علیه سرزمین شوراها | سازندگی


آندره مکین [Andreï Makine] نویسنده‌ روس‌تبار فرانسوی و برنده جایزه گنکور، بیش از سه دهه است که به زبان فرانسه که در طی سال‌ها اقامت خود در این کشور فراگرفته، می‌نویسد. او درعین اینکه نگرش متعصبانه شاعرانه خود را که خاص روسها است، حفظ کرده، بسیار ماهرانه ظرافتهای زبان فرانسه را در بیانش به‌کار می‌گیرد. به‌قول منتقد آتلانتاجورنال «آثار مکین در کتابخانه جهانیِ دنیای ادبیات، به قفسه‌ای- میان آثار میخاییل لرمانتف و ولادیمیر ناباکوف- با اختلاف چند قفسه پایینتر از مارسل پروست تعلق دارد.»

موسیقی یک‌زندگی» [La musique d'une vie] آندره مکین [Andreï Makine]

«موسیقی یک‌زندگی» [La musique d'une vie] از آثار شاخص مکین است که در سال 2001 منتشر شد؛ اثری درخشان با داستانی کوتاه و موجز که در حوزه ادبیات یک رمان کوتاه محسوب می‌شود؛ رمانی کوتاه که وقایع آن با موجزگویی و ظرافت بی‌نظیری روایت می‌شود که استحاله و قربانی‌شدن نوازنده‌ای بااستعداد را به‌واسطه تصفیه بزرگِ استالین در جنگ دوم جهانی به نمایش می‌گذارد.

راوی رمان «موسیقی یک زندگی» فردی ناشناس است و این‌گونه به مخاطب معرفی می‌شود: او در ایستگاه در انتظار قطاری که تاخیر دارد گیر افتاده، نوای ضعیف موسیقی را از فاصله دور می‌شنود، ظاهرا مردی میانسال درحال نواختن پیانو است و به داستان زندگی غریبه‌ای گوش می‌دهد و اشک می‌ریزد، راوی داستان نیز به‌طور تصادفی داستان زندگی این غریبه را می‌شنود. غریبه الکس برگ نام دارد، اعجوبه سابق موسیقی، او از خانواده‌ای روشنفکر است که در دهه سی، دوران تاریک و تلخ رهبری استالین، بزرگ می‌شود و در سال 1941 -درست در زمان اجرای اولین کنسرتش- از مسکو فرار می‌کند وقتی که والدینش، که نمایشنامه‌نویس و خوانندگان مشهور اپرا هستند، به‌عنوان دشمنان دولت تشخیص داده شده و دستگیر می‌شوند او نیز تحت تعقیب قرار می‌گیرد. الکس به زحمت موفق می‌شود به خانه اقوامش در اوکراین پناه ببرد.

در اثنای صد صفحه، مکین داستانِ تاثیرگذار و پرآب‌وتابی از فرار، سازش و سرخوردگی تلخی را روایت می‌کند که الکس از رژیم اتحاد جماهیر شوروی در فضای زیرزمین مزرعه دایی‌اش در اوکراین مخفی می‌سازد. زمانیکه آلمانها به اوکراین حمله می‌کنند او یونیفرم و هویت سربازی جوان (سرگی مالتسه) که جسدش را در میدان جنگ پیدا می‌کند، می‌دزدد و خود را به نام او جا می‌زند. قهرمانانه در جنگ مبارزه می‌کند و در کنار ذی‌نفعان آینده جنگ، به‌عنوان راننده ژنرال خدمت می‌کند. این وقایع از سرگی یا همان الکسی فردی خطرناک می‌سازد، الکسی به دختر نوجوان ژنرال که او را به یادگیری پیانو تشویق می‌کند نزدیک می‌شود، دختر ژنرال خودش نیز درحال فراگیری پیانوست. اینجاست که بارها سوال درمورد هویت واقعی‌اش برایش مطرح می‌شود و متوجه می‌شود که دیگر هرگز نمی‌تواند جوری زندگی کند که زمانی آرزویش را داشت.

داستانِ «موسیقی یک زندگی» کاملا کنترل‌شده و به‌طور فوق‌العاده‌ای طراحی شده است. راوی خوش‌بیان داستان استادانه با موجزگویی وقایع را با تصاویری خاطره‌انگیز و تاثیرگذار ادغام می‌کند- نجات یافتگان طاعون با ماسک‌های بینی بلند، صدای بی‌وقفه پاره‌شدن تارهای ویلونی ارزشمند درحال سوختن در آتش، عبور مشقت‌بار زنی از جنگل، سورتمه‌ای حامل تابوتی کوچک- وقایعی آبستن احساساتی بدون گزافه‌گویی.

«موسیقی یک زندگی» نمایشِ استادانه‌ای از زندگی‌های درهم‌شکسته‌ای است که به سادگی آزاردهنده‌ای زندگی می‌شوند: «تاریخ ملاقات را به یاد می‌آورم. بیست‌وپنج سال پیش بود. دقیق‌تر بگویم. همان سالی که فیلسوف بلندآوازه‌ای پناه‌برده به مونیخ، تعریفی ارائه داد که به سرعت رواج یافت و اصطلاحی ابداع کرد که اندیشمندان، سیاستمداران و حتی آدم‌های معمولی دست‌کم یک دهه آن را به‌کار بردند، آن‌هم در سراسر جهان. علت توفیق شگفت این اصطلاح، توصیف زندگی 240 میلیون نفر با دو واژه لاتینی بود، 240 میلیون نفری که در آن دوران جمعیت کشوری را تشکیل می‌دادند که من در آن به دنیا آمده بودم...»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...