غایت هنر چیست؟ | شهرآرا


«هنرمند آفریننده‌ چیزهای زیباست. غایت هنر پنهان‌کردن هنرمند و آشکارنمودن هنر است. [...] عالی‌ترین و نیز دانی‌ترین نوع نقد گونه‌ای از خودزندگی‌نامه‌نگاری است. [...] چیزی به نام کتاب اخلاقی یا غیراخلاقی وجود ندارد. کتاب‌ها یا خوب نوشته شده‌اند یا بد، همین و بس.» این گزاره‌ها، که از قلم اسکار وایلد (۱۸۵۴-۱۹۰۰)، نویسنده ایرلندی، تراویده‌اند، دلالت‌های بسیاری دارند که برخی بسیار آشکارند، از جمله اینکه، در سنجش اثر هنری، باید تنها معیارهای زیبایی‌شناختی میزان قرار بگیرد (نه، مثلا، احوال یا اغراض هنرمند).

خلاصه رمان تصویر دوریان گری

با این‌همه، خود وایلد یکی از هنرمندانی است که داوری در باب آثارش، همواره متأثر از امور غیرزیبایی‌شناختی بوده است. دامنه تأثیر این داوری‌ها تا زندگی خصوصی نویسنده هم کشید و روزگار را به کام او تلخ کرد. اولین و آخرین رمان این نویسنده، یعنی «تصویرِ دُریان گِرِی» (۱۸۹۰)، در این صدوخرده‌ای سال که از چاپ و انتشارش می‌گذرد، موافقان و مخالفان پرشماری داشته است که درباره ارزش آن قضاوت کرده‌اند، اما کمتر بر اساس اصول هنری (از هر آیینی که می‌خواهد باشد). به‌ویژه مخالفان، بیشتر، از منظر اخلاقی با رمان وایلد روبه‌رو شده‌اند و چون آن را «غیراخلاقی» یافته‌اند، تقبیحش کرده‌اند. نویسنده هم، اگرچه کار خود را خلاف اخلاق نمی‌دانسته است، با نفی اولویت و اصلا ضرورت پیام اخلاقی در اثر هنری، در آتش خشم این دسته دمیده و آن‌ها را در حکم خودشان استوارتر کرده است، تا حدی که به جرح‌وتعدیل‌های بعدی نویسنده و ناشر هم رضایت نداده‌اند.
...
وایلد در «تصویر دریان گری» داستان مرد جوانی را روایت می‌کند که روح خودش را، به‌بهای پایندگی موهبت شباب و جمال، می‌فروشد. دریان گری، زمانی که می‌بیند دوست نقاشش چهره او را بر بوم نقش کرده است، نگران، آرزو می‌کند که گذشت زمان در تصویر اثر کند و به خود او گزندی نرساند. دعای جوان مستجاب می‌شود و صورتش شاداب و زیبا می‌ماند؛ در مقابل، بر اثر گرایش روزافزون او به پلیدی‌ها، تصویرش روزبه‌روز بیشتر به گرفتگی و زشتی میل می‌کند. بدین ترتیب، داستان دریان گری داستانی تراژیک می‌نماید. اگر واقعا چنین باشد، رمان وایلد، همچون تراژدی یونانی، باید رگه‌های اخلاقی برجسته‌ای داشته باشد. همین‌طور هم هست: «تصویر دریان گری» وجوه اخلاقی پیدا و پنهانی دارد و حتی شاید بشود گفت زیست اخلاقی را تبلیغ می‌کند. با این تفاصیل، به‌نظر می‌رسد منتقدان اصلا از بیان صریح و بی‌پروای نویسنده برآشفته‌اند و هرگز به کُنه ماجرا پی نبرده‌اند؛ در برابر، وایلد هم که ــ گفتیم ــ اساسا اعتقادی به استفاده از هنر همچون رسانه اخلاق نداشته است چندان تلاشی برای رفع این سوءبرداشت نکرده است. خوشبختانه، گذر ایام این کار را انجام داد: امروز، این رمان کوتاهْ شاهکاری هنری به‌شمار می‌آید که هم در صورتْ عالی است هم در محتوا؛ این است که نشر نسخه اصیل آن ــ که به‌دنبال انتقادات و اعتراضاتْ گرفتار سانسور شده بود‌ ــ بیش از پیش اهمیت و ضرورت پیدا کرده است.
...
این تحریر از «تصویر دریان گری» را آخرین بار سپاس ریوندی، با حواشی و تعلیقات مفصل و سودمند، به فارسی برگردانده و «مؤسسه فرهنگی-هنری خانه هنر مد» در ۴۶۴ صفحه با جلد سخت و به‌قیمت 420هزار تومان چاپ و منتشر کرده است. ناشر، به‌تازگی، نسخه شومیز این اثر را هم عرضه کرده است که بهای کمتری دارد. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «زندگی اخلاقی نوع بشر می‌تواند موضوع کار هنرمند قرار بگیرد. اما اخلاقی‌بودن هنر صرفا یعنی استفاده‌ به‌کمال از رسانه‌ای ناکامل. هیچ‌یک از هنرمندان [واقعی] نمی‌خواهد چیزی را اثبات کند. [...] هیچ‌یک از هنرمندان [واقعی] دچار همدلی‌های اخلاقی نیست. همدلی اخلاقی در هنرمند نوعی اداواطوار سبکی نابخشودنی است. هیچ هنرمندی هرگز بیمارگون نیست. هنرمند می‌تواند هر چیزی را بیان کند. تفکر و زبان برای هنرمند ابزار [خلق] یک اثر هنری هستند. [...] تمامی آثار هنری، هم‌زمان، هم سطحی هستند و هم نمادین. آن کسانی که به ورای سطح می‌روند هرچه ببینند از چشم خود دیده‌اند. هنر در واقع آینه‌دار مخاطب است، نه زندگی. اختلاف نظر در باب یک اثر هنری گواه تازگی و پیچیدگی و سرزندگی آن اثر است. هرگاه منتقدان با هم بجنگند، هنرمند با خود در صلح است. می‌توان کسی را به‌خاطر ساختن چیزی غایتمند بخشید، به این شرط که خود وی زبان به تحسین ساخته‌اش نگشاید. تنها مستمسک برای ساختن چیزی بی‌غایت این است که شخص آن را سخت بستاید. آثار هنری، یکسره، بی‌غایت هستند.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...