به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب گرافیک‌رمان «بیسکویت، گروه‌های موسیقی و نقشه‌های خیلی بزرگ» [Biscuits, bands and very big plans]به قلم و تصویرگری لیز پیشون [Liz Pichon] به‌تازگی با ترجمه آتوسا صالحی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است.

بیسکویت، گروه‌های موسیقی و نقشه‌های خیلی بزرگ» [Biscuits, bands and very big plans]به قلم و تصویرگری لیز پیشون [Liz Pichon]

کتاب‌های مجموعه تام گیتس، گرافیک‌رمان هستند که در آن‌ها متن و تصویر کتاب به صورت توام و در هم هستند. شخصیت اصلی این مجموعه پسربچه‌ای به نام تام است که متن کتاب‌های مربوط به او، تلفیقی از نوشته و نقاشی است. تام گیتس از آن پسربچه‌های وروجکی است که استاد بهانه آوردن و از زیر کار در رفتن است. با این‌که معلمش هم از دست او جانش به لبش رسیده،‌ از کارهایش خنده‌اش می‌گیرد.

لیز پیشون نویسنده انگلیسی این‌مجموعه، به‌خاطر نوشتن قصه‌های تام گیتس برنده جایزه واترستونز و جایزه ردهاوس شده است. او تحصیل‌کرده رشته گرافیک در لندن است و مدتی را هم به کارگردان هنری مشغول بوده است. اما اکنون به‌طور تمام‌وقت به نویسندگی و تصویرگری کتاب کودک مشغول است.

ترجمه اولین کتاب تام گیتس در سال ۹۴ توسط نشر افق چاپ شد و تا به حال ادامه داشته است. حالا هم به جلد چهاردهم رسیده است. «دنیای معرکه تام گیتس»، «بهانه‌های باحال و ماجراهای جالب دیگر»، «همه چیز عالی است (یک جورهایی)»، «ایده‌های بیست (حالا بگو نوزده)»، «تام گیتس لنگه ندارد(البته بعضی وقت ها)»، «یک کوچولو خوش شانسی»، «بعله! شاید هم نه»، «شاگرد اول کلاس (بگی نگی)»، «مهارت‌های فوق حرفه‌ای»، «سگ زامبی می‌تازد»، «پروژه کلاسی من خانواده، دوستان و جانورهای پشمالو» و «ماجراجویی تاریخی» عناوین سیزده‌کتابی هستند که پیش‌ از این‌ ترجمه‌شان در قالب مجموعه «تام‌گیتس» منتشر شده‌اند.

در چهاردهمین جلد این‌مجموعه یعنی «بیسکویت گروه‌های موسیقی و نقشه‌های خیلی بزرگ» تام گیتس نقاشی‌های زیادی کشیده که بچه‌ها می‌توانند در کتاب رنگامیزی‌شان کنند و یا در صفحاتی از آن، خودشان نقاشی بکشند. در این‌جلد ماجرا سر بیسکویت و نقاشی‌کشیدن است. تام می‌خواهد چندترانه درباره چیزهای مهم مثل بیسکویت بنویسد و مطمئن باشد که یک‌عالمه خوارکی دم دستش است. او نمی‌خواهد جلوی چشم خواهرش دلیا آفتابی شود چون دلیا خیال کرده او یواشکی به اتاقش رفته و فضولی کرده است.

تام در این‌کتاب تا می‌تواند نقاشی می‌کشد چون فهمیده که حواس مارکوس دوستش به اوست و دارد نگاهش می‌کند...

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

صبح می‌شنوم که دلیا زودتر از همیشه بیرون می‌رود. بهترین فرصت است تا مجله‌های موسیقی را سر جای‌شان بگذارم. آن‌ها را از لای پلیورم بیرون می‌آورم. یک کوچولو مچاله شده‌اند، اما زیاد مهم نیست.
مجله‌ها را برمی‌دارم و می‌خواهم مطمئن شوم که دلیا واقعا رفته است. صدا می‌زنم: «دلیا؟ دلیا؟ دلیییییا!» و جوابی نمی‌شنوم. پس مشکلی نیست.
سعی می‌کنم با بیشترین سرعت بروم توی اتاقش و مجله‌ها را سر جای‌شان بگذارم، اما دلیا جای مجله‌ها را عوض کرده...
اما من تمام تلاشم را می‌کنم تا جوری به نظر برسد که اصلا هیچ‌وقت توی اتاقش سرک نکشیده‌ام و به آن‌ها دست نزده‌ام. مجله‌های موسیقی را روی هم می‌چینم و یک‌دفعه چشمم به دفتر خاطرات دلیا می‌افتد که باز است.
انگار صدایم می‌زند: من رو بخون! من رو بخون!
دیگر مجبورم یواشکی نگاهی به آن بیندازم. چند صفحه‌ اولش را ورق می‌زنم و باورم نمی‌شوم این چیزها را توی دفترش نوشته.
به این می‌گویند یک دفتر خاطرات...

این‌کتاب با ۲۸۰ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...