دو سال و نیم انتهایی حکومت امیرالمؤمنین(ع) | ایران


آدم‌های زیادی هستند که معلوماتشان از تاریخ اسلام در حد کتاب‌ تاریخ‌های مدرسه هم نیست و اگر از آنها بخواهی حدیث بخوانند هم چیزی جز «النظافة مِن الایمان» یادشان نمی‌آید و یک‌بار هم حتی بخش حکمت‌های نهج‌البلاغه را از نزدیک ندیده‌اند، اما یک جمله از امیرالمؤمنین بلدند: «به من خبر رسیده که خلخال از پای زن یهودی درآورده‌اند...اگر مرد مسلمان از این غصه بمیرد رواست»! چه جمله خوبی برای طعنه زدن به حکومتی که قرار بوده علوی باشد...

الغارات و رنج‌های حضرت علی(ع)

اما بعضی کتاب‌ها مثل آینه می‌مانند. یک عکس قشنگ نیستند که قابشان کنی بزنی روی دیوار و هی نگاه کنی و لذت ببری. واقعیت را نشانت می‌دهند و واقعیت گاهی با تصوراتت خیلی فرق دارد. مثل کتاب «الغارات». الغارات چیست؟ یک کتاب غافلگیرکننده. امیرالمؤمنین در این کتاب با آن کسی که خیلی‌ها، حتی خیلی از مذهبی‌ها، توی ذهن‌شان ساخته‌اند فرق دارد. این کتاب امیرالمؤمنین فتح خیبر نیست، امیرالمؤمنین «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» نیست. حتی امیرالمؤمنین ماجرای سقیفه هم نیست. حتی امیرالمؤمنین جنگ جمل و امیرالمؤمنینی که چون حاضر نشد به کسی چیزی بیش از حقش بدهد مورد ظلم واقع شد هم نیست. یعنی همه اینها هست ولی فقط اینها نیست.

الغارات چیست؟
«الغارات» ماجرای حاکمی را تعریف می‌کند که مردمش او را نمی‌فهمند و همراهی‌اش نمی‌کنند. فقط نه اینکه در این همراهی تنبل باشند، اصلاً او را قبول ندارند. کسی که بارها و بارها برای جمع شدن مردم برای رفتن به جنگ فراخوان می‌دهد و مردم آشکارا بی‌توجهی می‌کنند. کسی که وقتی از دوران پیامبر برای مردم مثال می‌زند، مردم خیلی راحت جوابش را می‌دهند که: «نه تو محمد هستی و نه ما آن مردمی که از آنها یاد کردی».
«الغارات» روایت ناشنیده‌ها یا کمترشنیده‌ها از دوران امیرالمؤمنین است. سردار قاسم سلیمانی آن را یک «مقتل کامل» نامیده است. این در حالی است که این کتاب به شرح شهادت امامی نمی‌پردازد، اما رنجی را روایت می‌کند که باعث شد امیرالمؤمنین از خدا به طور مکرر و عمومی طلب مرگ کند و خود بیان دارد که: «کسی که از او اطاعت نمی‌کنند اندیشه و تدبیرش به کار نمی‌آید.» این کتاب مقتل است چون می‌شود بدون اینکه به امام‌مان شمشیر و تیر و سنگ و چوب بزنیم، در کشتن او به زجر سهیم باشیم.

در ستایش فهم درست از حقایق تاریخی
«الغارات» زاویه دیدمان به مشکلات حکومت امیرالمؤمنین را عوض می‌کند و کمک می‌کند مردم کوفه را چندان با خودمان غریبه نیابیم. حتی با خواندن این کتاب می‌فهمیم که کاربرد جمله «خلخال زن یهودی» به جای اینکه در انتقاد از حکومت وقت باشد (که نیست چرا که خود امیرالمؤمنین حاکم است)، در ستایش مدافعانی است که در شهرهای مرزی و نزدیک به مرکز خلافت برای صیانت از مرزهای کشور با لشکر معاویه می‌جنگند و در مذمت غیر آنان.
نام کتاب هم تکان‌دهنده است. «الغارات» به دوره‌ آخر حیات امیرالمؤمنین و دو سال و نیم آخر حکومت ایشان اطلاق می‌شود که در این دوره معاویه و عمالش دائماً به‌ دنبال غارت سرزمین‌های قلمرو حکومت امیرالمؤمنین بوده‌اند. ظاهراً او نام کتاب را از فرمایش خود امام برگزیده است: «فَتَواکلْتُمْ و تَخاذَلْتُم حَتّی شُنَّتْ عَلَیکمُ الغَارَاتُ و مُلِکتْ عَلَیکمُ الْاَوْطان؛ پس [وظیفه خود را] به یکدیگر حواله کردید و همدیگر را خوار ساختید تا اینکه [دشمن غلبه کرد و از هر طرف، ] اموالتان غارت شد و دیار شما از تصرف‌تان بیرون رفت.»

