همه زنان ویلیام ترور | اعتماد


ویلیام ترور [William Trevor] قصه‌گوست. در مصاحبه‌ای می‌گوید البته كه گاه سویه‌هایی از وضعیت انسانی را در داستان‌ها و رمان‌هایش بازمی‌تاباند، اما آگاهانه و از سرعمد نیست. می‌خواهد قصه بگوید و حاضر است در راه قصه‌گویی هر خطری را بپذیرد و تا پای باخت كامل قمار كند. داستان كوتاه به ‌نظرش شبیه نقاشی امپرسیونیستی است، مجالی برای انفجار حقیقت در قالب آنچه گفته می‌شود و آنچه ناگفته می‌ماند ـ والبته سهم ناگفته‌ها بیشتر است. ترور با روراستی و زلالی غریبی قصه می‌گوید و در قصه‌های او بیشتر زنان و شور و احساس پایدار آنهاست كه از هوس و میل آنی كه بیشتر در مردان ترور می‌بینیم، فراتر می‌رود و با نویسنده همدست می‌شود و قصه‌ را پیش می‌برد.

ویلیام ترور [William Trevor] تورگنیف‌خوانی» [Two lives: reading Turgenev and my house in umbria]

زنانی كه همواره در ایرلند (البته نه فقط در ایرلند!) دیگری و سركوب‌ شده و اسیر سنت بوده‌اند اما به روایت جامعه و سنت و سایر روایت‌نویسان بسنده نكرده‌اند و در نهایت راهی جسته‌اند كه هر چند در ظاهر شاید به ناكجا برسد، اما راه آنهاست و داستان آنها را می‌سازد. همین شورمندی است كه ترور را از آفرینش داستان با طرح‌های پیچیده و ماجراهای غریب بی‌نیاز می‌كند، زنان او و آنچه می‌كنند طرح و ماجرای داستان هستند.

بسیاری از زنان ترور، شاهد مثالش مری لوئیس دالن «تورگنیف‌خوانی» [Two lives: reading Turgenev and my house in umbria] كه بر همین مبنا خود را در بیست‌واندی سالگی از خانه‌ پدری به خانه‌ شوهر و از آنجا به دیوانه‌خانه می‌رساند تا در پنجاه‌واندی سالگی و در آسایشگاه روانی با خوانندگان ترور آشنا شود، شاید قادر نباشند به دیگران و حتی به خود بگویند از زندگی چه می‌خواهند و حتی به ‌روشنی ندانند خواسته و انتظارشان چیست اما خوب می‌دانند كه ماندن در وضعیت موجود نابودشان خواهدكرد.

زندگی مری لوئیس در خانه‌ پدری او را مصمم می‌كند با المر كواری كه جد اندر جد مغازه‌دار بوده و مانند بسیاری از آدم‌های دوروبرش محصول عالی و بی‌نقص گذشته و سنت‌های ایرلند است، ازدواج كند. مری لوئیس نسبت به خانواده‌ شوهر هم دیگری است، چون در مقایسه با آنها از نظر طبقه‌ اجتماعی و مذهبی فرودست‌تر به حساب می‌آید. مری لوئیس تنها و تك‌افتاده كه فهمیده زندگی در خانه‌ كواری‌ها و ازدواج بی‌حاصل و بی‌فرزندش هم قرار نیست، نجاتش بدهد و خواسته‌های هر چند مبهمش را برآورده‌ كند از دنیای آنها فاصله می‌گیرد و راه فرار دیگری می‌جوید. رابرت پسرخاله‌ بیمار مری لوئیس و همراز دوران مدرسه‌اش حالا عشق و محرم اسرار و پناهگاه او می‌شود و او را با دنیای داستان‌های تورگنیف آشنا می‌كند و در همین تورگنیف‌خوانی‌هاست كه مری لوئیس راه‌های نادیده را می‌بیند و با زندگی آن‌طور كه زمانی غنی و عمیق بوده است و شاید هنوز هم بتواند باشد، آشنا می‌شود.

مری لوئیس اما قرار است باز هم فرار كند. رابرت می‌میرد و مری لوئیس تصمیم می‌گیرد با كمك یاد و یادگاری‌های رابرت و البته تورگنیف دنیای خود را دور از دنیای بیرون بسازد و به ‌بیانی برای روایتش خودخواسته قالب جنون را انتخاب می‌كند. ترور بیش از آنكه مرثیه‌ای برای زندگی از دست رفته و عشق نافرجام بنویسد، شعر آن دیگری را می‌سراید كه در تاریكی نمی‌نشیند، سوسوی نور را دنبال می‌كند و روایت خود را می‌آفریند، حتی اگر انتهای راه آسایشگاه روانی باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...