ملت‏ها چطور قوی‏‌تر می‏‌شوند؟ | هم‌میهن


«همه می‌توانند عالی باشند، چون همه می‌توانند خدمت کنند. برای خدمت کردن نیازی به مدرک دانشگاهی ندارید. نیازی به جملات زیبا ندارید... نیازی به دانستن نظریه‌ی دوم ترمودینامیک ندارید؛ فقط به قلبی پر از محبت نیاز دارید و روحی که با عشق رشد یافته باشد.» این جملات که نقل قولی از مارتین لوتر کینگ است، باب ورود به بحث مهمِ کار داوطلبانه به‌شمار می‌رود که موضوع اصلی کتاب «دهِش» [Giving Back: Discover Your Values and Put Them into Action Through Volunteering and Donating]، نوشته‌ی استیون پی کچپل [Steven P. Ketchpel] است.

دهش» [Giving Back: Discover Your Values and Put Them into Action Through Volunteering and Donating]، استیون پی کچپل [Steven P. Ketchpel]

این پرسش که آیا زمان و پول هر انسانی باید تنها صرف به‌زیستی فردی شود یا می‌توان با به اشتراک گذاشتن این دو موهبت با دیگران، جهان را به‌جای بهتری برای زیستن بدل کرد، پرسشی است که نویسنده‌ی کتاب تلاش دارد تا به آن پاسخ گوید. انسان مدرن در موقعیت‌هایی با این پرسش اساسی روبه‌رو شده است که آیا با سخاوت و بخشندگی می‌توان جهان را به‌جای بهتری بدل کرد یا بهتر است، هر آن‌چه سرمایه‌ی مادی، معنوی و اجتماعی به‌شمار می‌رود را برای رفاه خود هزینه کرد. به ادعای نویسنده‌ی کتاب، ما انسان‌ها با به اشتراک گذاشتن چیزی که داریم، می‌توانیم جهان را به‌ جای بهتری بدل کنیم. درست است که انباشت سرمایه و پول، شما را در درازمدت به انسان قوی‌تر و مستقل‌تری تبدیل می‌کند اما این امر سبب نمی‌شود که شما عضو جامعه‌ای باشید که ملتی قوی دارد. درحقیقت، همیشه آن بخش از سرنوشت مشترک‌تان که با سرنوشت میلیون‌ها انسان دیگر در یک جامعه پیوند خورده است، در معرض تهدید است و شما همیشه در این خطر هستید که به‌دلیل ناتوانی مالی و فکریِ دیگر اعضای جامعه اعتبار، ثروت و قدرت خود را از دست بدهید.

ازاین‌رو نویسنده‌ی کتاب معتقد است که حمایت متقابل، از ما ملت قوی‌تری می‌سازد و انسجام اجتماعی ما را افزایش می‌دهد. استیون کچپل، در این کتاب، دهِش را به نوعی بلوغ، بزرگ‌تر شدن و قوی‌تر شدن معنا می‌کند که از طریق اهمیت‌دادن به افرادی غیر از خانواده‌ی خودتان و فراتر رفتن از نفع شخصی تحقق می‌یابد. درواقع شما از دارایی‌های فکری، تجربی و مالی که در طول زندگی کسب کرده‌اید، استفاده می‌کنید و تصمیم می‌گیرید آن‌ها را چگونه به افراد دیگر منتقل کنید. انتخاب‌هایی که می‌کنید، نشانگر ارزش‌های شماست و با تحقق ارزش‌های‌تان در دنیای واقعی قادر خواهید بود، به‌سوی خلق دنیایی بهتر گام بردارید. نویسنده‌‌ی کتاب باور دارد، ما در هر مرحله از زندگی خود می‌توانیم از فرصت دهِش بهره ببریم و چگونگی بهره‌بردن از این فرصت را می‌توانیم به فرزندان‌مان نیز آموزش دهیم.

برای نمونه، از تولد تا چهارسالگی، با دادن چند عدد سکه به فرزندمان ‌می‌توانیم از او خواهش کنیم که آن را در صندوق جمع‌آوری اعانه برای خیریه بیاندازد. او برای هر مقطع سنی، پیشنهاداتی دارد که می‌توان این ارزش را در نسل‌های آینده نهادینه کرد. براساس پیشنهادهایی که نویسنده برای تحقق فرصت دهِش در هر مقطع از زندگی دارد، می‌توان به این نتیجه رسید که دهِش می‌تواند ترکیبی از زمان و پول شما باشد. بی‌شک این‌که شما چگونه از پول و زمان‌تان استفاده می‌کنید، می‌تواند برای فرزندان‌تان الهام‌بخش و حیاتی باشد. همان‌گونه که برای شما اهمیت دارد که فرزند‌تان چگونه زندگی آینده‌ی خود را می‌سازد، مطمئن باشید که فرزند شما نیز با دقت زندگی شما را دنبال می‌کند و از شما الهام می‌گیرد که چگونه وقت و پول خود را صرف می‌کنید. بنابراین اگر می‌خواهید فرزندتان به شخصیتی مؤثر، سخاوتمند و الهام‌بخش در زندگی بدل شود، تلاش کنید تا همین خصایص آرمانی را ابتدا در زندگی خود تحقق بخشید. ازاین‌طریق او قادر خواهد بود، نه‌تنها نقش پررنگی در ساختن آرمان‌شهری ایفا کند که متعلق به یک ملت قوی است، بلکه می‌تواند از پایداری موفقیت‌ها و دستاوردهایش، آن‌جا که با سرنوشت جمعی یک ملت گره خورده است، اطمینان حاصل کند و امیدوارانه‌تر پیش رود.

کتاب «دهِش»، نقشه‌ی راه و درواقع کتاب راهنمایی است که می‌تواند به خواننده کمک کند تا مسیرهای کمک و یاری‌‌رساندن به دیگران را متناسب با ظرفیت‌های مالی و فکری خود کشف کند و مسائلی را بیابد که بیشترین اهمیت را برایش دارند. افزون‌براین، با مطالعه‌ی این کتاب نه‌تنها اشتیاق درونی شما برای برطرف‌کردن این مسائل افزایش می‌یابد، بلکه می‌توانید درک کنید که چگونه می‌توانید از زمان و مهارت‌های خود برای رفع آن‌ها استفاده کنید. بی‌شک، تجربیات نویسنده و پیشنهادهایی که در این مسیر ارائه می‌کند، بسیار راه‌گشا خواهد بود؛ زیرا به‌گفته‌ی خود او، مسیر کار داوطلبانه و بخشش برای او حتی پیش از تولدش نیز در جریان بوده است و والدینش به‌قوت در برنامه‌های پیشاهنگی شرکت داشته‌اند.

مطالعه این کتاب می‌تواند زمینه‌ساز دگرگونی‌های ژرف و موثری در انسجام بیشتر اجتماعی و فرهنگی کشور باشد، زیرا تاریخ به ما آموخته است، ملت‌های سخاوتمندتر همیشه قوی‌تر هستند. در درازنای کتاب، با داستان‌های الهام‌بخشی از افراد بخشنده آشنا خواهید شد، همچنین تمریناتی در کتاب وجود دارد که به شما کمک می‌کند بیشترین بهره را در جهت عملی‌کردن ارزش‌های‌تان از کتاب ‌ببرید.

[کتاب «دهش» با ترجمه جواد کریمی و توسط نشر دکسا‏‫ منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...