رمان «تصاحب تاریکی» [داگیر کردنی تاریکی] جدیدترین اثر بختیار علی با ترجمه مریوان حلبچه‌ای منتشر شد.



به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ٨٦ فصل و ۷۷۰ صفحە توسط نشر ثالث و با قیمت 580 هزارتومان راهی بازار کتاب شده است‌.

در معرفی رمان «تصاحب تاریکی» عنوان شده است: این کتاب رمانی است دربارە هویت و تعصبات و ملی‌گرایی و فاشیسم، دربارە توهم و خودبزرگ‌بینی و جهل و خرافات. تمام ماجراهای رمان در کشور ترکیه اتفاق می‌افتد. برخلاف رمان‌های قبلی نویسندە کە همگی در کردستان عراق یا در مکان نامعلومی اتفاق می‌افتادند، رمان جدید او جغرافیای مشخصی دارد و این بار نویسنده به سرزمین کشور همسایه و تاریخ معاصر و پرتشنجش رفته است.

«تصاحب تاریکی» دربارە تنهایی انسان معاصر، عشق‌های بی‌فرجام، مفهوم هویت و همزیستی و تعامل با دیگری و احترام وجود دیگری است. این کتاب رمانی است در نقد رادیکالیسم و فاشیسم، نقد تعصبات و ملی‌گرایی، همچنین درباره قتل عام ارامنه، کشتار شهر درسیم و قتل عام کردهای علوی در ترکیە. تمام حوادث رمان از سال ١٩٤٠ تا سال ۲۰۰۰ میلادی در ترکیە رخ می‌دهند.

مریوان حلبچه‌ای درباره فرایند ترجمه رمان «تصاحب تاریکی» به ایسنا گفت: بختیار علی نوشتن این رمان را از فروردین سال ١٣٩٨ آغاز کرد و بە دلیل فرایند طولانی مجوز نشر در ایران، خواستیم برای انتشار نسخە فارسی کتاب پیش از انتشار بە زبان اصلی زودتر اقدام کنیم. بنابراین نویسنده هر فصلی را که می‌نوشت، می‌فرستاد ترجمە می‌کردم و می‌فرستادم برای خودش و ترجمه فارسی را فصل به فصل مطالعه می‌کرد. به این ترتیب تا پایان کار فصل بە فصل با هم پیش رفتیم و ترجمە کاملا با نظارت خود نویسندە انجام شدە است.

پیش‌تر دیگر کتاب‌های بختیار علی، «شهر موسیقیدان‌های سپید»، «آخرین انار دنیا»، «دریاس و جسدها» و «خنده غمگین‌ترت می‌کند» با برگردان مریوان حلبچه‌ای در نشر ثالث منتشر شده است.

به گفته این مترجم، حق انتشار ترجمه فارسی این کتاب هم مثل دیگر آثار این نویسندە به او واگذار شدە است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...