امروز تحرک اجتماعی در آمریکا از اروپا کم‌تر است، ولی رویای آمریکایی، رویایی که با پروپاگاندا گسترش یافت، همچنان پا برجاست.

نوام چامسکی مرثیه‌ای برای رویای آمریکایی» [Requiem for the American dream: the 10 principles of concentration of wealth & power]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نوام چامسکی را باید یکی از برجسته‌ترین منتقدان نظام سرمایه‌داری و نظم نوین جهانی دانست. البته شهرت اصلی چامسکی در عالم اندیشه تنها به نظریات او در باب نظام‌های سیاسی محدود نمی‌شود و در حوزه‌هایی چون فلسفه و به ویژه زبان‌شناسی جایگاه ممتازی دارد. چامسکی از جمله متفکرانی است که در ایران همواره مورد توجه بوده و به دلیل این اقبال آثار زیادی از او به زبان فارسی ترجمه شده است، «مرثیه‌ای برای رویای آمریکایی» [Requiem for the American dream: the 10 principles of concentration of wealth & power] کتابی است کم حجم که چامسکی در آن(همانطور در زیر عنوان کتاب هم آمده) ده اصل در باب تمرکز ثروت و قدرت را به بحث گذاشته است. به عبارتی می‌توان این کتاب را فصلی در اقتصاد سیاسی به حساب آورد که مفاهیم و معانی پراهمیت و مهم در سنجش اقتصادی معاصر را با زبانی ساده در اختیار خوانندگان می‌گذارد. البته این اثر صرفا اقتصادی نیست و نویسنده پس از ارائه مشکلات اقتصادی متاثر از نئولیبرالیسم به اثرگذاری‌های سیاسی و اجتماعی این بحران می‌پردازد و مانند دو اقتصاددان برجسته یعنی «پل کروگمن» و «جوزف استیگلیتز» مشکل نئولیبرالیسم را بیش از نحوه تولید ثروت، در نابرابری توزیعی آن می‌داند.

متناسب با این ده نکته این اندیشمند منتقد کتاب را در ده فصل تنظیم کرده و در هر کدام از این فصول یکی از مصیبت‌های نئولیبرالیسم را برای خوانندگانش شرح می‌دهد. باید در نظر داشت که هر چند چامکسی تمرکز بیشتری بر آمریکا دارد اما از آنجایی که نئولیبرالیسم اکنون به امری جهانی و پر دامنه تبدیل شده است، بلایایی که او به آن‌ها اشاره دارد، تنها مختص این قاره نیست و مردم در بسیاری از نقاط جهان آن‌ها را درک می‌کنند.

چامسکی پیش از آن که به ده نکته مورد نظر خود بپردازد در جستاری کوتاه با خوانندگانش از رویای آمریکایی سخن می‌گوید. او در باب رویای آمریکایی و پروپاگانداری پیرامون آن می‌نویسد: «رویای آمریکایی مانند بیشتر رویاها، عنصری از افسانه‌پردازی در خود دارد. یکی از منابع رویای آمریکایی قرن نوزدهم یک داستان از هوراسیو آلجر بود که می‌گفت: «ما خیلی بدبختیم اما می‌خواهیم سخت کار کنیم و راه نجاتی بیابیم» که تا حدی با واقعیت جور بود پدر خودم را در نظر بگیرید. او در سال ۱۹۱۳ از یک روستای بسیار فقیر در شرق اروپا به آمریکا آمد. در یک کارگاه در بالتیمور کاری پیدا کرد و به تدریج خودش را بالا کشید، به کالج رفت، مدرک گرفت و درنهایت هم دکترا گرفت... خیلی‌های دیگر نیز همین داستان را داشتند. قدیم‌ها مهاجران اروپایی این امکان را داشتند که در آمریکا به سطحی از ثروت و امتیاز و آزادی و استقلال دست یابند که در میهن خود فکرش را هم نمی‎‌توانستند بکنند. ولی اکنون می‌دانیم که چنین چیزی دیگر شدنی نیست، در واقع تحرک اجتماعی در آمریکا از اروپا کم‌تر است، ولی رویای آمریکایی، رویایی که با پروپاگاندا گسترش یافت، همچنان پا برجاست».

پس از این جستار و مقدمه‌ای کوتاه چامسکی سراغ شرح ده اصل می‌رود که عبارتند از: اصل اول: کاهش دموکراسی، اصل دوم: ایجاد ایدئولوژی، اصل سوم: طراحی مجدد اقتصاد، اصل چهارم: سنگین کردن دوش مردم، اصل پنجم: حمله به هم‌بستگی، اصل ششم: سلطه بر قانون‌گذاران، اصل هفتم: مهندسی انتخابات، اصل هشتم: سر به راه کردن توده‌ مردم، اصل نهم: رضایت‌سازی و اصل دهم: به حاشیه راندن مردم.

چامسکی در پایان هر کدام از این فصول بخشی به عنوان شاهد مثال می‌آورد که در آن‌ها گزیده‌ای از مهم‌ترین متون کلاسیک -از ارسطو و آدام اسمیت گرفته تا سخنرانی‌های قانون اساسی آمریکا و همچنین متن برخی از قوانین سال‌های اخیر آمریکا را در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد و به این ترتیب با اشاره‌های تاریخی به فهم بهتر مطالب بیان شده می‌پردازد.
اگر بخواهیم اصلی‌ترین مفهوم کتاب را شرح دهیم، تمرکز نویسنده بر کنش مردم و شهروندان است، شهروندانی که بسیاری از آن‌ها گمنام و غیر مشهور هستند. چامسکی با تمام انتقادهایی که بر نظام مستقر می‌گیرد، امکان تغییر را نفی نمی‌کند و معتقد است با استفاده از ظرفیت‌های موجود، اگر خواستی وجود داشته باشد، می‌توان به نابرابری‌ها پایان داد چرا که در این نبرد ممکن است اگر مردم کنشی نکنند، نابرابری آن‌ها را از بین ببرد.

کتاب «مرثیه‌ای برای رویای آمریکایی؛ ده اصل در باب تمرکز ثروت و قدرت» نوشته نوام چامسکی با ترجمه محمد نصیری در 198صفحه و قیمت 32 هزار تومان توسط انتشارات صاد در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...