آشنایی با منابع هنری و ادبی از رهگذر تاریخ خواندن | ایبنا


نهاد کتابخانه‌های عمومی‌کشور از یک اثر مهم درباره خواندن با عنوان «مسافر، برج و کرم؛ سه استعاره درباره خواندن»[The Traveler, the Tower, and the Worm: The Reader as Metaphor] حمایت کرده و آن را چاپ و رونمایی کرده است. آلبرتو منگوئل [Alberto Manguel]، پژوهشگر برجسته ادبیات و رمان‌نویس آرژانتینی، در این کتاب سه استعاره اصلی تاریخ خواندن را بررسی می‌کند: خواننده به‌مثابه مسافری که جهان را همچون یک کتاب می‌خواند؛ خواننده به‌منزله ساکن برج عاج که دور از مردم است؛ و خواننده همچون کرم خوره کتاب که فقط از اطلاعات انباشته می‌شود.

مسافر، برج و کرم؛ سه استعاره درباره خواندن»[The Traveler, the Tower, and the Worm: The Reader as Metaphor] آلبرتو منگوئل [Alberto Manguel]،

مؤلف، فارغ از اینکه تحلیل‌هایش چقدر درست است، خواننده را با انواع منابع هنری و ادبی آشنا می‌کند1 و به بهانه بحث از تاریخ خواندن (که نام کتاب دیگر مؤلف هم هست) اطلاعات تحلیلی مفیدی نصیب خواننده می‌شود که از این جهت کتاب هیجان‌انگیزی هم هست. البته پی نوشت‌های اثر برخلاف ادعای نشانی مجازی مندرج در پایان کتاب، (در زمان نگارش این یادداشت) در سایت ناشر موجود نیست و اگر موجود بود اطلاعات بیشتری نصیب خواننده می‌شد.

اطلاعات مفید کتاب سبب شده که جذاب تر شود ولی نباید بهره اصلی که از بیان سه استعاره خواندن نصیب ما می‌شود را از دست بدهیم. مترجم در جلسه رونمایی گفته است: «به اعتقاد من منگوئل صرفاً این موضوع را بررسی کرده و نخواسته هیچ یک از این استعاره‌ها را منفی یا مثبت جلوه دهد». اما این بی طرفی، فارغ از اینکه چقدر نویسنده با آن موافق خواهد بود، مانع ارتقای سطح خواندن می‌شود و خواندن با هدف خواندن مهم شده و از ارزش‌های بالاتر غفلت می‌شود. در مقابل استعاره مسافر، مصادیق مذموم دو استعاره برج و کرم تلاش می‌کند تا موانع خواندن مؤثر در زندگی روشن شود و استعاره مسافر خواندن را با زندگی متصل می‌کند. در مقابل، در ادیان نسبت به خطرات علم بدون عمل و نسبت به دانایی که در قلب‌ها نفوذ نکرده، که در استعاره برج و کرم دیده می‌شوند، هشدار و مذمت وجود ندارد. پس نباید نسبت به این سه بی طرف بود. ولی یک منتقد کتابخوان هم نمی‌خواهد وارد این ترجیح شده و فقط کتاب را هیجان انگیز می‌داند و بی طرفی را ترجیح می‌دهد و در رونمایی می‌گوید: نویسنده با این سه استعاره تنها به بیان جلوه‌هایی از کتابخوانی پرداخته و قصد نداشته یکی را بر دیگری ارجحیت دهد2. او همانجا می‌گوید ای کاش ما در فرهنگ خودمان و در کشور خودمان و گذشته تاریخی در مورد خواندن حرف بزنیم ولی متوجه نیست مهم ترین مبنای بومی‌کردن مطالعه توجه به فرهنگی غنی اسلامی‌ ایرانی است که بی طرفی نسبت به هر نوع خواندن با آن سازگار نیست.

در کتاب، مسافر معادلی برای زائر است و با توجه به مصادیق مطرح شده از کتاب مقدس می‌توان مسافر را استعاره معنوی و مذهبی دانست. خواننده را مسافر دانستن یک آموزه اسلامی‌ است چون در روایات و نزد مفسرین متقدم معنای اصطلاح قرآنی «سیر فی الارض» همان قرائت قرآن بوده است سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) ... عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَ عَنَی بِذَلِکَ أَیِ انْظُرُوا فِی الْقُرْآنِ فَاعْلَمُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهْ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مَا أَخْبَرَکُمْ عَنْه( الکافی، ج۸، ص۲۴۸). از آنجا که تأویل روایت نباید ظاهر آیه را برهم بزند باید گفت: معنای این تفسیر روایی این نیست که به جای سیر در زمین فقط به دیدن قران اکتفا کنید بلکه حقیقت نظر در قرآن نوعی سلوک است که قلب انسان را بینا می‌کند. خواندن قران فقط با تلفظ الفاظ عربی آن حاصل نمی‌شود بلکه تا طهارت لازم کسب نشود معرفتی حاصل نمی‌شود. به عبارت دیگر معنای نه فقط معنای سیر در زمین نظر در قرآن است بلکه نظر در قرآن سیر در زمین هم هست. همانطور که ابن عباس گفت: منْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ عَمِلَهُ سَارَ فِی الْأَرْضِ لِأَنَّ فِیهِ أَخْبَارَ الْأُمَمِ(کنزالدقایق، ج۱۰، ص۲۱۳).

اگر تأملات عمیق توحیدی و معنوی بر این مباحث سایه بیندازد می‌توان مباحث را به نحو عمیق تر بسط داد و تکمیل کرد. مثلاً نویسنده در نقد کتاب الکترونیکی معتقد است: کتاب صلب کاغذی سرزمینی است که در آن سفر می‌کنیم (ص53). ولی حقیقت این است که آفت کتاب الکترونیکی فقط با کاغذی شدن حل نمی‌شود. چالش مجاز و حقیقت با همان تحقق حقیقت مسافر/زائر به عاقبت درستی می‌رسد. نباید فراموش کرد که خود الفاظ نباید حجاب حقیقت شوند چه برسد به نوشتارهای کاغذی. آنچه مسافر شدن خواننده را سخت کرد صنعت چاپ بود که بذر اولیه دوران جدید را کاشت و با صنعت دیجیتال جدایی خواننده از سفر سخت تر شد.

در پایان باید گفت استعاره‌های دینی دیگری هستند که می‌توانند مورد تأمل قرار بگیرند مانند استعاره «خری که کتاب حمل می‌کند» که در قرآن آمده و در ادبیات ما بازتاب داشته است: مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا (جمعه5). اما این استعاره درباره خواننده نیست درباره کسی است که کتاب را دارد ولی نمیخواند. سه استعاره مسافر و برج و کرم درباره خواننده است.
...
1. ظاهرا نویسنده گونه ادبی داستانی را به عنوان قالب اصلی کتاب‌ها تصور می‌کند و در ابتدای کتاب می‌نویسد: ما انسان‌ها شاید تنها موجوداتی باشیم که جهان را به کمک داستان درک می‌کنیم (ص15). در حالی که خودش بین داستان و نمایشنامه تفاوت قائل می‌شود چه برسد به دیگر کتاب‌های علمی‌ و فنی.
2. احسان رضایی.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...