انجمن نویسندگان آثار جنایی آمریکا برندگان جایزه‌ی "ادگار آلن پو" را در سال 2008 معرفی کرد.

در این جایزه "رودخانه‌ی پایینی" نوشته‌ی‌ "جان هارت" به عنوان بهترین رمان جنایی انتخاب شد و جایزه‌ی بهترین رمان اول یک نویسنده‌ی آمریکایی، به «در جنگل‌ها» نوشته‌ی "تانا فرنچ" تعلق گرفت.

در بخش بهترین اثر جنایی واقعی، «احیای تاریخ؛ ترور رییس‌جمهور جان اف کندی» نوشته‌ی وینسنت بوگلیوسی" جایزه‌ی برتر را کسب کرد. در بخش بهترین کتاب شرح ‌حال، «آرتور کانن دویل؛ زندگی به روایت نامه‌ها» نوشته‌ی "جان للنبرگ"،‌ "دانیال استاشوور" و "چارلز فولی" انتخاب اول هیأت داوران نام گرفت.

به گزارش ایسنا به نقل از آسوشیتدپرس، در بخش بهترین فیلم‌نامه‌ی سینمایی، «مایکل کلایتون» نوشته‌ی "تونی گیلروی" جایزه‌ی اول را کسب کرد. اما در بخش بهترین داستان کوتاه، جایزه‌ی "ادگار آلن پو" به «سنجاب طلایی» نوشته‌ی "سوزان استرایت" رسید.

همچنین در بخش کتاب‌های جوانان، "کاترین مارش" برای «شب‌گرد» و "تد آرنولد" برای «زندگی موش» موفق به دریافت جایزه شدند. جایزه‌ی بهترین نمایشنامه نیز به «وحشت» اثر "جوزف گودریچ" رسید.

انجمن نویسندگان آثار جنایی آمریکا جایزه‌ی یادبود "رابرت ال فیش" را هم به "مارک آمونس" برای کتاب «The Catch» اعطا کرد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...