رمان معمایی «جست و جو» اثر فردریش دورنمات، نویسنده و نمایشنامه‌نویس آلمانی به فارسی ترجمه شد و به زودی در ایران منتشر می‌شود.

به گزارش ایبنا، این کتاب را همایون نوراحمر به فارسی ترجمه کرده و ترجمه او تا پایان هفته جاری از سوی نشر قطره روانه کتاب‌فروشی‌های ایران می‌شود.


دورنمات این کتاب را در اواسط قرن گذشته میلادی و نوشته و نخستین نسخه آن در سال 1958 میلادی منتشر شده است. وی در این کتاب ماجرای یک افسر مسن پلیس را نقل می‌کند که در آخرین روز کاری خود قبل از بازنشستگی، درگیر پرونده قتل یک کودک می‌شود. ظاهرا قاتل این کودک خیلی زود دستگیر شده و به جرم خود اعتراف می‌کند، اما این اعتراف برای کارآگاه داستان کافی نیست و او درمی‌یابد که این اعتراف دروغین است و او با یک قاتل سریالی سر و کار دارد. با اینکه پرونده در دفتر پلیس بسته می‌شود، اما کارآگاه پیر به خانوداده این کودکان قربانی قول می‌دهد که عامل اصلی این جنایت‌ها را دستگیر کند.

این رمان بارها دست‌مایه اقتباس‌های تلویزیونی و سینمایی قرار گرفته از جمله فیلمی که در سال 2001 میلادی از سوی سینمای هالیوود و با کارگردانی شان‌پن تهیه شد.

دورنمات بیشتر به عنوان یک نمایشنامه‌نویس شهرت دارد و برخی از نمایشنامه‌های او در ایران با ترجمه حمید سمندریان منتشر شده است. سال گذشته نیز نمایشنامه «ملاقات با بانوی سالخورده» اثر این نویسنده با کارگردانی سمندریان در تئاتر شهر تهران روی صحنه رفت.

انتشار برخی از داستان‌های پلیسی این نویسنده، که در سال‌های اخیر از سوی برخی ناشران ایرانی دنبال شده است، جنبه جدیدی از آثار او را به علاقه‌مندان ایرانی آثار پلیسی نشان داد.

دورنمات، در پنجم ژانویه سال 1921 میلادی، دیده به جهان گشود. او عمده شهرت خود را مدیون تاثیر بی چون و چرا بر تئاتر حماسی (Epic) و همکاری درازمدت با پیشگامان این گونه تئاتر (افرادی همچون برتولت برشت) است.

تجربیات قابل ملاحظه دورنمات از زندگی در سالهای جنگ جهانی دوم، در آثار او به شکل انکارنا‌پذیری خود را نشان می دهد. او نیز همچون دیگر هنرمندان این عصر در اروپا به علت زندگی در توفان جنگ، نگاهی تلخ و در عین حال تاثیرگذار بر وقایع زندگی دارد.

دورنمات بین سالهای 1945 تا 1946 اولین نمایشنامه‌اش را با نام آلمانی (Es Steht Geshrieben) به اتمام رساند و منتشر کرد.

وی در کنار آثار اولیه‌اش در عرصه نمایشنامه‌نویسی، گاه به کار تصویرگری نیز می پرداخت و از جمله چند کتاب از آثار اولیه‌اش را، خود، تصویرگری کرد. از این آثار و طراحی های او یک بار در سال 1976 نمایشگاهی در نورنبرگ ترتیب داده شد.


پس از چندین بار تجربه و موفقیت های جزیی و شکست های کوچک سرانجام او با نگارش «رومولوس کبیر» به اولین موفقیت بزرگ خود دست یافت و در تئاتر آلمان به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبک شناخته شد. شهرت او با نمایشنامه دیدار با عنوان آلمانی «Der Besuch Deralten Dame» به سال 1956 به امریکا نیز راه یافت و دیدار به عنوان اثر نمونه‌ای او در آنجا شناخت شد. با چند سال فاصله پس از آن اثر معروف فیزیکدان ها با عنوان آلمانی«Die Physiker» در سال 1962 با استقبال فراوان در امریکا شهرت او را جهانی ساخت.

پس از آن زندگی دورنمات در نگارش مداوم آثار نمایشی و فعالیت های مختلف دیگر همچون سخنرانی های متعدد، نگارش مقالات فلسفی و فعالیت های بشردوستانه گذشت.

دورنمات و آثارش گاه بسیار جنجالی بودند. در آوریل 1947 تماشاگران اولین نمایشنامه‌ای که او نوشته بود، با جنجال و زد و خورد با هم سالن را ترک کردند و این نقطه شروعی بود که رویه خاص دورنمات را تا زمان مرگش مشخص می‌سازد.

این نویسنده چهاردهم دسامبر 1990 در نوشاتل درگذشت.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...