هفتاد و پنجمین شماره از فصلنامه «نقد و بررسی کتاب تهران» منتشر شد.

 نقد و بررسی کتاب تهران  شماره 75

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، بخش مقالات این شماره با این مطالب همراه است: «نقش ریاضیات در پیشرفت علوم» نوشته احمد کاظمی موسوی، «سیدعبدالله انوار» نوشته محمد استعلامی، «خدمت استاد انوار در کمیته تقویم اسناد تاریخی»، «درباره اندرزنامه‌ها و نصیحت‌الملوک سعدی» نوشته مهرزاد بروجردی و علیرضا شمالی، «مجله‌های عنقا، فروغ و ایمان» به قلم سیدفرید قاسمی، «یک سوءتفاهم درباره ناصرالدین‌شاه قاجار» نوشته رحیم پاک‌نژاد و «علی جواهر الکلام، تلاشگر عرصه فرهنگ» نوشته علی قنبریان.

همچنین «از میان کهنه کتاب‌ها، نشریه‌ها، مدارک و عکس‌های قدیمی» نوشته محمد عزیزی در بخش «کهنه کتاب‌ها» و «نظریه و نقش انسان در تاریخ (بررسی موردی: افغانستان و ایران)» نوشته مسعود محمدی خبازان در بخش مقاله ویژه منتشر شده است.

در بخش خاطرات فرهنگی نیز این مطالب درج شده است: «اندر قضایای نهضت جنوب!» از سیروس پرهام، «نیما یوشیج و ذبیح بهروز» از علی حصوری و «سفری با فروغ» نوشته عباس حمیدفر.

در بخش بعضی نفرات نیز از ابراهیم فکوری، فریدون فریاد و بزرگ نادرزاد یاد شده است؛ «یادی از شادروان پروفسور ابراهیم فکوری» نوشته ع. بازرگان، «مسافر آسمان» از علی حصوری و «مرثیه برای بودا».

همچنین داستانی از اسماعیل یوردشاهیان با عنوان «پیراهنش از شکوفه‌های سیب بود» در بخش داستان و «مجسمه‌سازِ حرفه‌ایِ لوور» از عباس رزاقی در بخش سفرنامه درج شده است.

معرفی کوتاه، کتاب‌های خارجی، کتاب‌های فارسی، کتاب‌ها و نشریه‌های تازه، خواندنی‌ها و نکته‌ها و گزارش‌ها از دیگر بخش‌های این شماره هستند.

هفتاد و پنجمین شماره «نقد و بررسی کتاب تهران» به مدیرمسئولی و صاحب‌امتیازی هرمز همایون‌پور در ۱۸۴ صفحه و با قیمت ۷۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...