"تناقضی که در شعر پدید می‌آید نوع خاصی از تناقض است. تناقض امیال انسان و ضرورت طبیعت. شعر از تناقض غرایز و تجربه‌ی شاعر برون می‌جوشد این تنش او را وامی‌دارد جهان فریبنده‌ی خیال را بسازد که در عین حال رابطه‌ای معین و کارکردی با جهان واقعی دارد که از آن سر زده است."

هیولای خانگی» مجموعه شعر گندم شاهمرادی

«هیولای خانگی» اولین مجموعه شعر گندم شاهمرادی که در سال ۱۴۰۱ توسط نشر فصل پنجم روانه‌ی بازار کتاب شده است. نام مجموعه همان اصل تناقض است که در بالا بدان اشاره شد.
خانه مکان امن و آسایش و هیولا موجودی افسانه‌ای که سلب آسایش می‌کند؛ این همان تضاد عین و ذهن است که در روانشناسی فروید به سه صورت:
الف ) اصل لذت و اصل واقعیت
ب) غریزه زندگی و غریزه مرگ
ج) نهاد و لیبیدو
مطرح می‌شود

_خواب بودم که زیر پوستم تکان خوردی/ شبیه ماهی کوچکی که/ از حوضچه ای / به اقیانوس غلت می‌خورد/ این بار اقیانوس/ از حجم عجیب ماهی در خود لرزید

شاعر از رویا به واقعیت نقب می‌زند و سپس تضادی ایجاد می‌کند که این تضاد با جهان واقعی بی‌رابطه نیست و مخاطب به گونه‌ای می‌پذیرد که شاید زمانی حجم ماهی‌ها از حجم اقیانوس بیشتر شود. این نوع تناقض دست مخاطب را می‌گیرد تا شعر را با تمام تخیلش باور کند.

انسان‌ها با غرایز معینی زاده می‌شوند که در عمل مشهودند و در عین حال در عمل تغییر می‌یابند.  گاهی این غرایز حسی دوگانه را ایجاد می‌کند و در عین اعتماد به بی اعتمادی می‌رسند یا بر عکس:

_ تو راست می‌گفتی/ و من بیهوده از برخورد دو لب برهم/ اعتماد می‌چشیدم

یکی دیگر از خصوصیات انسانی که می‌توان در شعر از آن بهره جست در هم تنیدگی عین و ذهن است. در پس هر ذهنیتی جزیی واقعیت بیرونی و جزیی غریزی وجود دارد:

_انگشت به گوشه‌ی لبت کشیدم که/ لبخندت را بدزدم

وقتی انسان را به غریزه و محیط تفسیم می‌کنیم؛ باید به یاد داشته باشیم که خود غریزه محصول مطابقت با محیط و انتخاب طبیعی است اما این مطابقت مادرزادیست؛ حال آنکه مطابقت آگاهانه‌ی انسان با محیطِ اجتماعی است؛ بنابراین اکتسابی محسوب می‌شود.
بین این دولایه (غریزه و فرهنگ) دائما ستیز سر می‌گیرد و شاید شعر بتواند به بهترین نحو این ستیز را به نمایش درآورد:

_کاش از سینه‌ام / صدایی دهان باز می‌کرد/ تا پنجره/ از بلاتکلیفی این نسیم گاه گاه در بیاید

آیا این همان فریاد غریزه نیست و این نسیم همان آگاهی اکتسابی؟

_ بچه گنجشکی که از لانه مانده/ از کجا بداند/ که باید بخواند

و در اینجا گویی غریزه به طور کامل توسط محیط سرکوب شده است.

***

یونگ‌ خیال را مقابل تفکر جهت‌دار قرار می‌دهد، یعنی شناختی آگاهانه از جهانی ادارکی که همان تفکر علمی است. سوالی که مطرح می‌شود این است: آیا شعر تفکری بی‌جهت است؟ چون تخیل همواره در آن جاریست؛ خیر!
به اعتقاد من شعر احساسی جهت دار است؛ احساسی که امر غیرطبیعی را طبیعی جلوه می‌دهد.

_خیال‌ می‌کردم ستاره‌ای را در اتاق زیر تخت خوابم پنهان کرده ام / هیولای خانه‌ی من بودی/ که می‌خواستم دوستت باشم
_هیچ درختی از سایه اش بار نداده بود/ تا روزی که من/ بر زانوانت سر گذاشتم

در پایان امیدوارم این شاعر جوان با پرهیز از اطناب و همچنین استفاده‌ی درست از پتانسیل بالای کلمات، احساسات خود را در بستر زبانی محکم و منسجم شکل دهد.

بخشی زیبا از این مجموعه:

دوباره
از زندگی
زندگی را پس بگیر
قند را
گوشه‌ی دهان آب کن
و گزارش‌های جدید بیمارستان را
بگذار در صندوق بماند
صندوق‌ها
بی‌دلیل نیست که قفل دارند
کلید را
بعدتر ما ساختیم

...
منابع:
۱.آفرینش‌های هنری /کارل یونگ/نشر جامی
۲.تمدن و ملالت ‌های آن/زیگموند فروید/نشر ماهی
۳.وهم و واقعیت /کریستوفر کادول/نشر ثالث

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...