوان» او پیش‌تر به‌قلم همین‌مترجم و توسط همین‌ناشر چاپ شده است. «فرمین موش کتابخوان» سال ۲۰۰۶ چاپ شد. این‌نویسنده سال ۲۰۱۹ درگذشت.

«فرمین موش کتابخوان» درباره زندگی یک موش است که داستان زندگی روزمره خود رادر ۱۵ فصل روایت می‌کند. او در یک خانواده ۱۳ نفره با یک مادر الکلی زندگی می‌کند. خانه آن‌ها در یک کتابفروشی بوده که در محله‌ای قدیمی و نزار قرار داشته است. مادر فرمین او و خانواده را رها می‌کند و تمام اعضای خانواده از کتابفروشی می‌روند اما فرمین تصمیم می‌گیرد بماند و همان‌جا بماند. او که ابتدا برای سیر کردن شکمش، کتاب‌ها را می‌خورد، به‌مرور به خواندن آن‌ها علاقه‌مند می‌شود.

«تنبل نالان» هم سال ۲۰۰۹ منتشر شد و داستانش درباره اندرو ویتاکر بنیان‌گذار و سردبیر مجله صابون است که باید در میان‌سالی رژیم غذایی خاصی را رعایت کند. متن این‌رمان نامه‌ها و نوشته‌های ویتاکر را در ۴ بخش کلی «ژوئیه»، «اوت»، «سپتامبر» و «اکتبر» شامل می‌شود.

عنوان کامل این‌کتاب، «تنبل نالان (مجموعه مطلقا کامل و عمدتا تراژیک آخرین نوشته‌های اَندرو ویتکِر)» است. سم سوج چندماه پیش از درگذشت خود، حق ترجمه این‌اثر را به پوپه مشتاقی داده است. پیش از شروع متن داستان هم، این‌قطعه از فرناندو پسوآ درج شده است:‌ آن‌چه بر سر ما می‌آید/ یا بر سر همه می‌آید یا فقط بر سر ما/ اگر اولی باشد مهم نیست،/ دومی باشد غیر قابل درک است.

شخصیت اصلی تنبل نالان، با مشکلات اقتصادی دوران ریاست‌جمهوری نیکسون، مسائل صاحبخانه و مستاجری، همسر سابقش و ... روبروست. اندرو ویتاکر به‌مرور تبدیل به آدمی تنها و منزوی می‌شود. او صاحب‌امتیاز و سردبیر مجله صابون است که ضمیمه‌هایی سالانه تحت عناوین صابون اکسپرس و بهترین‌های صابون هم دارد. او اسمش را روی جلد مجله به رخ نمی‌کشد و با وضعیت اقتصادی نامناسب زمان نیکسون و ناتوانی دولت او در رتق و فتق امور، با درآمد کم و هزینه‌های چندبرابرشده به نقطه صفر رسیده و اگر اقدامی جدی انجام ندهد، صابون به کلی از رده خارج می‌شود.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مطمئن نیستم منظورت را از «شل‌کردن» درست متوجه شده باشم _ به شل‌کردن چی اشاره می‌کنی؟ _ البته در شعرها و عکس‌هایت حس بی‌مقدمه‌بودن و طبیعی بودن بیش‌تری احساس می‌کنم، که به نظرم چیز خوبی است، چون بی‌مقدمه بودن می‌تواند باعث شگفتی شود. من خودم از شگفت‌انگیز بودن لذت می‌برم، از حیرت‌انگیز شدن درست زمانی که مردم فکر می‌کنند خوابم برده است، یا برعکسش، از خوابم بردن وقتی که انتظار دارند شگفت‌زده بشوم. لطفا مراتب تحسین مرا به همکلاست برسان. فقط یک عکاس واقعی می‌تواند لحظه دقیق فشار دادن دکمه دوربین را تشخیص دهد. او حتما آثار کارتیه-برسون را می‌شناسد، بهترین عکاس مکتب «عکاسی از لحظه‌ای از زندگی» که در آن دانستن این که کِی دکمه را فشار بدهی تقریبا تنها چیزی است که لازم داری. اگر نمی‌شناسد، خوشحال می‌شوم نسخه‌ای را که این‌جا در دفتر دارم برایتان بفرستم، چون من خودم علاقه چندانی به این‌چیزها ندارم.

این‌کتاب با ۲۳۲ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۳ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...