تاریخچه کتاب الغارات
نویسنده این کتاب ابراهیم بن هلال ثقفی، مورخ، راوی، مفسر و از علمای مشهور دوران غیبت صغری است که برای تبلیغ تشیع از عراق به اصفهان مهاجرت کرد و مورد اعتماد عالمان و محدثان شیعه است، چرا که بسیاری از آنان از جمله شیخ طوسی، شیخ کلینی و شیخ مفید در کتب خود به طور مکرر از نوشته‌ها و روایات او بهره برده‌اند. در منابع بیش از 50 کتاب را به او نسبت داده‌اند که جز «الغارات» کتاب دیگری از ایشان در دسترس ما قرار نگرفته است.

این کتاب نیز از نظر بسیاری مفقودشده تلقی می‌گردیده تا اینکه مرحوم سیدجلال‌الدین اُرموی معروف به محدّث اُرموی که تصحیح‌کننده متون قدیمی اسلامی و شیعی بوده است، خبر آن را به انجمن آثار ملی (انجمن آثار و مفاخر فرهنگی) می‌دهد و این انجمن نگارش مقدمه، حواشی و تعلیقات آن را جناب محدث می‌سپرند و سپس این اثر در سال 1354 هـ.ش به چاپ می‌رسد.

طی این سال‌ها از این کتاب چندین ترجمه شده است که آخرین آنها را حجت‌الاسلام سیدمحمود زارعی انجام داده است. در این ترجمه، متن روان و خوش‌خوانی به دست آمده است که کمک می‌کند مخاطب با سختی‌های معمول خواندن کتاب‌های تاریخی مواجه نشود ضمن اینکه اضافه کردن توضیحات تکمیلی در قالب پاورقی پیرامون اشخاص، اماکن و رویدادهای تاریخی هر بخش دید همه‌جانبه‌تری نسبت به سیر کلی کتاب به مخاطب ارائه می‌دهد.

توضیحاتی پیرامون ترجمه کتاب الغارات
این کتاب را انتشارات «بیان معنوی» در سال 1401 در 304 صفحه و در پنج محور اصلی منتشر کرده است. تلاش معاویه برای تسلط در مناطقی تحت حکومت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، فساد و فرار برخی از اصحاب به سمت معاویه، شورش گروه‌هایی از خوارج، اقدامات معاویه برای تصاحب شئون امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و غارات و شبیخون‌های معاویه.

در بخشی از مقدمه کتاب می‌خوانیم: «باید مقتل غارات را برای خود، مقدمه فهم مقتل عاشورا قرار دهیم تا بدانیم چگونه کسانی که در جریان غارات سستی کردند، مبتلا به بلای عظیم یزید شدند و رذالتشان به جایی رسد که نه تنها در مقابل دیدگان آنها خیمه‌های امام غارت شد، بلکه خودشان به غارت خیمه‌های اباعبدالله الحسین(ع) پرداختند. کتاب مقتل برای یک‌بار خواندن و آگاه شدن نیست، مقتل را باید مکرر خواند و اندیشید و اشک ریخت. با خواندن جملات دردمندانه امام علی(ع) در مقتل غارات، اثر کلام نورانی و جانگداز حضرت در قلب ما ظاهر می‌شود و هرگز لحظات همدردی با امیرالمؤمنین(ع) را فراموش نخواهیم کرد.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا می‌کند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان‌ که می‌گویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟ ...
یک تنش مفهومی هست بین «نامکان بودن» و «مکان سعادتمند». این می‌تواند پارادوکس معنایی ایجاد کند که قرار نیست جایی وجود داشته باشد که سراسر فضیلت باشد... با پیدا شدن امریکا ما با یک زمین جدید روبه‌رو هستیم... ایده رمانتیک امرسون این است که ما یک سه‌گانه داریم: خود، جامعه و طبیعت. زمانی ما می‌توانیم به تعالی برسیم که وحدتی ارگانیک بین اینها شکل بگیرد... اگر آلن‌پو به خود حمله می‌کند و نشان می‌دهد این خود نه می‌تواند وحدت‌بخش باشد و نه خود وحدت دارد‌، کار ملویل حمله به ضلع طبیعت است ...