رضا امیرخانی گفت: تصویر خالد حسینی در کتاب‌هایش، تصویر واقعی مردم افغانستان نیست و بیشتر تصویر مورد علاقه غرب از زندگی مردم این سرزمین محسوب می‌شود.

رضا امیرخانی عالیه عطایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از فارس، در نشست «تصویر رنج مردم افغانستان در ادبیات» که به همت فیدیبو در کلاب هاوس برگزار شد، رضا امیرخانی نویسنده کتاب «جانستان کابلستان» و عالیه عطایی، نویسنده افغان درباره تجربه‌های ادبی در تصویر کشیدن مشکلات و رنج‌های مردم افغانستان در ادبیات فارسی صحبت کردند.

این جلسه که میزبانی فیدیبو و با اجرای مژده لواسانی برگزار شد، شاهد حضور بسیاری از نویسندگان و شاعران افغانستان و تاکید آن‌ها مبنی بر کم توجهی به ادبیات فارسی به ظرفیت‌های زندگی مردم افغانستان بود.

رضا امیرخانی در این نشست گفت: به عنوان نویسنده کاری برای افغانستان نوشتم و دریافتم هیچ مرزی با افغانستان ندارم و در یک حوزه مشترک فرهنگی با آن ها زندگی می‌کنم.

وی ادامه داد: اینکه امروز باز هم درباره مرزها حرف بزنیم و شکاف‌ها را عمیق‌تر کنیم، درست نیست و روزی می‌توانیم در این اتاق به راحتی حرف بزنیم که یک طفل در کابل با کودک من که در تهران زندگی می‌کند، مشکلی نداشته باشد.

امیرخانی همچنین تصریح کرد: تصویر خالد حسینی در کتاب‌هایش، تصویر واقعی مردم افغانستان نیست و بیشتر تصویر مورد علاقه غرب از زندگی مردم این سرزمین محسوب می‌شود.

همچنین عالیه عطایی در پاسخ به بخشی از نظرات گفت: بی‌مهری و بی‌اعتمادی در ادبیات داخل افغانستان نسبت به نویسندگانی که در ایران متولد شده و رشد کرده‌اند، وجود دارد که منصفانه نیست.

عالیه عطایی در ادامه صحبت‌هایش به حضور برخی موج‌های جدید در ادبیات افغانستان اشاره کرد که گه‌‌گاه دور از بطن اتفاقات واقعی جامعه افغانستان است و گفت: پرداختن به موضوعی مثل قتل و چند کارآگاه که دنبال قاتل هستند شاید در ادبیات آمریکا جالب باشد ولی در ادبیات افغانستان هنوز اینطور نیست.

وی گفت: من داستانی درباره قاچاق کفن نوشتم، اما دیدم که برخی از خوانندگان خارجی احساس کرده‌اند با ادبیات سورئالیستی رو به رو هستند که این نشان می‌‌دهد ما هنوز راه درازی برای شناساندن واقعیت‌های زندگی در افغانستان داریم.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...